سختی های بازی نقش روحانی

فرهاد آئیش: مدتی با لباس روحانیون در خانه راه می‌رفتم

فرهاد آئیش در برنامه «خارج از کادر» شبکه آی فیلم خاطراتی از ایفای نقش روحانی سریال «پرده نشین» به کارگردانی بهروز شعیبی مطرح کرد.

به گزارش پرسون، فرهاد آئیش علاوه بر صحنه تئاتر و سینما، خصوصا از دهه ۸۰ به بعد در سریال های تلویزیونی هم ایفاگر نقش بوده است. بازی در سریال هایی چون «دیوار به دیوار» و دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد از چهارمین جشنواره تلویزیونی جام جم، ایفای نقش در «پرده‌نشین» (بهروز شعیبی)، «باغ سرهنگ»، «کلاه پهلوی»، «نون و ریحون» و «شمس‌العماره» بخشی از فعالیت های این بازیگر در کنار تله تئاترهایی است که ایفاگر آنها بوده.

او در برنامه «خارج از کادر» شبکه آی فیلم، روایتی از زندگی خود را بازگو کرد.

فرهاد آئیش با اشاره به خاطرات دوران کودکی خود و از دست‌دادن پدرش در این سن گفت: همیشه دچار نوعی گم‌گشتگی بودم که فکر می‌کنم به خاطر نبود پدر بود. برای همین احساس می‌کردم باید زودتر وارد عالم هنر یا مکانیکی یا یک کاری شوم. البته محبت مادرم همیشه همراه من بود.

این بازیگر به اولین تجربه حضورش بر روی صحنه و حواشی آن اشاره کرد: از دبستان وارد کلاس تئاتری شدم که در مدرسه برگزار می‌شد و برای اولین بار در یک اجرا شرکت کردم که خیلی خوش درخشیدم و مدیر مدرسه به مادرم که خودش مدیر مدرسه بود، گفت فرزندتان را برای ادامه تحصیل در رشته هنر تشویق کنید که مادرم به شدت ناراحت شده بود و فکر کرده بود که منظور مدیر مدرسه این است که من آدم بی‌استعدادی هستم و به درد رشته‌های دیگر نمی‌خورم.

آئیش در بخش دیگری از این برنامه درباره رابطه خودش و مادرش و دقتی که او بر کارهای آئیش داشته است، گفت: فکر کنم نقش خفاش شب را بازی کرده بودم که مادرم گفت دلم نمی‌خواهد از این نقش‌ها بازی کنی و بعد از آن سعی کردم دیگر نقش منفی بازی نکنم!

این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون درباره علاقه‌اش به شعر و نقاشی گفت: شعر و نقاشی خیلی دوست داشتم ولی نقاش بدی هستم چون هماهنگی دست و مغزم ضعیف است. آن روزها خانواده‌ها دوست داشتند فرزندانشان یا دکتر شوند یا مهندس، من هم به همین خاطر به این رشته‌ها فکر می‌کردم و در ذهنم فیزیک اتمی یک رشته متفاوت به چشم می‌آمد. تنها چیزی که فکر نمی‌کردم این بود که نویسنده تئاتر شوم.


بیشتر بخوانید؛

روایت فرهاد آئیش از دزدی در آمریکا!

گفت و گو با علیرضا رئیسی بازیگر نقش یکی از اعضای داعش «خانه امن»


وی افزود: اولین تئاتری که دیدم کاری بوده که خودم کارگردانی کردم یعنی تا قبل از آن تئاتر ندیده بودم. من عکاسی و سینما خواندم ولی بیشتر زندگی من روی تئاتر متمرکز بوده است.

او با اشاره به دوران جوانی خود یادآور شد: تمام دوستان و اطرافیان من هنرمند بودند و من تنها کسی بودم که از هنر سررشته نداشتم و برای اینکه تظاهر کنم، یک دوربین دور گردنم انداخته بودم تا بگویم من عکاسم. البته عکاس بدی نبودم؛ اما خب این پوششی بود برای شکست‌های خودم، چون در موسیقی و شعر و نقاشی شکست خورده بودم. استادی داشتم که به من گفت عکاسی را کنار بگذار و من با خودم گفتم در این رشته هم شکست خوردم و یک شکست به شکست‌های قبلی اضافه شد. علتش را جویا شدم، گفت چون تو هنوز به سبک شخصی خودت نرسیده‌ای و البته راست می‌گفت چون من از افراد مختلف الهام گرفته بودم و سبکی برای خودم پیدا نکرده بودم. در ادامه با راهنمایی او و آشنایی با یک استاد دیگر وارد تئاتر شدم که تاکنون ۱۴ نمایشنامه نوشته‌ام.

این بازیگر در بخش دیگری از روایتش با اشاره به تاثیر علی نصیریان در موقعیت او، گفت: من دوست دارم وقتی نقشی را بازی می‌کنم، خودم باشم. برای همین برخی نقش‌ها را قبول نمی‌کنم و کارگردان‌ها فکر می‌کنند من تواضع می‌کنم در حالی که اینطور نیست. چه ارسطو باشم، چه مصدق و یا چه در نقش یک روحانی؛ سعی کرده‌ام خودم باشم، من حتی وقتی نقش خفاش شب را بازی کردم باز هم خودم بودم.

آئیش اضافه کرد: در سریال «پرده‌نشین» حس کردم که نمی‌توانم خودم باشم و گیر کرده بودم. از آقای نصیریان کمک گرفتم و ایشان گفتند کافی است بدانی این نقش هم یک انسان است. همین جمله کار را برایم آسان کرد. در حالی که مدتی با آن لباس در خانه راه می‌رفتم تا در شخصیت فرو بروم و کتاب‌ها و فیلم‌های مرتبط با زندگی روحانیون را می‌خواندم و می‌دیدم تا نقش دروغ نباشد و واقعی باشد.

این بازیگر با تأکید بر اینکه سرسخت‌ترین منتقدش خودش است، گفت: تحت تأثیر مخاطب روی کوه‌ها می‌روم ولی اینطور نیست که با یک نقد کلی یا تعریف کلی تحت تأثیر قرار بگیرم. کار برایم جدی است ولی تصور نمی‌کنم آدم بزرگی هستم و کار بزرگی انجام می‌دهم.

بازیگر سریال «پرده‌نشین» به برخی خصوصیات حرفه‌ای خود نیز اشاره کرد و گفت: دو کار با هم انجام نمی‌دهم و مثل آماتورها رفتار می‌کنم و سر هر کار طوری برخورد می‌کنم انگار هیچی نمی‌دانم. به این خاطر که دنیای هنر به قدری وسیع است که اشتباه بزرگی است تصور کنیم می‌دانیم. هنر برای من یک خودشناسی و طریقت است و از طریق آن به معرفت می‌رسم و سعی می‌کنم مفاهیم زندگی را پیدا کنم.

224060

مطالب مرتبط

سازمان آگهی های پرسون