بنظر میرسد تغییر نظام سیاسی در سوریه جدا از تمام چالشهای امنیتی و سیاسی، ابعاد اقتصادی گستردهای هم دارد که همسویی با سیاستهای اقتصادی غربگرایان در سالهای گذشته این مسئله را تشدید کرده است.
از اولین ساعات بعد از سقوط بشار اسد، عدهای از تحلیلگران خارجی درصدد برآمدند به این سؤال پاسخ بدهند که آینده سوریه چه خواهد شد؟ این، سؤال خوبی است ولی مهمتر از آینده سوریه، آینده منطقه بعد از حوادث سریع و کمسابقه یکسال اخیر است.
سوریه کشوری در حاشیه منطقه نیست، بلکه در قلب آن قرار دارد. چنین تحول تاریخی در چنین کشوری، هم کشورهای مهم منطقه و محیط عربی اطراف آن را تحت تأثیر قرار میدهد و هم سیستمهای ژئوپلیتیک غیرعربی همجوار را متحول میکند و بر جهاتی از روندهای جهانی نیز تأثیر خواهد داشت.
در دوران اوج جنگ داخلی سوریه، کشورهای عرب سنی از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، روابط خود را با رژیم اسد که متحد اصلی ایران بود، قطع کردند و با هدف منزوی کردن او، از گروههای مخالف حمایت کردند.
هنوز ۲ ساعت از آتشبس میان رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان نگذشته بود که نزدیک به بیست هزار تروریست از مرزهای شمالی سوریه که تحت کنترل دولت ترکیه است و آمریکا بیش از ۲۰ پایگاه نظامی در آن منطقه دارد، به درون خاک سوریه سرازیر شده و با انواع تسلیحات مدرن -عمدتاً ساخت آمریکا و اسرائیل- دست به شورش، قتل عام و تخریب منازل و زیر ساختها زدند.
سقوط سریع بشار اسد و سلطه کامل تروریستهای تکفیری بر سوریه، پیروزی بزرگ رژیم صهیونیستی محسوب میشود. سقوط اسد موجب نگرانی نیست ولی پیروزی اسرائیل نگرانکننده است.
بیانصافی است که خدمات اسد پدر و اسد پسر را به کشور و مردم ایران و انقلاب اسلامی نادیده بگیریم و بهاستناد برخی بداخلاقیهای اخیر بشار، چشم بر همه خدمات این دو به خودمان در ۴۵ سال اخیر ببندیم و نامردی کنیم.
پایگاه خبری آکسیوس به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت: ما بشار اسد را شنبه شب در حال خروج از دمشق ردیابی کردیم و فکر میکنیم که او قصد سفر به مسکو را داشت.