پروژه کثیف ترامپ برای ایران چگونه شکست خورد؟

ترامپ رسماً اعلام کرد، هسته‌ای بهانه است و از پروژه‌ تجزیه ایران رونمایی کرد. پروژه‌ای که با واقعیت‌های اجتماعی ایران هیچ نسبتی ندارد و شکست خواهد خورد.
تصویر پروژه کثیف ترامپ برای ایران چگونه شکست خورد؟

به گزارش سایت خبری پُرسون، فرهیختگان نوشت: ترامپ به نظر می‌خواست، منطقه را برای اسرائیل به بهشتی بی مثال تبدیل کند. او تلاش داشت در ایران، دست نشانده و گوش به فرمان‌هایی مثل محمدرضا پهلوی را روی کار بیاورد تا از این طریق دوام رژیم را تضمین کنند. واقعیت طرح ترامپ موسوم به (make israel great again) MIGA که به معنای عظمت را به ایران بازگردانیم است، همین است.

MIGA در واقعیت « make israel great again» بود. از این ایده دونالد ترامپ یکشنبه شب درست یک روز بعد از تجاوز به تأسیسات هسته‌ای ایران و تهدیدات علیه ایران، رونمایی کرد. او در پیامی در شبکه اجتماعی‌اش نوشت که شاید استفاده از اصطلاح تغییر رژیم، از نظر سیاسی درست نباشد؛ اما «اگر رژیم فعلی نتواند، ایران را دوباره شکوهمند کند، چرا نباید تغییر رژیم اتفاق بیفتد؟» مقامات صهیونیستی از همان ابتدا گفته بودند که جنگ آن‌ها با ایران، جنگ وجودی است، حالا اما اظهار نظر صریح ترامپ در مورد پروژه تغییر نظام سیاسی در ایران نشان می‌دهد، آمریکا هم بدون نقاب و آشکارا وارد این بازی شده است. هدف او از مطرح کردن این ادعاها بازی با افکار عمومی داخل ایران است، کاری که در چند روز گذشته، رسانه‌های فارسی‌زبان وابسته به آن‌ها برای تحققش تلاش کردند و به نتیجه نرسیدند.

ترامپ طرح «دولت عمیق» آمریکا علیه ایران را آشکارا بیان کرد. در حالی که خودشان یک سمت تجاوز به ایران ایستادند، برای مردم ژست دلسوزی گرفته و مدعی می‌شوند که به دنبال ساخت ایرانی باشکوه هستند، پروژه فریبی که قرار است از دل آن شکاف میان دولت و ملت بیرون بیاید و نتیجه هم قرار است نه به نفع ملت ایران که به نفع صهیونیست‌ها تمام شود، نتیجه مطلوب صهیونیست‌ها نیز تجزیه ایران و ضعیف نگه داشتن آن برای حفظ امنیت اسرائیل در منطقه است، پس قرار نیست خبری از ایران با شکوه باشد. شعار جدید ترامپ، عملیات فریبی برای جبران شکست پروژه ایجاد آشوب در ایران است. پروژه‌ای که قرار بود، بعد از جنگ، جامعه ایرانی را به آشوب بکشد و مسیر را برای فروپاشی فراهم کند، اما برعکس آن ایرانیان، دوقطبی‌ای را ساختند که در قطب دیگرش آمریکا و اسرائیل و در یک کلام متجاوز ایستاده است. حالا ترامپ به امید تحقق این شکاف، MIGA را روی میز گذاشته است. با توئیت ترامپ، رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع، که در شبکه‌های اجتماعی به او «حسرت‌السلطنه» می گویند، جانی دوباره گرفت و نشست خبری با رسانه‌ها ترتیب داد و آن را به طور زنده در شبکه های اجتماعی خودش بازنشر داد اما این رویای بازگشت به قدرت، کمتر از 48 ساعت بعد و با عملیات «بشارت فتح» علیه پایگاه آمریکا در قطر رنگ باخت و دونالد ترامپ از «آتش‌بس» سخن گفت.

اعلام آتش‌بس، آب سردی روی رویای حسرت‌السلطنه ریخت و به او فهماند که در نگاه آمریکا و رژیم صهیونیستی، او و دار و دسته اش بیش از یک «بازیچه موقت» نیستند. قرار بود MIGA به پروژه آشوب اجتماعی در ایران کمک کند اما مشخص شد که پهلوی ها حتی چند شعارنویس برای دیوارنویسی هم ندارند. حالا پادشاه خیالی، احتمالا سرخورده‌تر از قبل در خانه نشسته و تحولات را از قاب تلویزیون نظاره می‌کند.

پشت ایده تغییر نظام سیاسی، تجزیه ایران قرار دارد

بعد از تجاوز صهیونیست‌ها به ایران، مقامات صهیونیستی صراحتا اعلام کردند که این جنگ برای آنها و ایران جنگ موجودیتی است. حالا رئیس‌جمهور آمریکا، مهم‌ترین حامی رژیم صهیونیستی یک روز بعد از حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران، صراحتا در پیامی در شبکه اجتماعی‌اش از پروژه تغییر نظام سیاسی در ایران گفته و تلاش کرده با افکار عمومی مردم ایران بازی کند. سعید آجورلو، جامعه‌شناس سیاسی و فعال سیاسی اصول‌گرا، در گفت‌وگویی که با ما داشته، اهداف و علل ادعای ترامپ را بررسی کرده که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

سازمان اجتماعی ایران تقویت شد

آمریکا از ابتدا به دنبال اجرایی‌سازی پروژه رژیم‌چنج بود؛ اما حالا علنی آن را مطرح می‌کند. آجورلو در مورد پیگیری این طرح از روزهای شروع تجاوزات رژیم گفت: «قدرت پنهان در آمریکا(استیت) و بخش اصلی قدرت در تمام 47 سال گذشته «طرح رژیم چنج» را دنبال می‌کرد. در دوره‌های مختلف، با شیوه‌های مختلف، مسئله‌شان با نظام حکمرانی ایران همین بود. در یک درجه و زاویه متفاوت‌تر مسئله‌شان این بوده که کشوری در قواره و سایز و قدرت ایران با استیت با وسعت و جمعیت زیاد، فروپاشیده شود. پشت ایده تغییر نظام سیاسی ایران، تجزیه ایران را قرار داده بودند. از همان روزهای ابتدایی که اسرائیل با این حجم ترور تجاوز به ایران را شروع کرد، پروژه رژیم‌چنج را کلید زدند. موضوع پنهانی نبود. همان روزهای ابتدایی حملات گسترده به ایران دو تلقی داشتند، یک اینکه شورش و ناآرامی در ایران رخ می‌دهد و نکته دوم اینکه سازمان رزم ایران نمی‌تواند خود را بازسازی کند و از هم می‌پاشد و با این دو تلقی آمدند. اما با اتفاقاتی که در 48 ساعت اول اتفاق افتاد و پدافند ایران تقویت شد و به سمت حمله حرکت کرد، نه‌تنها سازمان اجتماعی هم فرونپاشید، بلکه منسجم‌تر و مستحکم‌تر شد. درواقع نه شکاف در جامعه اتفاق افتاد نه شکاف دولت، ملت و هم سازمان سیاسی و رزم کار کرد و هم سازمان اجتماعی ایران. پس محاسبه اینها غلط از آب درآمد.»

بازی ترامپ برای ایجاد شکاف دولت-ملت

پیامی که ترامپ در شبکه اجتماعی‌اش منتشر کرده می‌تواند دو معنا داشته باشد. آجورلو در توضیح معنای این پیام گفت: «فاز دوم برنامه آنها، علنی کردن نیتشان است. قبل از حمله به فردو - که حمله به فردو هم نشان می‌دهد برنامه آنها نگرفته است، یعنی در فاز اول برنامه آنها محقق نشده است - اسرائیل ضربه خورد و آمریکا را به میدان آورد. فاز جدید همین پیامی است که ترامپ مطرح کرده است. ترامپ از مطرح کردن این موضوع دو منظور دارد. یک نکته این است که ایران به پیام آمریکا پاسخ نداد، درواقع ایران را تهدید می‌کند که اگر به حملات فردو پاسخ دهید به سمت این پروژه حرکت خواهیم کرد که این موضوع چیز عجیبی نیست و آنها از ابتدا به دنبال رژیم‌چنج بودند. نکته دوم این است که می‌خواهد سازمان اجتماعی ما را از هم بپاشاند. سازمان اجتماعی ما در 11 روزی که از جنگ گذشته از هم نپاشیده و همچنان کار می‌کند. اینها گمان می‌کردند که هواپیماهایشان آسمان ایران را در اختیار می‌گیرند، زمین را هم مردم برای آنها می‌گیرند، درحالی‌که ضربات مهلک خوردند و در آسمان هم توفیق نداشتند. آمده بودند که مواد غنی‌شده ما را ببرند و نتوانستند. براین اساس بازی جدید، ذیل فعال کردن دو شکاف پیش می‌رود. از یک سمت شکاف دولت، ملت ایجاد کنند که نظام حکمرانی نمی‌تواند به شما عظمت بدهد؛ چیزی که تحت عنوان MIGA مطرح می‌کند همین است و نکته دیگر این است که شکاف جامعه، جامعه درست کند. دوقطبی اجتماعی‌ای که وجود نداشت و دوقطبی‌هایی هم که وجود داشت از بین رفت. یک تئوری‌های دوجامعه‌ای وجود داشت که الان آن را نمی‌بینید. یک جامعه می‌بینید. درواقع از سروش تا شهرام شب‌پره در حال دفاع از میهن و محکومیت حمله به اسرائیل هستند که این یک ائتلاف بی‌نظیر است. حتی بخش زیادی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی پشت ایران ایستاده است. تا زمانی که این شکاف‌ها فعال نشود، به اهدافش نخواهد رسید.»

ترامپ نماد وحشی‌ترین سیاستمدار آمریکایی

آجورلو در مورد اینکه اظهارنظر صریح ترامپ، از تغییر نظام سیاسی به معنای عدم تحقق این هدف توسط رسانه‌های فارسی زبان وابسته به رژیم بوده است، توضیح داد: «ترامپ از روز اول چیزی غیر از این نمی‌خواست و همه می‌دانستیم که موضوع هسته‌ای بهانه بود. این بهانه هم از او گرفته شد. ما مذاکره کردیم، مسئله همیشه نظام سیاسی و ایران بوده و است. ترامپ امروز، نماد ضدایرانی‌ترین و وحشی‌ترین و تندترین سیاستمدار غربی است. تمام نقشه‌هایی که در سال‌های گذشته کشیده شده را ترامپ نمایندگی می‌کند. یک انسان دیوانه و مست زنگی را پیدا کردند و خط آنها را جلو می‌برد. علت اینکه این طرح را بیان می‌کند این است که اینها به دنبال یک عملیات کوتاه، مستحکم و سریع، با شدت و حجم وسیع بودند. امروز اگر از بالا به موضوع نگاه کنیم مشخص است که محاسبات اسرائیل و آمریکا، محاسبات دقیقی نبوده است و نتیجه نداده و به همین دلیل فاز بعدی را سریعا عملیاتی می‌کنند. در سمت دیگر و در مواجهه با رسانه‌های فارسی‌زبان هیچ چیزی مثل این ایام نتوانست نشان دهد که اینها صدای اسرائیل هستند. به هرصورت اثری از وطن‌پرستی در بخشی از اپوزیسیون ما پیدا می‌شود. جدای از مردم عادی، در روشنفکران و سلبریتی‌ها، اما یک اپسیلون از این احساس وطن‌پرستی در پهلوی و این رسانه‌ها نیست. پهلوی می‌خواهد سوار هواپیمای اسرائیلی‌ها شود، بیاید ایران حکومت کند. درحالی‌که ظاهرا مسئله اینها این بود که مردم حکومت جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند و حال پهلوی را مطرح می‌کنند که هیچ مقبولیتی ندارد و اساسا عنصری ضدوطن است. وقتی آن عکس نتانیاهو و پهلوی، کنار مصاحبه نتانیاهو و زراعتی قرار می‌گیرد و کنار اخبار اینترنشنال قرار می‌گیرد، نشان می‌دهد که ضدملی‌ترین و ضدمیهنی‌ترین نیروها مقابل ایران قرار گرفته‌اند.»

جامعه ایران شبیه آنچه ترامپ فکر می‌کند نیست

پروژه جدید ترامپ هم شکست خواهد خورد. آجورلو در مورد علل شکست این پروژه گفت: «جامعه ایران یک روح جمعی بزرگ دارد، یک قدرت پنهان دارد و می‌داند که از این قدرت کجا استفاده کند. در عین آنکه تجربه تاریخی ضدسلطه دارد، پویایی هم دارد. یعنی با توجه به زمان و مکان حادثه تصمیم می‌گیرد و در موضوعات مختلف، متفاوت تصمیم می‌گیرد. همان کسانی که در ماجرای مهسا محتوا تولید می‌کردند، امروز علیه اسرائیل محتوا تولید می‌کنند و این نشان می‌دهد جامعه‌ای با پیچیدگی و پویایی خاصی است و متفاوت‌تر از چیزی است که آنها فکر می‌کردند و در عین حال هم جامعه قدرتمندی است. براین اساس اینها جامعه‌شناسی ایران را بلد نیستند و از آن طرف دنیا برای جامعه ایران تصمیم می‌گیرند و تحلیل می‌کنند، کمااینکه در انقلاب ایران نیز این موضوع را نفهمیدند، در عراق هم این را نفهمیدند.»

زمان حفظ و تقویت انسجام اجتماعی است

آجورلو به این موضوع هم اشاره کرد که در میانه پیشبرد این پروژه مهم‌ترین کار حفظ و تقویت سازمان اجتماعی ماست و گفت: «امروز زمانی است که همه رسانه‌های ما، مخصوصا صداوسیما، باید آماده پذیرش این ظرفیت‌ها باشد. ظرفیت‌ها بزرگ است و صداوسیما هم باید خودش را گسترده کند و این ظرفیت‌ها را در خود جای دهد. نمایش، بیان، تبیین و پرفورمنس شبه جنبش ضداسرائیلی و وطنی و میهنی و ملی، لازم است. بخش زیادی از آن باید در تلویزیون اتفاق بیفتد و باید ظرفیتش را به اندازه ظرفیت‌هایی که در جامعه وجود دارد، گسترده کند. کاری که آقای چاوشی انجام داد، نماد جامعه ایرانی است. موسیقی چاوشی هم یک احساس ملی است. معلوم نیست که این فرصت همیشگی باشد. بنا به اتفاقات و رویدادها ممکن است فضا متفاوت باشد. امروز باید از آن یک سرمایه و قدرت ملی آفریده شود. کمی این نگرانی وجود دارد که از این سرمایه استفاده نشود. الان فرصت ساختن سرمایه ملی در جهت تقویت سازمان اجتماعی ایجاد شده است. اگر سازمان رزم ما در حال پویایی و تکاپوست، سازمان اجتماعی ما هم پویایی و فعل و انفعال دارد. این استاتیک نیست، داینامیک است، رفت و برگشت دارد، تحت تاثیر اخبار و رویدادهای مختلف قرار دارد. بنابراین باید مراقبت شود و با توجه به وقایع با آن رفت و برگشت داشته باشیم. به همین خاطر است که می‌گویم نقش صداوسیما در این سازمان اجتماعی موثر است. هر قدر این سازمان اجتماعی را مستحکم‌تر نگه‌داریم، پروژه‌های اینها شکست خواهد خورد. اگر پروژه تجزیه ایران دو بال داشته باشد، یک بال آن زدن سازمان رزم و سیاسی و امنیتی ماست و بال دیگر زدن سازمان اجتماعی ماست. باید مراقب این دو بال باشیم و مراقبت از اینها راه مبارزه با پروژه تجزیه ایران است.»

ملت ایران با وعده آسایش زیر بار مداخله خارجی نمی‌رود

ایران، عراق و سوریه نیست که بشود با وعده آسایش، مردمش را به پذیرش دخالت اجنبی راضی کرد. ترامپ اما فکر می‌کند، اگر وعده ساخت ایرانی باشکوه را بدهد، می‌تواند، پروژه ایجاد شکاف بین ملت و دولت را محقق کند، غافل از اینکه نتیجه وعده‌های پیشین آنها مقابل چشم قرار دارد و خروجی آن هم چیزی جز، تجزیه ایران نیست. در گفت‌وگو با علی باقری، کارشناس مسائل سیاسی و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به بررسی طراحی‌های آمریکا و اسرائیل علیه یکپارچگی ملت ایران پرداختیم که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

هسته‌ای بهانه بود

باقری اشاره کرد که پیام جدید ترامپ نشان می‌دهد، ادعاها در مورد برنامه هسته‌ای ایران، تنها بهانه بوده، وی گفت: «آنچه عملا در 11 روز گذشته رخ داده، فراتر از هدف هسته‌ای است. ابتدای کار هم آمریکا، هم اسرائیل موضوع را هسته‌ای دانستند. با حمله روز یکشنبه آمریکا، فرض می‌کنیم، همان برداشت و ارائه‌ای که از حمله می‌دهند و می‌گویند یعنی خسارت سنگینی که به تاسیسات فردو وارد شده، درست باشد، البته هنوز هیچ منبع مستقلی این را تایید نکرده است. اگر آمریکایی‌ها به چنین چیزی معتقدند قاعدتا باید به اهدافشان در این حمله نظامی به ایران رسیده باشند و ادامه این منازعه و حمله بی‌مفهوم است، اما می‌بینیم که این حمله ادامه پیدا کرده است. هم اسرائیل، هم خط و نشان کشیدن‌های آمریکا، نشان‌دهنده این است که آمریکا و اسرائیل به دنبال بهانه برای رویارویی با نظام سیاسی ایران است و گرنه اگر این بهانه نباشد به بهانه‌های دیگری این رویارویی را شکل خواهند داد، حالا صحت این تحلیل بیشتر اثبات می‌شود. نیات اینها فراتر از مواجهه با توان دستاوردهای دانش هسته‌ای در ایران است. اینها یک اشتباه محاسباتی داشته و دارند و فکر می‌کنند، برمبنای فشارهای اقتصادی که در 6، 7 سال جدید و با شروع موج جدید تحریم‌های آمریکا، توان اقتصادی ایران را کاهش داده، فشارهای معیشتی بر جامعه ایران سنگینی می‌کند و نارضایتی‌ها را افزایش داده از طرف دیگر برخی شکاف‌ها و نارضایتی‌های سیاسی، اجتماعی هم در کشور وجود دارد. لذا با یک فشار نظامی از بیرون، شاید بتواند، تمامیت نظام سیاسی در کشور و تمامیت ارضی کشور را مورد هجوم قرار دهد. براساس این برداشت اشتباه وارد این منازعه شدند و دامنه آن را افزایش می‌دهند.»

اشک تمساح‌های ترامپ مردم ایران را فریب نخواهد داد

باقری در مورد اینکه چرا تلاش دوباره ترامپ، برای ایجاد شکاف میان مردم و دولت، موفق نخواهد شد، گفت: «سابقه تاریخی این کشور و آب و خاک در دهه‌های گذشته این را نشان داده که هر مسئله‌ و شکافی داخل ایران وجود داشته باشد، حفظ تمامیت ارضی و همبستگی ملی، در شرایط فشار، باعث می‌شود که محاسبات برای تعرض به کشور با شکست مواجه شود. شبیه همین محاسبات اشتباه را در جنگ تحمیلی می‌بینیم، زمانی که صدام به ایران حمله کرد، از موضع عربیت و جنگ عرب و فارس، انتظار داشت که خصوصا قسمت‌های عرب‌نشین ایران از این حمله استقبال کنند. درحالی‌که مشاهده شد، همان عشایر و عرب‌های خوزستان، اولین مقاومت‌ها را در مقابل هجوم صدام، در کشور شکل دادند، الان نیز همین است. اکثریت جامعه ایرانی، حتی با اینکه آسایش و رفاه و آزادی‌های اجتماعی از کانال مداخله خارجی و تعرض به تمامیت ایران، به آن‌ها وعده‌ داده شود، از آن استقبال نمی‌کنند. علاوه بر این ترامپ در حالی دم از عدم توسعه‌یافتگی ایران می‌زند که در تهاجم اسرائیل به ایران که مورد حمایت اوست، عملا زیر ساخت‌های توسعه‌ای، اجتماعی و اقتصادی ایران، مورد هدف قرار می‌گیرد. این چطور نگرانی و دلسوزی برای توسعه‌نیافتگی یک کشور است که با تحرکات و فعالیت نظامی‌اش، به نابودی این زیرساخت‌های اقتصادی و زیربنایی کشور، کمک می‌کند، اینها واقعیت‌هایی است که از چشم مردم پنهان نخواهد ماند و در واقع جامعه در قبال این اشک تمساح ریختن‌ها و همدردی‌های دروغین در قبال کشور و ملت، عکس‌العمل نشان می‌دهد، کمااینکه قبلا هم عکس‌العمل نشان داده است.»

هدف، تعرض به یکپارچگی کشور است

هدف نهایی از شعارهای آنها برای ساخت ایران باشکوه، تجزیه و تضعیف ایران است، باقری در این مورد نیز گفت: «مشخص است که دشمنان کشور و یکپارچگی ایران، مترصد این هستند که از فرصت‌های مختلف برای رسیدن به هدفشان استفاده کنند. حالا این فرصت‌ها، می‌تواند، مطالبات اجتماعی داخلی باشد، مطالبات سیاسی، نارضایتی‌های اقتصادی یا مواجهه با فشارهای یک دخالت نظامی و جنگ نظامی در کشور باشد. فرقی نمی‌کند، اینها همه عرصه‌هایی است که آنها فکر می‌کنند به دلیل اینکه فشارها بر جامعه بالا می‌رود، فرصتی برای این است که بتوانند آن هدف را که مورد تعرض قراردادن یکپارچگی ایران است، محقق کنند. در سال 1401 هم، اگرچه شکل گیری حوادث 1401 برمبنای یک مطالبه اجتماعی بود. اما آنها سوار این موضوع شدند و آن را از مسیر اصلی منحرف کردند و به سمت رویارو کردن مردم با نظام سیاسی و سوق دادن به اهداف سیاسی و ایجاد تغییرات عمیق سیاسی در نظام حکمرانی ایران حرکت کردند. به هرحال آنها این هدف را دنبال می‌کنند و تلاش می‌کنند از شرایط ایجادشده استفاده کنند و موضوع را به سمت آن هدف پیش ببرند. الان نیز همین است که آنها فکر می‌کردند، با آثاری که جنگ تمام‌عیار نظامی در کشور هویدا خواهد کرد و زندگی روزمره مردم و آسایش روانی مردم، تحت شعاع قرار می‌گیرد، زمینه مساعدی برای سوق دادن نارضایتی‌ها به سمت تقابل با نظام و نهایتا در تهدید قراردادن یکپارچگی کشور است. اما چسب شکل‌دهنده هویت اقوام ایرانی که عمدتا عشق به وطن، ایران و فداکاری در راه این سعادت و یکپارچگی مرز و بوم است، در مقابل همه اینها عمل خواهد کرد و اهداف را غیر قابل تحقق خواهد کرد.»

سلحشوری ملت، وظایف ما را سنگین‌تر می‌کند

باقری به این موضوع هم اشاره کرد که حمایت مردم در این شرایط سخت، وظایف نظام حکمرانی را سخت‌تر می‌کند و توضیح داد: «امروز در جامعه، سلحشوری و فداکاری ملت با نگاه‌ها و خاستگاه‌های مختلف را می‌بینیم و می‌شنویم. همه پای کار حفظ تمامیت ارضی آمده‌اند و این واقعیتی است، اما این مسئولیت نظام سیاسی در حوزه‌های مختلف حکمرانی را نیز مورد توجه قرار می‌دهد که حالا که ملت در بدترین شرایط و فشارهای اقتصادی و اجتماعی، پای کار کشور می‌آید، نکند ما از وظایفی که در قبال ملت و این کشور قرار داریم، غافل شویم. درست است که مردم در بزنگاه‌ها پای کار می‌آیند اما این انتظار است که در شرایط عادی که ان‌شاءالله نزدیک خواهد بود، سیاست‌گذاری و هدف‌گذاری حکمرانی در کشور، به سمتی باشد که وحدت ملی امروز و اقشار مختلف و متنوعی که در وحدت ملی، مشارکت داشتند و برای آن فداکاری کرده‌اند را فراموش نکند و زاویه نگاه و سیاست‌گذاری را به‌گونه‌ای تنظیم کند که همه کلیتی که امروز با تفاوت‌های نگاهی پای استقلال ایران، آمدند، فراموش نکند و دست به انتخاب‌های گزینشی از بین این اقشار نزند. ایران، برای همه ملت ایران است که از تمامیت کشور دفاع می‌کنند و همه ملت ایران، در فردای خروج از شرایط جنگی باید بتوانند زندگی مورد نظرشان را بیابند و پیدا کنند.»

منبع: فرهیختگان

968845

سازمان آگهی های پرسون