در تهران قدیم، تدارک شب یلدا استقبال از نوروز در پاییز بود

از نیمه دوم آذرماه به‌ بعد هرکس به فراخور حال خود و خانواده‌اش درصدد تهیه "سور و سات" شب یلدا برمی‌آمد تا در کنارخانواده، همسایه و دوستان آخرین و بلندترین شب سال را به‌ خوبی و خوشی بگذارانند و به استقبال زمستان و سپس جشن نوروز بروند.
تصویر در تهران قدیم، تدارک شب یلدا استقبال از نوروز در پاییز بود

به گزارش سایت خبری پرسون، از زمانی که انواع میوه‌ها و صیفی‌جات مانند خربزه، هندوانه، طالبی، گرمک، و ...با گرمای هوا رفته رفته در شش ماه اول سال به بازار می‌آمدند، هسته و تخم آنها به دور افکنده نمی شدند و بعداز خشک کردن، در درون کیسه‌های سفیدرنگِ متقالی، جاگرفته و در فصول سردِ سال مُشت مُشت "بوداده" شده و به‌عنوان «شبچره» مورد استفاده قرار می‌گرفتند و کمتر خانواده‌ای بود که آجیلِ بازاری تهیه کرده و اساسا خانواده‌های "عیالوار" پول بالای این هوسانه‌ها و خوردنی‌ها را نمی‌دادند و به‌گونه‌ای خودکفا بودند!

آخرین هندوانه‌های "شریف آباد"ی موجود در بازار را که "لای کاه و کُلش" نگاه می‌داشتند تا از پوسیدگی آنها جلوگیری نمایند به‌تدریج به بازار می‌آمد. در اغلب خانه‌ها و در داخل حیاط، انواع و اقسام درختان مثمر کاشته می‌شد تا در فصول مختلف میوه دهند. توت، انگور، انار، خرمالو، گوجه سبز، سیب و زردالو و امثالهم بیش و کم در همه خانه‌ها به دست می آمد و "خرمالو" از جمله درختانی بود که در این روزها بدون داشتن حتی یک برگ سبز، به فراوانی خرمالوی قرمز رنگ بر روی شاخ و بال خود داشت و زیبایی خاصی به حیاط خانه‌ها می‌داد.

خرمالوی تهرانی ریز، شیرین و خوش‌خوراک بود و در کنار آن برخی خانواده ها انگور "مهدیخانی" را نیز به طرز خاصی نگاه‌داری کرده و به شب یلدا می‌رساندند. انگور مذکور که در اواخر مهرماه "می‌رسید" و بسیار شیرین و آبداربود را از شاخه جدا کرده و در زیرزمین خانه به دور از باد و باران و آفتاب از رشته‌های نخ که به این و آن سوی دیوار کشیده بودند می‌آویختند و "یک حبه" آن را در قسمت بریده شده اصلی فرو می‌کردند و این امر باعث تغذیه خوشه انگور شده و از پلاسیدگی و پوسیدن آن جلوگیری می کرد. این کار را هر از چند روزی که حبه انگور شُل و وارفته می‌شد باحبه دیگری تکرارمی کردند تا شب یلدا فرا رسد و انگور در داخل "مجمعه مسی" قرار داده و به روی کرسیِ شب یلدا بیاورند.

انواع انار در تهران به عمل می آمد. از دانه سیاه تا دانه سفید و قرمز و بیش و کم از شهرها و شهرستانهای اطراف نیز به تهران می‌رسید. میادین بارِ امین السلطان درحوالی میدان شوش، طاهری و شفیعی و قبله در نزدیکی میدان گمرک، رازی و چهارراه سرچشمه و حوالی آن، اصلی‌ترین مراکزِ توزیع میوه و تره‌بار در تهران بود. مرکبات، لیموی ترش و شیرین، پرتقال، نارنگی تو سرخ دارابی، بادرنگ کم‌کم از دهه ۱۳۳۰ شمسی به بعد رواج یافت و راهی سفره شب یلدا شد.

کوتاهی روز و غلبه سرما و تاریکی باعث می‌شد در این ایام خیابان‌های طهران خلوت شوند و آمدوشد کمتری را شاهد بودیم و هرچه به ساعات پایانی شب نزدیک می‌شدیم شهر از نفس می‌افتاد و به‌خواب می‌رفت و سکوتی خاص تمامی مناطق مختلف شهر را دربر می‌گرفت. اغلب خانه‌ها فاقد روشنایی برق بودند و کسبه نیز با تاریک شدن هوا دکاکین خود را بسته و به خانه می‌رفتند. یلدا، شبی بود که فقط سالی یک بار از راه می‌رسید و باید از آن استقبال می‌کردند و گرامی می‌داشتند و تدارک اندک اندک برای این شب، باعث می‌شد تا کم و کسری در این شب بر روی سفره یلدا به چشم نیاید.

تهیه دیگر خوردنی‌ها مثل انجیر و توت خشکه، خرماخَرَک، آجیل بازاری نیز به دهه پایانی آذرماه موکول می‌شد و این گونه نبود که قیمت‌ها چندان تغییری را به خاطر نزدیک شدن به شب یلدا به خود ببینند و می‌ماند شیرینی که اغلب خانگی بودند و اندکی از قنادی‌ها تهیه می‌شدند. یلدا، استقبال از نوروز بود و نباید کم و کسری می‌داشت و خانم‌های خانه‌دار این را خوب می‌دانستند.

منبع: همشهری آنلاین

827903

سازمان آگهی های پرسون