اروپا و امریکا

آمریکا دیگر یک ابرقدرت نیست و حداکثر بتوان آن را یک قدرت بزرگ نامید. همه تحلیلگران و بیش‌تر اندیشمندان معتقد هستند که آمریکا در سراشیبی افول قرار دارد و این افول نه تنها در حوزه اقتصادی بلکه در حوزه سیاسی، امنیتی، نظامی و در بین افکار عمومی بین المللی به وجود آمده است.

سنگ بنای اصلی دموکراسی آمریکایی که خودشان مدعی هستند دموکراسی الگو و نمونه در دنیا است در این انتخابات ترک برداشت. در سال 2016 که ترامپ انتخاب شد، همین انتخابات، همین مردم و همین الکترال کالج بود و حالا که شرایط را به نفع خود نمی‌بیند بازی را بهم زده است و این نشان می‌دهد که این قانون اساسی و ساختار مبتنی بر قرارداد اجتماعی ترک برداشته است.

وضعیت فعلی آمریکا به یک دو راهی کشیده شده است و اگر ترامپ بتواند با شیطنت‌های خود رقیب را کنار بزند، ضربه بسیار خطرناکی به دموکراسی آمریکا زده است حتی اگر جامعه آمریکا موفق به کنار گذاشتن ترامپ شود، جریان ترامپیست ادامه خواهد داشت. چرا که ترامپ در تلاش است برنامه‌های رئیس جمهور جدید را با مانع روبرو کند و از طرفی در حال بازسازی برای انتخابات سال 2024 است. بنابراین وضعیت دو دستگی و شکاف در جامعه آمریکا همچنان استمرار پیدا خواهد کرد و این امر ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را ضعیف‌تر می‌کند.

سیاست‌های جهانی‌سازی باعث شده که قدرت در درون آمریکا به سمت تهی شدن حرکت کند. طیف طرفدار این سیاست برای این‌که حقوق کارگران و هزینه‌های تولید را کاهش دهند، تولید را به خارج از آمریکا منتقل کرده‌اند، در نتیجه اشتغال در آمریکا کاهش پیدا کرده و مشکلات معیشتی ایجاد شده است و افزایش مشکلات اقتصادی و اجتماعی درون جامعه آمریکا می‌تواند به درگیری‌ها، شورش‌ها وحتی برخوردهای مسلحانه منجر شود.

وقتی ترامپ اوضاع نظرسنجی‌های قبل از انتخابات را دید، تصمیم گرفت که این بدنه را پای صندوق رأی بیاورد و اگر از طریق صندوق رأی نتواند به نتیجه برسد این بدنه افراطی نژادپرست را به عنوان اهرم فشار علیه ساختار قرار دهد تا بتواند در کاخ سفید باقی بماند. هدف اصلی ترامپ این است که در کف خیابان‌های آمریکا نتیجه انتخابات را تغییر دهد و به تعبیری حق خود را از طریق ایجاد آشوب در خیابان‌ها بگیرد.