تهران قدیم

ایران در دوران قاجار در تماس فزاینده‌ای با دنیای غرب و بازار‌های جهانی قرار گرفت؛ در آن دوران تریاک به کالایی تجاری تبدیل شد و تولید و تجارتش افزایش یافت تا جایی که سود قابل توجه صادرات تریاک موجب شد زمین‌های مخصوص کشت غلات، پنبه و محصولات دیگر به کاشت خشخاش اختصاص یابد که این موضوع قحطی بزرگی در سال‌های ۱۸۷۱ تا ۱۸۷۲ میلادی را در پی داشت.
کوچه و بازار صابون‌پزخانه یا به قول اهالی دروازه غار «صام‌پزخونه» گذری بود با مغازه‌های متعدد صابون‌فروشی و یکی از مشهورترین اماکن محله دروازه غار. ده‌ها مغازه و کارگاه‌های کوچک و بزرگ تولید صابون در این گذر سال‌ها صابون مصرفی تهرانی‌ها را تامین می‌کردند.
بین اهالی قدیمی محله دروازه غار گرمابه لوکس طلایی حافظ به «حمام چهارشنبه» معروف بود. این حمام هر روز از ۴صبح تا ۸ شب باز بود. وقتی از اهالی دلیل این نام را می‌پرسیم، هیچ‌کس علت دقیقش را نمی‌داند.
۴۸ سال قبل، وقتی شیخ رجبعلی در مغازه خیاطی جمع و جورش و فارغ از هیاهوی توسعه ناگهانی تهران دغدغه سر به راه کردن لات‌های محله دروازه غار را داشت، کمی آنطرف‌تر اهالی محله در تکاپوی ساخت مسجدی بودند که پاسخگوی نیازهای معنوی‌شان باشد.
انتخاب عنوان «غار» برای یکی از میدان‌های معروف تهران و یکی از ۱۲ دروازه پایتخت، که نامی متفاوت بود، گفته می‌شود به داستان ناپدید شدن یکی از فرزندان امام موسی کاظم (ع) و یک نامگذاری بخصوص برمی‌گردد.
بهجت‌آباد یکی از کانون‌های اصلی ارامنه در تهران بود و اکنون نیز ارامنه بسیاری در این محله زندگی می‌کنند. مهاجرت ارامنه به بهجت‌آباد اما داستانی پر فراز نشیب دارد؛ از مهاجرت بی‌نتیجه این گروه به ارمنستان تا انتخاب بهجت‌آباد به عنوان محل جدید زندگی‌شان که زمینه کوچ آنها به دیگر محله‌ها را فراهم کرد.
۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۱ که پله، اسطوره فوتبال ، با پیراهن سفید سانتوس برزیل روی چمن ورزشگاه نوپای آزادی قدم گذاشت و تماشاگران تهرانی را بهت‌زده کرد، یکی از به یادماندنی‌ترین روزهای فوتبال پایتخت به حساب می‌آید.
او را پدر برق ایران می‌نامند. محمد حسین امین‌الضرب را می‌گوییم؛ کسی که در دوران قاجار، وقتی که شب‌ها گذرهای شهر در سیطره‌ تاریکی بود، با راه‌اندازی نخستین کارخانه برق، به دوران چراغ‌های نفتی و روغنی پایان داد و با راه‌اندازی این کارخانه به یکی از نخستین کارآفرینان و تجار مدرن پایتخت تبدیل شد.
ادای نذر در قریه کن تاریخچه‌ای طولانی دارد و حتی به قبل از دوره‌ای برمی‌گردد که مردم به فرحزاد می‌رفتند و از آنجا با پای پیاده یا الاغ کرایه‌ای خودشان را به امامزاده داوود(ع) می‌رساندند.
جماعت لوطی‌ها برای خود مرام‌نامه‌ای نانوشته مبتنی بر نکات اخلاقی و انسانی داشتند. در تهران قدیم، لات‌هایی که توبه می‌کردند و تغییر و تحولی در زندگی‌شان ایجاد می‌شد نیز با بازگشت به مرام لوطی‌گری، خود را ملزم به رعایت این موازین، اصول فتوت و جوانمردی می‌دانستند.
محرم و صفر که می‌شد انگار از دنیا و متعلقاتش دست می‌کشیدند. آنها را می‌دیدی که اگرچه رخت و لباس‌شان با ظاهر معمول هیئتی‌ها فرق دارد اما پیش از دیگران پای کار آمده‌اند تا چراغ هیئت روشن بماند. لوطی‌ها پای ثابت برپایی تکایا بودند و در همین هیئت‌ها بود که توبه کرده و مسیر دیگری در پیش می‌گرفتند.
از زمانی که تهران ردای پایتختی پوشید تا وقتی که کرکره نخستین رستوران آبرومند شهر بالا برود، حدود ۱۵۰سال طول کشید. بعد از آن کم‌کم رستوران‌های دیگر در نقاط مختلف شهر به‌ویژه محدوده بازار کسب‌وکارشان را راه انداختند و ویژگی آنها این بود که در آنها شبیه رستوران‌های اروپایی غذا روی میز سرو می‌شد.
عابدین‌سیاه، یکی از لات‌های معروف شهرری بود که در یک بازه زمانی نسبتاً کوتاه به لحاظ رفتاری و اخلاقی متحول می‌شود و به‌عنوان فردی انقلابی به حلقه یاران و افراد مورد اعتماد شهید بهشتی می‌پیوندد.
صد سال قبل اولین کتابخانه‌ رسمی ایران در میدان بهارستان با هدف ایجاد مرکزی علمی برای نمایندگان مجلس در راستای ایجاد حکومتی جدید و نگهداری مکتوبات و اسناد تاسیس شد.
کاباره‌ها در دوره پهلوی و ابتدای کارشان عشرتکده افراد متمول بودند، اما چیزی نگذشت که به پاتوق سیاسیون مبدل شدند و بسیاری از تصمیمات ریز و درشت ممکلت در همین مکان‌ها گرفته می‌شد.
تهران قدیم را به نوعی می‌توان مهد و محل ظهور اغلب ورزش‌های امروزی کشور دانست. ساخت اولین استادیوم ورزشی در باغ‌های امجدالوزرا یا آموزش کلاس‌های ژیمناستیک و شمشیربازی در دارالفنون و همچنین شنا در چال‌حوض‌های حمام‌های عمومی، دلیل محکمی برای این ادعاست.
سازمان آگهی های پرسون