در جریان انتخابات ۱۴۰۰ نامزدهای انتخاباتی بهطور معمول قولها و وعدههایی میدادند. قابل انتظار است که برخی وعدهها مبهم یا حتی فراتر از ظرفیت وعدهدهنده یا واقعیات باشد، ولی اگر وعدههای روشن و قابل اجرایی دادند که در عمل نه تنها به سوی تحقق آن حرکت نشد که خلاف آن وعده رخ دهد، در این صورت آنها را چگونه باید تحلیل کرد؟ برای نمونه وعدههایی درباره بورس و رونق آن داده شد که اکنون خلاف آن در جریان است. این وعدهها را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ آیا دروغ بود یا صادقانه و ناشی از بیاطلاعی نسبت به بورس؟ یا نمونه دیگر و مهمتر اینترنت بود.