"هسته‌ای" دانشی بومی

برنامه هسته‌ای ایران بسیار گسترده‌تر است، تنوع مکانی بیشتری دارد، برمبنای دانشی بومی است و زیرنظر آژانس انرژی اتمی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد. تل‌آویو تلاش دارد با این اقدامات، جلوی احیای توافق هسته‌ای را بگیرد و مانع از آن شود که در نتیجه گفت‌وگوهای وین، ایران و ایالات متحده بار دیگر اجرای برنامه جامع اقدام مشترک را از‌سر بگیرند.
تصویر "هسته‌ای" دانشی بومی

به گزارش سایت خبری پرسون، حسن بهشتی‌پور نوشت:

دانش فنی ایران در حوزه هسته‌ای دانشی بومی است و همان‌طور که باراک اوباما، رییس‌جمهور سابق ایالات متحده در یک سخنرانی به صراحت اعلام کرده بود امکان محو کردن این دانش از مغز ایرانیان نیست. حملات علیه تاسیسات هسته‌ای یا فعالیت‌هایی که در راستای تخریب این صنعت از سوی بیگانگان و به ویژه رژیم اسراییل صورت می‌گیرد، بعید است که بتواند در مسیر متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران موثر باشد. نهایت اتفاقی که با این‌گونه حملات رخ می‌دهد، ایجاد اختلال در سیستم و به تاخیر انداختن برخی فعالیت‌هاست اما از آنجایی که برخلاف بسیاری از کشورها، فناوری هسته‌ای در کشور ما بومی است و جوانان ما می‌توانند هر خسارتی را در این زمینه خیلی زود جبران کنند. گمانه‌زنی‌هایی که پیرامون احتمال توقف غنی‌سازی در ایران عملا محلی از اعراب ندارد. فرآیند غنی‌سازی در ایران هم در نطنز و هم در فردو زیرنظر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در حال پیگیری است و با توجه به موقعیت جغرافیایی سایت فردو و امنیتی که این سایت دارد، حتی اگر سایت نطنز نیز به هر دلیلی فعالیت خود را متوقف کند، اصل غنی‌سازی در ایران متوقف نخواهد شد. سانتریفیوژ با استفاده از نیروی برق کار می‌کند و با ایجاد اختلال در نیروی برق از کار باز می‌ایستد.

این باز ایستادن از کار می‌تواند به اصطلاح منجر به کراش کردن سانتریفیوژ و ایجاد خرابی شود که این اشکال با جایگزینی سانتریفیوژ قابل جبران است. براساس اعلام سخنگوی وزارت امور خارجه نیز قرار است به جای تعدادی از سانتریفیوژ‌های IR1 که گویا از کار افتاده، سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر IR2 یا IR2m و IR4 به کار گرفته شود. به همین دلیل است که این تخریب‌ها در قبال برنامه‌ هسته‌ای ایران صرفا به اختلال موقت تعبیر می‌شود. اگر واقعا اسراییل این عملیات را انجام داده باشد و اگر واقعا هدف آنها از انجام چنین عملیاتی، متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران بوده باید تصریح کرد که تیرشان به سنگ خورده و ناکام مانده‌اند. ایران در حال حاضر باید دو اولویت اساسی را در دستور کار خود قرار دهد: اول اینکه بررسی شود نفوذ به تاسیسات هسته‌ای از چه طریقی اتفاق می‌افتد و گام‌های ضروری به منظور بسته شدن راه‌های نفوذ برداشته شود. در تیر ماه 99، اتفاقی مشابه در تاسیسات هسته‌ای نطنز رخ داد که باعث شد نگرانی‌های زیادی پیرامون امنیت این تاسیسات به وجود آید و انتظار می‌رفت تدابیری به منظور جلوگیری از تکرار حوادث اینچنینی اتخاذ گردد اما عملا به نظر می‌رسد هنوز ضعفی جدی در این زمینه وجود دارد.

بدون نفوذ، انجام چنین عملیات‌هایی علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران ممکن نیست و تا زمانی که این نقطه ضعف برطرف نشود، امکان ضربه خوردن مجدد کشور وجود دارد. اقدام دومی که از سوی ایران باید پیگیری شود، دنبال کردن مسیر حقوقی و وادار کردن آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و سایر نهادهای مسوول به اقدام درست و منطقی در این زمینه است. سایت هسته‌ای نطنز زیرنظر مستقیم بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی فعالیت می‌کند و براساس حقوق بین‌الملل، حمله کردن به سایت هسته‌ای فعال نقض آشکار قوانین بین‌المللی به حساب می‌آید. این حملات می‌تواند پیامدهای زیادی به همراه داشته باشد که از جمله این پیامدها احتمال ایجاد آلودگی‌های هسته‌ای و وقوع فاجعه انسانی است. ایران باید با پیگیری این موضوع تا روشن شدن عاملان اصلی این عملیات تخریبی به تلاش برای افزایش فشار بر نهادهای مسوول ادامه دهد. اسراییل عموما تلاش می‌کند با مظلوم‌نمایی و بزرگنمایی در‌خصوص موفقیت‌هایش، فضای سیاسی را تحت‌تاثیر قرار دهد. آنها می‌خواستند فعالیت‌های هسته‌ای ایران را متوقف کنند و نتوانستند. این باید یک شکست در کارنامه اسراییل باشد. اگر این تاسیسات وارداتی بود و نظیر تاسیساتی که در لیبی وجود داشت با تخریب آن برنامه هسته‌ای ایران به کلی از بین می‌رفت یا نظیر تاسیسات هسته‌ای عراق، با یک حمله هوایی بساط آن برچیده می‌شد، شاید اسراییل می‌توانست با رویکردی مشابه برنامه هسته‌ای ایران را نیز نابود کند اما تفاوت‌ها در این زمینه جدی است.

برنامه هسته‌ای ایران بسیار گسترده‌تر است، تنوع مکانی بیشتری دارد، برمبنای دانشی بومی است و زیرنظر آژانس انرژی اتمی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد. تل‌آویو تلاش دارد با این اقدامات، جلوی احیای توافق هسته‌ای را بگیرد و مانع از آن شود که در نتیجه گفت‌وگوهای وین، ایران و ایالات متحده بار دیگر اجرای برنامه جامع اقدام مشترک را از‌سر بگیرند. برخی می‌گویند حالا باید به خاطر اقدامات اسراییل مذاکرات وین را لغو کنیم و دیگر با امریکا مذاکره نکنیم. اینکه همان هدف اسراییل است؛ اسراییل می‌خواست مذاکرات را نابود کند و حالا ایران با دست خود چنین خواسته‌ای را اجابت کند؟ اقدامات احساساتی و بدون فکر نمی‌تواند راهگشای شرایط موجود باشد. بهتر آن است که ایران تلاش کند خیلی زود مذاکرات وین را به نتیجه برساند.

یکی از اقدامات ضروری در این راستا، گفت‌وگوی مستقیم با طرف مقابل است. نفس مذاکره کردن ایرادی ندارد و آسیبی به کشور وارد نمی‌کند. مذاکره کردن بد یا خوب نیست و مهم آن است که در این مذاکره چه چیزی داده و چه چیزی گرفته می‌شود. برگزاری غیرمستقیم مذاکرات، نتیجه‌ای جز تاخیر در حصول نتیجه ندارد. اینکه از این هتل به هتلی دیگر برویم، یک نفر پیام بیاورد و یک نفر دیگر پیام ببرد، مذاکره‌ای استاندارد نیست. در مذاکرات مستقیم منتهی به برجام، 2.5 سال زمان صرف شد و اکنون با درکی که میان طرفین وجود دارد، زمان مورد نیاز می‌تواند خیلی کوتاه‌تر شود.

مساله برجام و گفت‌وگوهای هسته‌ای موضوعی سیاسی و انتخاباتی نیست که آن را به دلیل اختلافات داخلی به چالش بکشیم. دولت آقای روحانی در مرداد ماه امسال به پایان می‌رسد و ضرورت دارد که جناح‌های سیاسی به جای صرف انرژی خود به منظور مقابله با دولت ایران، در کنار یکدیگر تلاش کنند تا منافع ملی تامین شده و تحریم‌ها لغو شود. مقایسه برجام با ترکمانچای یا بی‌دستاورد خواندن این توافق نوعی بی‌انصافی است. سوال مهمی که وجود دارد این است که «چه کسانی از طولانی شدن مذاکرات و تداوم تحریم‌ها علیه ایران سود می‌برند؟» تداوم این روند و ضعیف‌تر شدن اقتصاد ایران در محاصره‌ای اینچنینی، حتما بی‌ثمر خواهد بود. تلاش ایران باید رفع تحریم‌ها و اعمال اصلاحات اقتصادی اساسی به منظور بی‌اثر‌سازی تحریم‌های آینده باشد تا در پی ناکارآمدی گزینه تحریم، این گزینه از روی میز طرف مقابل حذف شود.

281976

سازمان آگهی های پرسون