پرسون وضعیت نابسامان فرهنگی و اجتماعی جامعه را بررسی می کند؛

«روزمرگی» بیماری جدید جامعه ایرانی/ اخبار ناخوشایند از آمارهای اجتماعی و فرهنگی

افزایش خشونت ها در جامعه حتی در بین خانواده ها، افزایش بی سابقه میزان طلاق، کاهش شدید سن اعتیاد و فحشا و بسیاری دیگر از ناهنجارها باعث شده است که جامعه ما را به لبه پرتگاهی بس عمیق بکشاند.

به گزارش سایت خبری پرسون از کردستان، با تشدید مشکلات اقتصادی در جامعه و نیز ضعف فرهنگی در بُعد شخصیتی و اجتماعی شاهد ایجاد بسیاری از ناهنجاری ها و حتی بزهکاری ها در سطح جامعه هستیم، جامعه ای که به گواه مورخین و تاریخ شناسان سرمنشا تمدن، مردمسالاری، فرهنگ و... در بین سایر ملل بوده است.

ولی امروز چه عامل یا عواملی باعث شده است که جامعه ایرانی در شاخصه های فرهنگی و اجتماعی تا این حد تنزل داشته باشند؟

افزایش خشونت ها در جامعه حتی در بین خانواده ها، افزایش بی سابقه میزان طلاق، کاهش شدید سن اعتیاد و فحشا و بسیاری دیگر از ناهنجارها باعث شده است که جامعه ما را به لبه پرتگاهی بس عمیق بکشاند.

تقریبا در دهه 80 شمسی در یکی از روزنامه های سراسری از آمار بالای طلاق در کشور آلمان خبری درج شده بود با این عنوان که: «آمار طلاق در آلمان به 14.9 درصد رسید» انتشار این خبر نه تنها برای تمامی ملت های جهان یک خبر شوکه کننده بود، بلکه برای ملت ایران باور این رقم بسیار سخت بود.

اما کمتر از یک دهه طول نکشید که آمارهای طلاق در ایران نه تنها عدد 14.9 درصدی کشور آلمان را به راحتی پشت سر گذاشت، بلکه اکنون بدون تعارف و لاپوشانی باید گفت که آمار طلاق در بین زوجین ایرانی نزدیک به یک سوم است، یعنی از هر 3 ازدواج یکی از آنها به طلاق ختم می شود، رقمی که هیچگاه فکر نمی کردیم به آن برسیم.

از سوی دیگر آمارها در حوزه خشونت در خانواده ها و جامعه ارقام تاسف باری را به ما نشان می دهند که جای بسی تامل و صدالبته تاسف دارد.

دکتر سروش شاه ویسی، آسیب شناس اجتماعی در این باره به خبرنگار سایت خبری پرسون گفت: برخی از آمارها در بحث جرم شناسی به صورت عدد، بسیاری از حقایق را برای ما روشن می کند.

این آسیب شناس گفت: در شرایطی که فشارهایی همانند اقتصادی، اجتماعی، نبود امنیت شغلی و... بر فرد وارد می شود، آستانه تحمل وی نیر به شدت کاهش پیدا می کند برای مثال در جوامع به دور از تنش یک آمار قابل توجه داریم. در یک آزمایش ساده درباره آستانه تحریک شخص مورد آزمایش قرار می گیرد. در این آزمایش دو فرد از دو فرهنگ و دو جامعه متفاوت در یک موقعیت یکسان قرار می گیرد، شخصی که تنش کمتری در زندگی دارد به موقعیت مذکور بعد از 6 ثانیه واکنش نشان می دهد ولی بالعکس کسی که در زندگی پر تنشی را تجربه می کند حداکثر 3 ثانیه می تواند در مقابل آن تجربه مقاومت کند.

شاه ویسی عنوان کرد: این آمار و ارقام شاید تنها اعددای در حوزه جامعه شناسی، جرم شناسی و روانشناسی باشد، ولی این آمار بازگو کننده بسیاری از مشکلات یک جامعه می باشند.

این آسیب شناس عنوان کرد: برای این که زود عصبانی نشویم و پرخاشگری؛ گزینه اول ما در برخورد با موضوعات مختلف نباشد، باید تاب آوری خود را افزایش دهیم و با «ذهن فریبکار» خداحافظی کنیم. این کار، نیاز به مهارت دارد و کسب هر مهارتی، آموختنی است. یعنی از پدر به پسر و دختر به ارث نمی‌رسد. ما در مدرسه، درباره همه چیز می‌خوانیم الا این که چطور مهارت های ارتباط اجتماعی خود را تقویت کنیم و افراد پر تحمل و پر ظرفیت و با جنبه ای در جامعه باشیم.

شاه ویسی گفت: این نیاز به فرهنگ سازی دارد و تنها، وظیفه آموزش و پرورش بی پول و کم معلم و کم مدرسه نیست. به نظر می رسد خاورمیانه‌ای ها، جماعتی کم تحمل تر از مردمان غرب باشند.

با توجه به نظریات این کارشناس و دیگر کارشناسان، پایین بودن آستانه تحمل خود زمینه ساز بسیاری از بزهکاری ها، مشاجرات، درگیری های لفظی و فیزیکی، قتل ها و... است. حوادثی که برای جامعه ما به امری عادی و روزمره تبدیل شده است.

آمار قتل های خانوادگی، ناموسی، قبیله ای و... در سطح کشورمان به ویژه استان های مرزی که ساختاری عشیره ای دارند نسبت به دیگر استان های توسعه یافته بسیار بالاتر است.

با نگاهی به آمار قتل، خودکشی و... در استان هایی همانند کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان و... می توان به این نتیجه رسید که بافت و نگاه سنتی از یک طرف و از سوی دیگر وضعیت نامساعد اقتصادی، بیکاری و... همه دست به دست همه داده اند و این استان ها را در بزه های مطرح شده در راس هرم قرار دهند.

امیرحسین احمدیان؛ روانپزشک و استادیار دانشگاه در این باره به خبرنگار سایت خبری پرسون گفت: مسایل روانی و روحی فرد نه یک شبه ایجاد می شوند و نه یک شبه حل می گردند، لذا باید به دنبال یافتن زمینه های ایجاد آن در جامعه باشیم.

این مدرس دانشگاه ادامه داد: برای نمونه سرقت منتج و معلول دو وضعیت است، در وضعیت اول، سارق مبتلا به «سندروم استکهلم» است که این نوع بیماری متعلق به کشورهای توسعه یافته است و در نوع دوم سرقت نشات گرفته از مشکلات اقتصادی است، البته در هر دو مورد عمل سرقت و یک جرم مشترک محسوب می شوند.

احمدیان با اشاره به اینکه نُرم مشکلات روانی از افسردگی های خفیف تا اسکیزوفرنی، پارانویا، پارافیلیا، سادیسم و... در بُعد جهانی 6 درصد است، بیان کرد: میانگین مشکلات روحی و روانی در جامعه منفعل ما بیش از رقم 6 در 100 نفر است، به جرات می توان گفت که این رقم 25 در 100 نفر است که رقمی بسیار بالا و خطرآفرین برای آینده جامعه است.

این روانپزشک تاکید کرد: راهکار خاصی برای خروج از این آمارهای ترسناک هنوز در جامعه ما تبیین، تشریح و تدوین نشده است، لذا انتظار حرکت جامعه به سمت سلامت روحی و روانی خیالی باطل و دور از منطق است.

وی افزود: تا زمانی که فرد و جامعه به آرامش واقعی نرسد، این آمارها نه تنها روند نزولی نخواهند داشت بلکه روند افزایشی به خود می گیرند، چرا سن اعتیاد سال به سال پایین می آید؟ چرا سن ازدواج بالا و در مقابل مدت زمان زندگی مشترک زوجین به کمتر از یک سال رسیده است؟، این سئوالی است که مسئولان باید جوابگوی آن باشند.

با توجه به سخنان این دو کارشناس و نیز مشاهده روزمره باید گفت که جامعه ما عملا جامعه ای منفعل است که همانند یک «ربات» عمل می کند و مردم ما به یک «روزمرگی» دچار شده اند که برون رفت از آن نیازمند زمان، هزینه و... است.

آیین مهر ـ استان کردستان

229462