امیر عطاران، عضو شورای فرهنگ عمومی شهرستان فردیس طی یادداشتی اختصاصی نوشت: کلیدیسمها که کلیدِ سیاست خود را در بازار اندیشههای لیبرالیسم خریده بودند، نوید میدادند که با گشودن دربهای جامعه و در آغوش گرفتن کدخدا میتوان سر یک سفره به گفتگو نشست.
سیاست در معنای اصیل آن، یعنی کوشش برای تامین خیر عمومی، ولی ما آن را به شر عمومی تبدیل کردهایم. اولین و ضروریترین کار برای تامین هر هدفی و اجرای هر برنامهای، تبدیل فضای شر عمومی به فضایی برای تامین خیر عمومی است.
دکتر محمد فاضلی استادی است که اغلب میتوان چیزی از او آموخت، اما راهی که برای سیاستورزی برگزیده است، اعم از از اینکه درست یا نادرست باشد، بنا به سرشت خود صبوری بینهایتی را طلب میکند. اگر قرار به عصیان در برابر هر بیعدالتی و ستمی باشد، خیلی نباید در پی اصلاحگری و بخصوص روزنهگشایی بود.
فهرست بلند موفقیتهای دولت کوتاه سیزدهم سندی گویاست که ثابت میکند مسیر پیشرفت و توسعه ایران بدون توجه به تحریمها و با فرض دائمی بودن آنها بسیار دستیافتنی و واقعبینانهتر از مسیری است که در آن چشم به دستان غرب دوختهاند و به میز مذاکرات و توافق با آمریکا امید بستهاند.
رییس کل بانک مرکزی با اشاره به اجرای سیاست تثبیت اقتصادی و تلاش برای ایجاد تعادل و پایداری در بازار ارز، از راهاندازی تالار ارز اشخاص با هدف رفع مشکل صادرکنندگان در آینده نزدیک خبر داد.
این روزها در کنار موضوعات مهم دیگر، شناخت جناحبندیهای داخلی جریان غالب اصولگرایان نیز میتواند جالب و آموزنده باشد. گرچه این جریان لایههای پیچیدهای دارد و به علت «قدرتمحور» بودن آنان مسائل مادی و منفعتی حرف اول را در مجادلات میان آنها میزند، ولی در مجموع میتوان آنان را ذیل سه گروه کلی تقسیمبندی کرد.
روزنامه گاردین مینویسد: جهان هر چه بیشتر از هم گسیخته و تکهتکه میشود، فضاهایی برای گفتوگو واقعی، همکاری و تفاهم نیز روز به روز محدودتر میشود. به طور کلی، جهان در حال تقسیم شدن به غرب در مقابل بقیه است.
به قول مشهور «جایی که شتر بُود به یک غاز، خر ارزش واقعی ندارد». اگر قادر به دفاع از حیثیت و حقوق مهمترین کارگزاران خود نیستید، ما به عنوان شهروندان عادی دیگر چه جایگاهی داریم؟
این دولت ترجیح میدهد در مقابل پرسش افکار عمومی و نقد نخبگان، سکوت پیشه کند؛ کاّنه اتفاقی نیافتاده است! این را خوب فهمیده که اگر در مقابل یک رسوایی، فقط چند روز صبوری کند رسوایی بعدی با ابعادی بزرگتر فرا میرسد و ماجرای فعلی را از ذهن مردم پاک میکند!
اینگونه رفتار به معنای قطع ارتباط سیاستگذاران آن با واقعیت جامعه است. اگر ارتباط واقعی داشتند و واقعیات را چنانکه هست میدیدند و چنانکه هست میشنیدند، خیلی زودتر از اینها این حد از تقابل با حقوق زنان را در دستور کار خود قرار نمیدادند که بخواهند بگویند: همین که هست، هر که نمیخواهد بگذارد برود.
در سیاستورزی ما، برعکس تعریف کلاسیک و آکادمیک که «عمل سیاسی» را «کنشی در جهت رفاه و آسایش جامعه» میداند، ما برایمان سیاستورزی با مفهومی کاملا رادیکال معنا میشود و گویی همچنان در مسیر همان روشهای چریکی دهه چهل و پنجاه گام برمیداریم.
در امور داخلی نیز با کنش رسانهای و سیاسی میتوان گوشها را شنوا کرد. به راه درست خود اطمینان داشته باشید. هیچگاه ناامید نشوید. ناامیدی آرزوی گوشهای ناشنواست و ناشنوایی آنان را مدلل و توجیه میکند.
ترکیب و امتزاج دو قدرت سیاسی و اقتصادی میتواند منشأ و سرچشمه بسیاری از فسادهای مالی باشد و به همین دلیل در جهان مدرن بر تفکیک و مرزبندی این دو موضوع تاکید فراوانی میشود.
شما میخواهید بروید غزه و از مردم آنجا دفاع کنید؟ در حالی که در برابر مردم خودتان که باید پاسخگو باشید با تبختر و بیپروایی رفتار میکنید و به جای شنونده حرف آنان بودن نخود و کشمش میخورید و دراز میکشید. درست است که دوره نمایشبازی است ولی نه این اندازه سطحی و آشکار.
آنچه امنیت ملی را به مخاطره میاندازد پایبندی به اصول اقتصاد آزاد نیست، بلکه ابزاری کردن روابط اقتصادی توسط سیاستمدارانی است که بیش از آنکه نگران سطح رفاه مردمان باشند به فکر تحکیم قدرت و اختیارات خود هستند. سیاسیون برای تامین اهداف تنگنظرانه خود حاضر به راه انداختن جنگ هم هستند؛ چراکه به قول کلاوزویتس، «جنگ ادامه سیاست است به روشهای دیگر».
مجموعه قوانین نظارتی ما که از طبیعت متعارف شهروندان دور است، عوارض فراوانی خواهد داشت. از یک سو افزایش هزینهها و مجازاتها و از سوی دیگر تعیین مشوقها و امتیازات و منافع جریان زندگی عادی را مختل میکند و پس از مدتی متوجه میشویم که امور زندگی را چنان در هم و پیچیده کرده که زندگی را از روال طبیعی خود خارج کرده است. در چنین شرایطی برای انجام هر کاری باید ترفندهایی را یاد گرفت تا مقررات آن را دور زد یا جریمه نداد یا امتیازی مفت به دست آورد
هم میهن نوشت:دوستان اصولگرا، سیاستورزان عجیب و غریبی هستند. در واقع، میتوان گفت بسیار نازنین هستند. هر کاری کنند، درست است و البته باید هم درست باشد.