به گزارش سایت خبری پرسون، محمد بلوچ زهی در یادداشتی نوشت:
رخداد اخیر مرز شمسر سراوان در سیستان و بلوچستان که منجر به کشته و زخمی شدن چندین سوختبر بلوچ شد و طی هفته گذشته منطقه را به صحنه اعتراضات و حوادث رادیکال کم نظیری لااقل در چند دهه گذشته مبدل کرد یکبار دیگر نشان داد این استان همواره آبستن حوادث و رخدادهای پیشبینی نشده غیرقابل جبرانی است و در صورتی که این بار نیز زوایای پیدا و پنهان ماجرا و زخمهای کهنه و سرباز آن دقیق و بیطرفانه آسیبشناسی نشود و التیام؛ دیر یا زود خشونت بارتر از قبل در دل جریانها، اتفاقات و حوادث ظهور پیدا خواهد کرد تا جایی که ممکن است پیامدهای فراوان ناشی از نارضایتیهای کنونی نه تنها جامعه را بلکه امنیت محلی و ملی را با چالشهای متعددی مواجه کند و همراه.
اعتراضات پیرامونی رخداد مرز شمسر سراوان را میتوان از منظر مختلف به بررسی و تحلیل نشست، اما در وهله نخست و قبل از هر چیز آنچه بیش از پیش دامنه این ناآرامیهای مردمی را در سراسر بلوچستان گسترده کرد و وسیع و رادیکال و همچنین بنزینی شد بر جرقه آتش اعتراضات اولیه برخاسته از خط مرزی و هدایت داده شد به بسیاری از شهرهای غیر مرزی ابتدا سکوت دیرهنگام و شفاف نکردن موضوع برای افکار عمومی بود و سپس اظهارات غیرکارشناسانه و آماتورگونهای که 25 ساعت پس از رخداد یاد شده به افکار عمومی تحویل داده شد. بنابراین همین امر یعنی عقب ماندن از مردم و ورود دیرهنگام و از همه مهمتر در پیش گرفتن مواضع انفعالی و اتخاذ نکردن مواضع اقناعی به مردم و افکار عمومی در مواجهه با واقعه رخ داده شده سبب شد تا اسب سرکش ناآرامیها سوا از شبکههای اجتماعی از شهری به شهر دیگر نیز شتابان پیش برود و آسیبها و مخاطرات فراوانی را در جامعه برجای بگذارد.
حال برای ریشهیابی و بررسی علت و معلول این رخداد نسبتا فراگیر در بلوچستان که نخستین بار است اینگونه رادیکال در سطح منطقه رخ نمایانده است باید مستقیم و یک راست سراغ سیاستهای کلیشهای و غیراصولی در پیش گرفته در طول دولتهای مختلف رفت و به آسیبشناسی راهبردهای متمادی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پرداخت تا شاید اینگونه به چرایی این اعتراضات رادیکال پاسخ داده شود که قبل از هر چیز ریشه در اقتصاد و معیشت مردم دارد نه ضدیت با دولت و حاکمیت.
طی چند روز گذشته که اعتراضات به شکل گسترده در برخی شهرهای مختلف بلوچستان جریان داشت و فضای احساسی بر جامعه حاکم _که البته در چنین پیشامد و شرایطی کاملا طبیعی نیز است _نگارنده صلاح دانسته بهرغم فشارهای وارده از سوی افکار عمومی و کاربران شبکههای اجتماعی مبنی بر موضعگیری در این باره منتظر آرام شدن فضا مانده تا ضمن اینکه آنچه توسط این قلم بر این صفحه نقد و نظر جاری میشود از احساسات تهی باشد و از شتابزدگی به دور.
از آنجایی که سیستان و بلوچستان تنها استان کشور است که با پاکستان هم مرز است و بیش از 1100 کیلومتر مرز مشترک با کشورهای افغانستان و پاکستان و 300 کیلومتر مرز آبی از طریق دریای عمان دارد... همین فرصت و قابلیت قابل توجه مرزی به خودی خود میتواند راهگشا و حلال بسیاری از معضلات و مشکلات مبتلابه اجتماعی، معیشتی و اقتصادی این منطقه از جمله بیکاری، فقر و نارضایتی باشد که اکنون دومین استان پهناور کشور با آن دست به گریبان است و در مواجهه. فراموش نکنیم بیش از نیمی از 24 شهرستان فعلی استان با کشورهای پاکستان و افغانستان مرز مشترک دارند اما بهرغم این آلترناتیو متاسفانه در طول دولتها این استان از توسعه مرزی، روابط تجاری و اقتصادی این دو همسایه که اشتراکات زبانی، فرهنگی و اجتماعی فراوانی با ما دارند برای بهبود وضعیت معیشتی و فرصت مهم سرمایهگذاری و رونق اقتصادی و تولید و اشتغال کمتر بهره جسته و در دستور کار و برنامه قرار داده است.
در حقیقت این سیاستهای مبتنی بر توسعه مناطق مرزی با استفاده از بهبود و رونق روابط تجاری و اقتصادی با کشورهای همسایه است و قابلیتها و استفاده از فرصتهای پیرامونی مرز که میتواند منجر به تضمین امنیت پایداراستان شود و خطر تمامیت ارضی و مرزی و همینطور سایه سنگین آشوبها و هرج و مرجهای سیاسی و اجتماعی را از فضای کمتر توسعه یافته سیستان و بلوچستان بزداید و رونق اقتصادی و تولید را به مردمان فقیر این استان هدیه کند و امنیت پایدار عملی. به هر روی نباید از نظر دور داشت که سیستان و بلوچستان به علت محرومیت بالا و پایین بودن اکثریت مطلق شاخصهای توسعهای از جمله راه، آب، آموزش و اشتغال و نیز نارضایتی حاصل از رخداد اخیر اکنون بیش از پیش هیزمی آماده شده و آبستن آتشی تازه که فقط با اعتمادسازی از طریق توسعه فضای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و زدودن نگاه صرف امنیتی میتواند آبی سرد باشد بر آتش خشم و نارضایتی.
منبع: اعتماد