به گزارش سایت خبری پُرسون، حجت الاسلام سید محمد جواد جلالی : در این نوشتار بر آنیم تا بررسی کنیم که صنف روحانیت، پیش و پس از انقلاب، در گذر از حوادث، گذرگاهها و بزنگاههای پنج دهه اخیر، آیا توانسته جایگاه تاریخی خود را در تأثیرگذاری حفظ کند یا خیر؟
واقعیت آن است که روحانیت در سدههای اخیر، خصوصاً در تاریخ معاصر ایران، همواره بهعنوان صنفی مؤثر و عنصری قابل رصد در خیزشهای اجتماعی و سیاسی مطرح بوده است، بهویژه پس از تحریم تنباکو.
در آستانه انقلاب اسلامی، رهبری یک روحانی ویژه در قامت مرجعیت دینی و همراهی نیروهای روحانیِ شاگردان و هممسیران او، که درکی صحیح از شرایط سیاسی و اجتماعی ایران داشتند، موجب شکلگیری حرکتی بالنده شد که با استقبال گسترده طبقات مختلف اجتماعی و اصناف دیگر مواجه گشت و به یک جنبش ملی و فراملی تبدیل شد. حرکتی که در آن، نقش تاریخی روحانیت در هدایت، ساماندهی و راهبری مردم اینبار در ایجاد تغییرات بنیادین جلوهگر شد.
این توفیق برای صنف روحانیت، با تکیه بر اصول بنیادین و ارائه نظریهای دینی برای اداره جامعه با خاستگاه شیعی، از متن حوزه علمیه شکل گرفت. البته، این امر بدون بهرهگیری از ظرفیت عظیم و عمیق شبکه ارتباطی روحانیت و مردم ممکن نبود؛ شبکهای که بر پایه خدمات متقابل مردم و روحانیت طی قرنها شکل گرفته و نیازهای فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی بسیاری از طبقات فرودست و محروم را پوشش میداد، در عین حال که بخش قابل توجه از نخبگان و اهل تمکن نیز در آن حضور داشتند.
چالشهای پس از انقلاب
اما پس از انقلاب، دورهای دیگر آغاز شد. روحانیت اینبار با چالشهایی روبهرو شد که در آن، خود در جایگاه مسئول، مورد مطالبه و پرسشگری قرار گرفت و دیگر صرفاً نقش هدایتگر معنوی یا ناظر بر حکومت را نداشت. همراهان و دوستانی که سدههای متمادی دعاگو بودند، حالا متوقع شده بودند و ضعف یا کاستی را برنمیتابیدند.
جنس دشمنیها نیز تغییر کرد؛ از مقابله با یکی از عوامل مؤثر در جنبشی اجتماعی، یا قضایایی اقتصادی و بینالمللی، یا نهضتی محلی به مقابله با یک نهاد راهبر و سیاست گذار در سطح نهضتی جهانی.
روحانیتی که پیش از انقلاب، نهادی مستقل بود و بنا به ضرورت در مسائل مختلف اظهارنظر میکرد یا بهندرت وارد عمل میشد، امروز بهعنوان یک نهاد حاکم، باید در حوزههای اجرایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عمل میکرد. این تغییر، روحانیت را با چالشهایی از جمله حفظ استقلال فکری، پایداری بر اصول دینی، صیانت از میراث تاریخی حوزه، پاسخگویی به نیازهای جدید جامعه، و تطبیق با شرایط جهانی مواجه ساخت؛ مسائلی که پیش از این، هیچگاه چنین جدی احساس نشده بودند.
روحانیت؛ نهادی انعطافپذیر و زنده
این واقعیت، در کنار انتقادات تند و بیرحمانه، به جا و نا به جا، روحانیت را ناگزیر از افزایش هوشیاری، پاسخگویی مداوم به تحولات، انعطاف برای حل مشکلات، و آمادگی جهت مدیریت دشمنیها کرد.
روحانیتی که فراتر از مسجد، محراب، منبر و حلقه مریدان، باید به نارضایتیهای گسترده مردم، توطئههای داخلی و خارجی، ضعف برخی کارگزاران و مشکلات ناشی از عدم تجربیات مدیریتی پاسخ دهد، در عین حال که باید از آرمانها و حدود عقیدتی و ملی خود و جامعه نیز دفاع کند.
این شرایط، انعطاف، چابکی و پویایی نهاد روحانیت را افزایش داده و آن را در جامعه جهانی، بهعنوان نماد یک مکتب فکری با ظرفیتهای فراوان در اداره جامعه، معرفی کرده است.
تأثیرگذاری روحانیت؛ کمتر از گذشته یا بیشتر؟
هرچند برخی معتقدند که تأثیرگذاری روحانیت پس از ورود به قدرت کاهش یافته است، اما دو واقعیت قابل تأمل وجود دارد:
نخست آنکه، بر اساس گزارشهای نهادهای رسمی، هنوز هم در سوگیریهای جدی اجتماعی، روحانیت و بهویژه اشخاص روحانی که نمایندگی تفکرات و سلایق مختلف را بر عهده دارند، بیش از دیگر افراد و گروهها در رأس هرم تأثیرگذاری قرار دارند.
دوم آنکه، نوع تأثیرگذاری روحانیت به دلیل دسترسیهایی که در حوزه سیاستگذاری، برنامهریزی و اجرا دارد، از نظر عمق، ماندگاری و گستره، در موقعیتی غیرقابل مقایسه با دوران پیش از انقلاب قرار گرفته است.
پایداری در مسیر انقلاب
شاید به دلیل درک همین نکات باشد که هنوز روحانیت، عزیزترین و برترین سرمایههای خود را برای حفظ این دستاورد تاریخی به قربانگاه شهادت و ایثار میبرد و کنج عافیت طلبی را رها کرده است.
کافی است به شهدای روحانیت در یک سال منتهی به چهلوهفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران نگاهی بیندازیم؛ حقیقت روشن است.
منبع: دانشجو