به گزارش سایت خبری پرسون، علی عیدی پور، کارشناس روابط بین الملل در یادداشتی نوشت: تاکید دولت چهاردهم بر اجرایی کردن برنامه هفتم توسعه است. یکی از اهداف مهم برنامه هفتم، رشد اقتصادی 8 درصدی است. سوال کلیدی این است که این هدف چگونه باید محقق شود؟ از یک سو، بخش قابل توجهی از وضعیت اقتصادی نامطلوب ایران ریشه در تحریم ها دارد. از سوی دیگر، ما برای تحقق اهداف اقتصادی برنامه هفتم توسعه نیاز مبرم به جذب سرمایه گذاری خارجی داریم که البته در شرایط تحریمی چشم انداز روشنی برای آن دیده نمیشود.
جذب سرمایه گذاری خارجی در اولین گفت و گوی تلویزیونی رئیس جمهور پزشکیان صراحتا مطرح شد. جذب سرمایه گذاری خارجی یکی از وظایف وزارت امور خارجه در چارچوب دیپلماسی اقتصادی است. دیپلماسی اقتصادی مستلزم برقراری و گسترش ارتباطات با تمامی یا تعداد زیادی از بازیگران به ویژه بازیگران تاثیرگذار در عرصه بین المللی به منظور تسهیل مبادلات است. لازم به توضیح است که دیپلماسی اقتصادی نقطه ضعف جدی سیاست خارجی ایران است به گونه ای که هیچ تناسبی میان دیپلماسی سیاسی- امنیتی با دیپلماسی اقتصادی ما برقرار نیست. به طور کلی ساختار سیاست خارجی ایران بر اساس دیپلماسی سیاسی - امنیتی استوار است.
در رابطه با تحریم ها، سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه در گفت و گوی ویژه خبری گفت که ما دو راهبرد داریم: خنثی سازی تحریم ها و لغو تحریم ها؛ البته خنثی سازی تحریم ها اولویت بیشتری دارد. بحث جدی ما نیز در خصوص همین دو کلیدواژه فوقالعاده حیاتی یعنی« خنثی سازی» و «لغو» تحریم ها است.
«خنثی سازی» تحریم ها همان راهبردی بوده است که تا حدودی در دولت دوازدهم و با تمام توان در دولت سیزدهم در ذیل جهت گیری سیاست خارجی«نگاه به شرق» پیگیری شد و هدف از آن بی اثر کردن اثرات مخرب تحریمها علیه ایران بوده است. قاعدتا این راهبرد بیش از هر زمینهای میبایست در زمینه فروش نفت ایران موثر واقع میشد که منبع اصلی درآمد کشور است. چین خریدار اصلی نفت ایران در شرایط تحریمی بوده و هست اما در این معامله، سود عمده برای چین بوده است.
براساس گزارش ها میزان تخفیف هایی که ایران در سال 2023 به چین در خصوص فروش نفت داده است رقمی حدود 4 میلیارد دلار برآورد شده است. این در حالی است که ایران برای آزادسازی حدود 6 میلیارد دلار پول بلوکه شده در کره جنوبی مذاکرات فشرده ای انجام داد و در نهایت هم نتیجه مطلوبی حاصل نشد.
دستاورد راهبرد «خنثی سازی» تحریم ها بعد از چند سال اجرایی بودن این بوده است که دولت تازه شکل گرفته چهاردهم به ناچار برای پرداخت مطالبات معوقه کشاورزان و پرستاران، از صندوق توسعه ملی 350 هزار میلیارد تومان برداشت کند. صندوق توسعه ملی یک ذخیره برای توسعه و پیشرفت و به نوعی «آیندهسازی» است.این اولین باری نبوده است که دولت های ایران به ناچار از صندوق توسعه ملی برای هزینه های جاری برداشت میکنند که مصداق بارز «آینده سوزی» است.
اگر راهبرد «خنثی سازی» در بی اثر کردن تحریم ها موثر بوده و منافع اقتصادی ما را تامین کرده است پس به چه دلیل ما با کمبود اعتبار و بودجه برای هزینه های جاری کشور مواجهه هستیم؟ اگر راهبرد «خنثی سازی» ناکارآمد و غیر موثر بوده است پس به چه دلیل مجددا باید این استراتژی شکست خورده در اولویت عملیاتی شدن باشد؟
در عرصه زندگی شخصی هم زمانی که یک روش نتیجه مطلوب و مدنظر را به دنبال ندارد، طبیعی است که تغییر رویه دهیم؛ چه برسد به عرصه حیات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی یک ملت. تحت این شرایط، اولویت سیاست خارجی ما باید با استراتژی «رفع» تحریم ها باشد.
در خصوص رفع تحریمها واضح است که مشکل اصلی ایران، تحریم های آمریکا است که مبادلات با جمهوری اسلامی و سرمایه گذاری در بخشهای مختلف ایران را برای بازیگران بین المللی از جمله کشورها و شرکت ها دشوار کرده است. این جا نقش دیپلماسی سیاسی امنیتی ایران پررنگ میشود که باید در خدمت دیپلماسی اقتصادی باشد.
در بحث مشکلات و تعارضات مابین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا وزیر امور خارجه کشورمان نکته ظریفی را مطرح کرد: ما به دنیال«مدیریت تخاصم» با آمریکا هستیم و نه «رفع تخاصم». کلیدواژه «مدیریت تخاصم» امیدوار کننده است چرا که بر جلوگیری از تشدید تخاصمات متمرکز است.
طبیعی است برای جلوگیری از گسترش تعارضات و تخاصمات فی مابین طرفین باید با هم گفت و گو داشته باشند. اگر طرفین از طریق گفت و گو و بده بستان نتوانند مشکلات را به حداقل برسانند قطعا در وضعیت قطع گفت وگو عدم ارتباط هیچ نتیجهای نخواهند گرفت.
در نهایت اگر واقعا قصد جدی داریم که اهداف برنامه هفتم توسعه تحقق پیدا کنند باید دو نکته مهم را در مدنظر داشت:
اول: زمانی که یک هدف تعیین میشود باید راهبردی متناسب و هم راستا با آن هدف طراحی شود. اگر راهبرد و هدف هم راستا نباشند قطعا موفقیتی حاصل نخواهد شد. چه بسا اهداف بسیار خوبی تعیین شدهاند که منطقی و عقلانی بودند و قابلیت تحقق یافتن را نیز داشتند اما به دلیل انتخاب راهبردهای غیر همراستا با آن اهداف، محقق نشدند.
برنامه هفتم توسعه یک هدف کاملا منطقی و عقلانی است که با منطق بازی قدرت نیز همخوانی دارد و قطعا قابل دستیابی است. این برنامه میتواند جایگاه منطقهای و بین المللی ایران را در تمامی عرصه ها ارتقا دهد؛ اما به شرط اینکه بر اساس یک راهبرد مناسب و همراستا پیگیری شود. راهبرد متناسب و «همراستا» برای تحقق اهداف برنامه هفتم توسعه، راهبرد «رفع تحریم» است.
دوم: برای اطمینان از دستیابی به اهداف برنامه هفتم توسعه ما باید از تکنیک «پس نگری»(نگاه به عقب) استفاده کنیم. در «پسنگری» ما نیاز به یک چشم انداز داریم که در یک افق زمانی به وضوح تعریف شده قرار بگیرد. تکنیک «پسنگری» شامل پرسیدن یک سری سوالات مرتبط با زمان است. ما از آینده ای شروع میکنیم که چشم انداز در آنجا قرار گرفته و سپس به عقب بر میگردیم.
چشم انداز ما دستیابی به اهداف برنامه هفتم توسعه است که از سال 1403 شروع و در سال 1407 به پایان می رسد. باید بپرسیم که در سال 1406 چه اقداماتی باید انجام گیرد تا هدف سال 1407 محقق شود؟ مجددا می پرسیم که در سال 1405 چه کارهایی باید انجام دهیم تا هدف سال 1406 تامین گردد؟ این سوالات بنیادین به صورت نظام مند، سال به سال پرسیده میشوند تا به زمان حال یعنی 1403 برگردیم. هدف از استفاده از تکنیک «پس نگری» یا « روبه عقب کار کردن»، شناسایی «نقاط عطفی» است که باید در هر مقطع رخ دهد و «شناسایی مراحلی» که لازم است برای رسیدن به هر نقطه عطف انجام گیرد.
با ترکیب استراتژی «رفع تحریم» و تاکتیک «پس نگری» و استفاده صحیح از آنها، قطعا اهداف برنامه هفتم توسعه دستیافتنی است.
منبع: جماران