پرسون- با مطالعه ادوار اخیر انتخابات و نحوه رای آوری اکثر اعضای شورای شهر کرمانشاه میتوان به راحتی به سلیقه و علت رای دادن ما مردم به شما نامزدها پی برد. به طور اجمالی ما همواره با این شاخص ها که به اختصار در ذیل شرح داده شده است، رای داده ایم؛
۱. کاندیدای معروف، صرفا به این خاطر که چند دوره در شورا بوده و حتی اگر خواسته احدی یا جماعتی را میگیری نکرده باشد فقط چون در کسوت عضویت در شورای شهر در مجلس ترحیم فامیل ما شرکت کرده ما یک جوری خود را به او بدهکار می دانیم. یا شاید هم چون حالا به لطف دوستی با واسطه در جلسه سخنرانی وی شرکت کرده ایم و موز مجلسش را خورده ایم و شبی را برای شنیدن سخنان آرمانگرایانه وی صرف کرده ایم، دینی بر گردنمان دارد. پس یک جای خالی برگه رای را اگر به نام او بنویسیم چه میشود. باید دید شما چقدر از این رای ها دارید. باید به ۴ سال اخیر خود نگاهی بیندازید.
۲. هم قوم خودمان، هم فامیلی، هم ولایتی بودن پدر بزرگش با مادر بزرگ ما، خیلی موثر است، او هم زبان ماست، ممکن است ده ها بار با برادر زاده یا پسر عموی او گپی زده باشیم. یک رای هم به او میدهیم گر چه امثال این افراد برای منطقه و فامیل ما جز استخدام تعداد اندکی در شرکت های وابسته به شهرداری برای آب دادن گل های بلوار کاری بیشتر نکرده باشد. لذا اگر از قوم بزرگ پدری و مادری شما و زادگاه و ریشه تان فقط شما کاندید هستید کار کمی راحت تر است اما اگر چندین نفرید متاسفانه باید بگویم وارد وادی سختی شدید مگر شما از دیگر مزیت های رقابتی برخوردار باشید.
۳. مثلا شما خودتان سمت و قدرتی داشته باشید که حتی اگر رای هم نیاورید بتوانید خوش خدمتی به فعالان و تیم کمک حالتان بنمایید. مثلا بدانند اگر رای نیاوردید باز روابط و قدرتشان در روز مبادا به دردشان میخورد. یا لااقل اقوام درجه یکی داشته باشید که قبلا ما را نمک خور، بدهکار یا مدیون کرده باشند.
۴. صرفا ما به مدرک تحصیلی مرتبط یا غیر مرتبط شما رای نمی دهیم، شاید کسی شغل کاذبی هم قبلا داشته یا هر چیز دیگری اما چون یک نقطه اشتراک آیینی و مذهبی با ما دارد به او رای میدهیم. مثلا سادات همیشه جایگاه خاصی در رای آوری دارند، اهل تسنن بودن همواره دست مایه انتخاب یکی دو نفر می شود، یا حتی تایید بزرگان قوم و مذهب گاهی معجزه میکند و موج راه می اندازد. پس اگر مثلا مردم مرید بزرگی هستند و قصد دارید رای آنها را به نفع خویش جذب نمایید داشتن ستاد در نزدیکی منزل مراد در ذهن مریدان تاثیر بسزایی دارد.
۵. اگر شما میتوانید و قدرت مخالفت آشکار و علنی با یک جریان یا سیاست مدار یا مدیر تراز اول در استان را دارید و میتوانید در سخنرانی بر علیه عملکرد او حتی آنقدر تند سخن بگویید که سوت و کف حضار را بر انگیزید بدانید ما چندین نفر را تا بحال صرفا به همین خاطر روانه شورای شهر کرده ایم گرچه آن نفر بعدا از فرد مورد انتقاد دلجویی کند و حتی دوستی عمیقی با هم بیابند و به ریش ما بخندند.
۶. ما صرفا به علت جوان بودن یا زیبایی به کسی زیاد رای نمیدهیم. مگر پدرش خادمی قوم کرده باشد یا جدش را واسطه قسم کند یا لااقل تا لحظه افتادن رای در صندوق متصلاً پول زیادی خرج کند. پس زیاد روی جوانی مانور ندهید ما به دنبال آن نیستیم.
۷. چند درصد از یکصد مدیر تراز اول استان را بانوان تشکیل میدهند؟ خیلی کم، تا بحال در ۲۰ سال اخیر چند زن با رای ما راهی مجلس یا شورای شهر یا شورای روستا شده اند؟ خیلی خیلی کم. یا اصلا چقدر از زنان ما به مدیریت زنان در بانک ها و ادارات احترام میگذارند و حمایت میکنند و از این موضوع خوشحالند؟ لذا بانوان زیاد امیدوارم نباشند مگردر نهایت یک کرسی و آن هم در طول خدمت منزوی. علتش را در یادداشت دیگری میتوان بررسی کرد.
۸. ما صرفا به کسانی که شعار عمران و آبادانی با سند و راهکار بدهند رای نمی دهیم، ما به دنبال ساختن آینده فرزندانمان در شهر کرمانشاه نیستیم، ما فکر میکنیم چند وقت دیگر پولدار بشویم از کرمانشاه میرویم. پس به کسی رای میدهیم که منافع آنی برای ما داشته باشد. اگر مشکل شخصی داشتیم برایمان تلفن یا دستخطی مرقوم بفرماید گرچه آن هم دیگر زیاد اعتباری ندارد و کسی آن خط را نمیخواند مگر در بدنه شهر داری و وامدار منتخب ما باشد.
۹. ما به یکی دو نفر از هنرمندان هم برای خنده رای میدهیم. میگوییم شاید او را به این واسطه بیشتر ببینیم، او بیشتر ما را بخنداند، ما گمشده بزرگی به عنوان شادی داریم. شاید او که قبلا برای یافتن آن به ما در رسانه ها کمک کرده شاید دوباره هم چنین کند و البته با دوز بیشتر. پس اگر طنازی بیشتری دارید احتمال بیشتری دارد از ما مردم نیمه افسرده رای بگیرید بخصوص اگر آن همه ناز و طنعم با زبان مادری ما باشد. آن را بیشتر میپسندی؟!
۱۰. یادی کنیم از همه کسانی که امکان دارد که همه هنر و توانشان را روی روز انتخابات که تبلیغ ممنوع است و شب شمارش آرا که نفوذ بسیار سخت است متمرکز کرده اند. آنان موضوع هم اگر همراه یکی دو بند از موارد قبلی باشد برای محکم کاری میتواند برای یکی دو پله پایین و بالا رفتن کمک کند.
۱۱. و در آخر از همه افرادی که با پاکدستی، بی حاشیه، بدون قوم و قبیله، با توکل بر خدا و دانش و تجربه و توانی که در خویش میبینند و برای کمک به دیارشان و ادای دین به این آب و خاک و نظام پا به عرصه میگذارند و اما پولی ندارند، فرهنگ دوستند، ثابت کرده اند که مردم دوستند، محیط زیست را احترام میگذارند، جز در راه رضای خدای به نفع کسی یا چیزی رای نمیدهند، دندان طمع شان را به بیت المال کنده اند و فکر میکنند که لااقل قشر روشن فکر این موضوع را درک میکنند و به ایشان اعتماد میکنند عذر خواهی میکنم. شرمنده کسانی هستم که سلیقه سالهای قبل ما را دیده اند و با همه خوبیشان اصلا به خودشان اجازه نمیدهند وارد این عرصه شوند که با بی مهری ما و رقابتی نا سالم ناامید تر از قبل و افسرده شوند، و بیشتر و پیشتر از کسانی که ذره ای اعتماد به رای و انتخاب مردم دارند و پا به این عرصه میگذارند اما ما اصلا نمیبینیمشان، اعتنا نمیکنیم و وقتی به یک فرد بی سواد یا سودجو یا معلوم الحال می بازیم به گوشه خلوتی رانده تا باقی عمر از کرده خویش و نامزدی خود پشیمان باشند.
ما مردم کرمانشاه تا بحال بیشتر این چنین انتخاب کرده ایم مگر در مواردی استثنایی که ذهن فراموشکار من به خاطر نمی آورد. اما شاید این دوره، شاید آن جمعه، شاید این حجم اینترنتی که خرج می کنیم، شاید این همه روشن نظری که در کامنت ها و پستهایمان داریم برای کرمانشاه فرجی کند.
ناصرگلی کرمانشاه