مطالبه برخی اصلاح‌طلبان برای مرزبندی با طیف تندرو در جبهه اصلاحات

مطالبه برخی اصلاح‌طلبان از خاتمی برای مرزبندی با طیف تندرو در جبهه اصلاحات، به مباحث اختلاف برانگیز میان رسانه‌های این طیف دامن زده است.
تصویر مطالبه برخی اصلاح‌طلبان برای مرزبندی با طیف تندرو در جبهه اصلاحات

به گزارش سایت خبری پرسون، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه آرمان اخیراً در واکنش به یادداشت انتقادی روزنامه اعتماد نوشت: «اصلاح‌طلبان پس از دولت خاتمی با مشکلی به‌عنوان نهاد تصمیم‌گیر یا اجماع‌ساز روبه‌رو بوده‌اند و هرگاه که نهادی فرادستی یا بالادستی در این جریان ایجاد شده به اندازه کارایی خود منتقدانی را نیز با خود همراه داشته است. در دهه ۹۰ و انتخابات مجلس آنها برای حضور دوباره در سیاست عملی و نهادهای انتخابی به سراغ نهاد اجماع‌ساز جدیدی با نام شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان (شعسا) رفتند که بر مبنای آن بتوانند اتحاد و اجماع را در میان جریان خود پدید آورند که از اتفاق انتخابات مجلس دهم و ریاست جمهوری دوازدهم با ابتکار شعسا برای اصلاح‌طلبان به ثمر رسید. هرچند که در همان زمان نیز برخی از احزاب و چهره‌های اصلاح‌طلب نسبت به روند عملکرد این شورا انتقاداتی را داشتند و احزابی چون جمهوریت ایران اسلامی، اراده ملت و جبهه نیروهای خط امام(ره) از این شورا خارج شدند.

هرچند که طی سالیان بعد، این شورا منحل شد و در انتخابات سال ۱۴۰۰ جای خود را به جبهه اصلاحات ایران داد و به نظر می‌رسید که با استفاده از ظرفیت اکثریت چهره‌های حقیقی و حقوقی این نهاد اجماع‌ساز بتواند انتقادات را به حداقل برساند. اما باز هم مشاهده کردیم که در زمان ریاست بهزاد نبوی نیز باز هم انتقاداتی به نوع عملکرد و رویه این جبهه وارد شد تا مشخص شود مشکل عملکرد یا چارچوب کار و برنامه‌های نهاد اجماع‌ساز نیست بلکه انتقادات بهانه‌گیران بیش از رویکردها و برنامه‌ها به افراد است.

پس از آنکه سال گذشته در دور دوم تشکیل جبهه اصلاحات چهره‌هایی مثل آذر منصوری به ریاست و جواد امام به سخنگویی این جبهه برگزیده شدند عده‌ای از اصلاح‌طلبان انتقاداتی را به انتخابات این افراد وارد کردند که چرا افرادی با گرایش‌های اصلاح‌طلبانه تند باید در رأس جبهه قرار گیرند.

آنهائی که جبهه اصلاحات را به فقدان رویکرد تحلیلی موثر، اسیر شدن در چارچوب‌های گذشته و عدم انعطاف‌پذیری متهم می‌کنند باید در نگاه خود تجدیدنظر کنند. چرا که یا در مبانی اصلاح‌طلبی تشکیک دارند یا اینکه گذشت زمان و تغییر شرایط نگاه آنها را تغییر داده است. اینکه جبهه اصلاحات از نیروهایی که خود را اصلاح‌طلب می‌نامند به جهت رویکردهای تند تخریب شود چندان قابل توجیه نیست».

یادآور می‌شود اخیراً روزنامه اعتماد از خاتمی خواسته بود با تندروهایی که صدای آنها در جبهه اصلاحات غالب است مرزبندی کند. اعتماد نوشته بود: «اولین نقد به جریان رسمی اصلاح‌طلبی و جبهه اصلاحات، ادبیات سیاسی غالب نزد آنان است. میان ادبیات سیاسی هم با بخشی از نیروهای سیاسی اصلاحات تباین آشکار وجود دارد، ولی در نهایت صدای کسانی به عنوان صدای اصلی اصلاح‌طلبی -که در بعضی از اعضای جبهه اصلاحات نمود بارز یافته- شناخته می‌شود که زبانی رادیکال و مبارزه‌جویانه دارند، زبانی که تناسبی با مشی و راهبرد اصلاح‌طلبانه ندارد. این رویکرد، قادر به ایجاد همدلی و فهم مشترک نیست. مشکل دوم آنان، فقدان رویکرد تحلیلی مؤثر و راهگشاست. چارچوب تحلیلی این افراد بیش از آنکه معطوف به آینده باشد، اسیر چارچوب‌های گذشته است. تحلیل‌هایی که معطوف به شخصیت و روانشناسی افراد است (اغلب هم نادرست است) و به ساختارها و عوامل اجتماعی توجهی ندارد. تحلیل‌هایی که در خدمت سیاست مبارزه است و نه در خدمت فهم واقعیت. مشکل سوم این است که این جریان در حال تبدیل شدن به یک گروه بسته با رویش‌های اندک و ریزش‌های فراوان است... مشکل چهارم که برآمده از مشکلات قبلی است، میرایی این جبهه با ادامه وضع موجود است».

منبع: کیهان

752611