تهدید فیلم‌های پرخطر در خانه‌های ایرانی

نبود نظارت سازمان سینمایی بر فیلم‌هایی که در پلتفرم‌‎ها به نمایش درمی‌آید این فضا را به مکانی امن برای جولان فیلم‌های مروج اندیشه صهیونیستی و ضدمقاومت اسلامی بدل کرده است
تصویر تهدید فیلم‌های پرخطر در خانه‌های ایرانی

به گزارش سایت خبری پرسون، این روزها که غزه زیر بمباران شدید رژیم‌صهیونیستی است و اوج جنایت را در فلسطین شاهد هستیم، در نبود نظارت بر عرضه فیلم‌های سینمایی، پلتفرم‌های این حوزه جولانگاه تهاجم فرهنگی همه‌جانبه شده‌اند و شاهد هستیم فیلم‌های سینمایی که به تطهیر چهره صهیونیست می‌پر دازند به راحتی در دسترس مخاطبان ایرانی قرار گرفته‌اند.

فیلم «مانند کودکان» که در اوج مقاومت اسلامی مردم غزه، حماس را به عنوان گروه تروریستی معرفی می‌کند و در حال سفیدشویی چهره جنایتکار رژیم صهیونیستی است در پلتفرم فیلیمو و آپارات در دسترس مخاطبان قرار دارد.

از تهاجم تا نفوذ فرهنگی

امامین انقلاب همواره درباره نفوذ فرهنگی به‌عنوان ابزار قدرتمند غرب برای تاثیر بر فرهنگ ایرانی ــ اسلامی هشدار داده‌اند. امام خمینی(ره) در ۱۸ آبان ۱۳۵۸ در گفت‌وگو با جوانان تاکید می‌کنند: «آمریکا برای مقابله با ایران، نیروی نظامی به ایران نمی‌فرستد، بلکه نویسنده، گوینده و نیروهایی را که تربیت کرده، می‌فرستند تا اوضاع کشور را برهم بزنند.» حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای هم طی سال‌های رهبری سه گفتمان تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و نفوذ فرهنگی را به‌عنوان سرفصل‌هایی برای توجه مسئولان و عموم جامعه در بیانات خود مورد توجه قرار داده‌اند. رهبر انقلاب در هفتم آذر ۱۳۶۸ در دیدار اعضاى مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزه‌ علمیه‌ قم مسأله تهاجم فرهنگی را مورد توجه قرار دادند و فرمودند: «اکنون در مدارس، خیابان‌ها، جبهه‌ها، حوزه‌هاى علمیه و دانشگاه‌هاى ما، ناگهان نشانه‌هاى این تهاجم تبلیغى و فرهنگى را خواهید دید. الان مقدارى از آن را مى‌بینید و بعدها هم بیشتر خواهد شد. یک کتاب چاپ مى‌شود، یک فیلم تولید مى‌شود و به‌صورت ویدئو داخل کشور مى‌آید و زمینه‌ چنین تهاجمى را فراهم مى‌کند. هدف این تهاجم با چنین ابعادى، اسلام و انقلاب است.» رهبری به‌عنوان یک چهره فرهنگی که همواره با دیدی عمیق‌تر به مسائل فرهنگی توجه دارند، با گسترش تکنولوژی‌های جدید مانند ماهواره و سپس اینترنت، گفتمان‌های شبیخون فرهنگی و نفوذ فرهنگی را هم در بیانات‌شان مورد تاکید قرار دادند تا مسئولان و عموم مردم را متوجه استفاده از محصولات ضدفرهنگی و گسترش آنها در میان نوجوانان و جوانان کنند. ایشان در ۳۱ مرداد ۱۳۹۵ در جمع ائمه جماعات مساجد استان تهران با اشاره به فرهنگ مقاومت اسلامی و نقش نفوذ فرهنگی در مخدوش‌کردن این گفتمان حاکمیتی فرمودند: «وقتی از مقاومت گفته می‌شود، فورا ذهن به سمت مقاومت نظامی و امنیتی و امثال اینها می‌رود. خب بله، آن هم قطعا مقاومت است، اما بالاتر از آن، مقاومت فرهنگی است. اگر حصار فرهنگی و خاکریز فرهنگی در کشور سست باشد، همه‌چیز از دست خواهد رفت.» این توجه به موضوع نفوذ فرهنگی از سوی امامین انقلاب، مسئولیتی را متوجه مدیران فرهنگی کشور می‌کند تا با رصد مسائل و محتوای فرهنگی از چنین نفوذی جلوگیری کنند. این در حالی است که شاهد هستیم چنین موضوعات مهمی گاه با ترک فعل‌ها و غفلت‌ها دامنگیر نسل جوان کشور شده است.

فیلم‌های ضد مقاومت در پلتفرم رسمی

مسأله میدان و محور مقاومت یکی از گفتمان‌های اصلی انقلاب اسلامی است. موضوع نامشروع‌بودن رژیم‌صهیونیستی و ظلم و ستمی که به فلسطینیان در هفت دهه گذشته روا داشته‌اند، همواره از منظر ایرانیان مورد توجه بوده و همین امر باعث شکل‌گیری گفتمان مقاومت شده و امروز شاهدیم که این روند به پیروزی‌ بزرگی در میان کشورهای منطقه و جهان بدل شده است. اما هرگاه این گفتمان پررنگ‌تر می‌شود جریان نفوذ در داخل هم فعالیت‌های خود را در بخش رسانه‌ها و تولید محتوای فرهنگی پررنگ‌تر می‌کند. آمریکا و اسرائیل همواره از ابزارهای فرهنگی برای هویت‌بخشی و ایجاد چهره دروغین از خود بهره برده‌اند؛ از ساخت فیلم و انیمیشن گرفته تا استفاده تبلیغاتی از رویدادهای فرهنگی و ورزشی تا به وسیله هنر و ورزش جریان نفوذ در کشورهای محور مقاومت را پیگیری کنند. سینما یکی از اصلی‌ترین بسترهای رسانه‌ای این محورهای شرارت است. برگزاری رویدادهای بزرگ سینمایی مثل اسکار و برگزیدن فیلم‌های استراتژیک آمریکایی و صهیونیستی در این رویدادها و استفاده تبلیغاتی از آنها برای فریب جامعه جهانی فقط یکی از ترفندهای جریان تهاجم فرهنگی است. حال سؤال اینجاست ما در مقام کشوری که به‌عنوان محور اصلی مقاومت در برابر چنین اندیشه‌هایی ایستاده‌ایم، در برابر این نفوذ چه کرده‌ایم؟ و چگونه چنین تله‌هایی را خنثی می‌کنیم؟ متاسفانه در برابر چنین تهاجمی ما شاهد هستیم که راه را برای مهاجمان باز گذاشته‌ایم و بسترهای رسمی را در اختیار دشمن قرار داده‌ایم. از تبلیغات وسیع در رسانه‌های خبری برای جوایزی مثل اسکار گرفته تا پخش گسترده فیلم‌های استراتژیک آمریکا و اسرائیل در سکوهای نمایش فیلم و پلتفرم‌های رسمی و مجوزدار در کشور که بعضا بخش نفوذ فرهنگی را در داخل کشور راهبری می‌کنند که در ادامه به بخشی از آنها می‌پردازیم.

تخریب حماس در پلتفرم رسمی

اسرائیل و سران یهودی تندرو سال‌هاست مدیریت استودیوهای فیلمسازی در دنیا را تحت سیطره خود قرار داده‌اند، همواره با فیلم‌های خود تلاش دارند که محور مقاومت را در جامعه جهانی به‌عنوان تروریست معرفی کنند و از چهره کودک‌کش خود مظلومانی دروغین بسازند که تا مجبور نشوند، دست به اسلحه نمی‌برند. یکی از آثار در این حوزه فیلم «مانند کودکان» ساخته لوریس لای در سال ۲۰۲۴ است که راوی دوستی دو پسر فلسطینی و اسرائیلی در بحبوحه جنگ غزه در جریان انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۳ است. این دو پسر به همراه یک قهرمان سابق موج‌سواری، به‌دلیل عشقی که نسبت به آب دارند، با هم دوست می‌شوند و از یکدیگر یاد می‌گیرند اما این داستان فقط رویه اصلی و نقاب این فیلم است، زیرا در بستر اصلی داستان نشان داده می‌شود که گروه کتائب القسام، تروریست‌هایی هستند که با سوءاستفاده از کودکان آنها را به کشتن می‌دهند و با تونل‌های زیرزمینی محور مقاومت مواد جابه‌جا می‌کنند. از سوی دیگر این فیلم در تلاش برای سفیدشویی چهره جنایتکار صهیونیستی است و آنها را به گونه‌ای نشان می‌دهد که تا مجبور نشوند، به کسی شلیک نمی‌کنند.

حال این فیلم در زمانی که اسرائیل شدیدترین جنایات را علیه ملت فلسطین و غزه اعمال می‌کند و در حال ترور سران جنبش مقاومت در کشورهای منطقه است پخش جهانی شده تا آنها به‌وسیله سینما نقابی بر چهره جنایتکارشان بزنند. عجیب این‌که چنین فیلمی در پلتفرم‌های رسمی ایران به عنوان محور مقاومت به نمایش در می‌آید. فیلیمو یکی از سکوهای نمایش دهنده چنین فیلمی بود که با پیگیری خبرنگار روزنامه جام‌جم از ساترا(که مسئولیتی در مورد فیلم‌های سینمایی ندارد) و پیگیری این نهاد از دبیرخانه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه رایانه‌ای و تأیید هیات کارشناسی کارگروه مبنی بر این‌که فیلم «مانند کودکان» برخلاف مفاد قانون مقابله با اقدامات خصمانه رژیم صهیونیستی علیه صلح و امنیت است، این فیلم از روی سکوی متخلف حذف شد. با آن‌که این فیلم از این پلتفرم حذف شده و حتی از سوی نهادهای تنظیم‌گر به این سکوی نمایش اخطار هم داده شده، اما شاهد هستیم که این فیلم هم اکنون روی خروجی آپارات قرار دارد و به راحتی در دسترس نوجوانان و جوانان ایرانی است. نکته عجیب آنجاست که فیلیمو و آپارات زیر مجموعه یک شرکت یعنی فناوران ایده‌پرداز صبا هستند.

جریان نفوذ و اهمال نهادهای ناظر

به نمایش درآمدن چنین فیلمی که عملا در راستای اهداف اسرائیل است این سؤال را مطرح می‌کند که چگونه چنین فیلمی روی خروجی قرار گرفته و سازمان سینمایی به عنوان ناظر فیلم‌های سینمایی در پلتفرم‌ها چرا چنین اجازه‌ای را داده‌اند؟ از سوی دیگر اعمال قانون چنین پلتفرم‌هایی چگونه است و نهادهای قضایی چرا با این بسترهای نمایش فیلم که به صورت گسترده در خانواده ایرانی نفوذ کرده‌اند، برخورد می‌کند. حذف یک فیلم از یک‌سکوی نمایش و نشان دادن آن از سوی یکی دیگر از سکوهای نمایشی زیرمجموعه همان شرکت به‌راحتی جوابگوی این موضوع است که در نبود اجرای قوانین در برابر جریان تهاجم فرهنگی، راه را آن‌قدر هموار کرده که حتی نهادهای فرهنگی هم در برابر چنین اقدامات مجرمانه‌ای سکوت می‌کنند و نوجوان، جوان و به صورت کلی خانواده ایرانی را در برابر چنین تهاجمی تنها می‌گذارند.

یک دستور و دیگر هیچ

عجیب این‌که با وجود گسترش چنین فیلم‌‍‌هایی در پلتفرم‌های داخلی که جام‌جم گزارش‌های متعددی همچون «شلیک موشک‌های دشمن از سنگر خودی»، «سینما زمینه‌ساز عملیات تروریستی»، « عادی‌سازی ترور با سینما» و.... به آنها پرداخته، اقدامی در حذف این دست فیلم‌ها صورت نگرفت. رئیس سازمان سینمایی کشور، در اردیبهشت‌ماه سال جاری در پی جنجال پخش سریال حشاشین دستوری مبنی بر این‌که تمام آثار سینمایی خارجی نیز که در پلتفرم‌های مختلف عرضه می‌شوند، باید تاییدیه سازمان سینمایی را جهت نمایش از این سکوها اخذ کنند، صادر کرد که عملا به نمایش درآمدن فیلم «مانند کودکان» که در سال ۲۰۲۴ ساخته شده و به تازگی در پلتفرم‌های داخلی نمایش داده شده است، شاهد هستیم چنین رویه‌ای در سازمان سینمایی شکل نگرفته است.

محمد خزاعی در این نامه خطاب به معاونت ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی، با اشاره به حضور پررنگ آثار سینمایی خارجی ( شامل آثار مستند، کوتاه، انیمیشن و آثار بلند سینمایی) در سکوهای نمایش فیلم کشور آورده بود: «با استناد به ابلاغیه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص ایجاد ساز و کار راه‌اندازی بخش نظارت و صدور تاییدیه محتوایی فیلم‌های خارجی متقاضی نشر بر سکوهای نمایش فیلم، از این پس عرضه این آثار منوط به اخذ تاییدیه نمایش از سازمان سینمایی است. در این نامه بر تهیه ساز و کارهای لازم جهت تشکیل و اداره این مجموعه نظارتی و نیز تدوین دستورالعمل نحوه نظارت و صدور تاییدیه محتوایی فیلم‌ها و آثار سمعی و بصری متقاضی نشر بر سکوهای نمایش فیلم تاکید شده است. خزاعی همچنین در این نامه تدوین ضوابط ناظر بر فیلم‌های خارجی متقاضی نشر بر بسترهای نمایش فیلم و نیز برگزاری جلسات مختلف با بخش‌های مربوطه را خواستار شده بود که نمایش فیلم مانند کودکان و سایر فیلم‌های مغایر با فرهنگ ایرانی، نشان می‌دهد با وجود گذشت سه ماه هنوز ساز و کاری برای این موضوع ترتیب داده نشده است. بر همین اساس در ادامه این گزارش برخی از فیلم‌هایی که موضوع حاکمیت و فرهنگ ایرانی را هدف قرار داده‌اند و تلاش می‌کنند جریان نفوذ فرهنگی را در کشور راهبری کنند و هم اکنون در پلتفرم‌ها قابل دسترس هستند، بر می‌شماریم.

مقاومت از نوع وارونه

فیلم «مقاومت» به کارگردانی جاناتان جابکویچ محصول ۲۰۲۰ هم فیلمی برساخته از داستان هلوکاست در مورد نجات کودکان یهودی و مقاومت یهودیان در برابر نازی‌هاست. این فیلم درباره تلاش هنرمندی به نام مارسل مارسو است که برای نجات کودکان یتیم یهودی از فرانسه در دوران اشغال آلمان نازی دست به کار می‌شود و مبارزه یهودیان فرانسه را در داستانی غلو شده‌ از هولوکاست به تصویر می‌کشد. این فیلم در حقیقت می‌گوید در جنگ جهانی دوم، یهودیان و همجنس‌گرایان قهرمانان جنگ بودند که مقابل نازی‌ها مقاومت کردند و داستان دروغینی از این جنگ روایت می‌کند. این فیلم در سکوهای نمایش فیلیمو، آپارت، تماشا و... در دسترس قرار دارد.

عادی‌سازی ترور با «مأمور مخفی»

فیلم «مأمور مخفی» یووال آدلر ساخته ۲۰۱۹ هم با این‌که به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه رایانه‌ای از برخی پلتفرم‌ها حذف شد اما همچنان در آپارات در دسترس مخاطبان قرار دارد. این فیلم صهیونیستی روایتگر داستان حضور یک جاسوس اسرائیلی زن در ایران است. داستان این فیلم درباره راشل، یک جاسوس سرکش از نیروهای اطلاعات ملی اسرائیل یعنی موساد است. او هنگام حضور در مراسم تشییع جنازه پدرش در لندن، بدون هیچ ردی ناپدید می‌شود و... .تنها سرنخ محل زندگی وی، تماس، رمزآمیزی است که وی را به افسر اطلاعاتی سابق خود به نام توماس که سپس توسط موساد از آلمان به اسرائیل احضار می‌شود، می‌رساند. این فیلم که نخستین بار در جشنواره فیلم برلین به نمایش درآمد و با وجود ضعف‌های بسیار مورد تحسین هم قرار گرفت، تلاش می‌کند تا موضوع اشراف اطلاعاتی موساد و همچنین موضوع ترور را برای مخاطب عادی‌سازی کند.

«پسر شائول» یک دروغ بزرگ

«پسر شائول» به کارگردانی جاناتان تپلیسکی فیلمی است که بزرگ‌ترین دروغ‌ها را در مورد جنگ جهانی دوم می‌سازد تا اسرائیل را رژیمی برحق بداند و ظلمی که بر مردم فلسطین روا می‌دارند را نتیجه آن بداند. این فیلم داستان مردی زندانی است که با پیدا کردن جسد یک پسر تلاش می‌کند او را با تشریفات دینی به خاک بسپارد آن هم در اوج خیانت هم‌کیشانش و هولوکاست برساخته صهیونیست. پسر شائول سوار بر لابی صهیونیستی برنده اسکار هم شد تا مثل همیشه با ایجاد ارزش‌افزوده به مظلومیت دروغین و رنج یهودیان صهیونیست، مخاطب را وادار به تایید آن کند. این رژیم کودک‌کش سال‌هاست با استفاده از آثار مختلف سینمایی سعی دارد با تحریف تاریخ خود را مظلوم جلوه ‌دهد. این فیلم از زمان پخش رسمی آن تاکنون در پلتفرم‌های فیلیمو، آپارات و فیلم‌نت در دسترس مخاطبان است.

از «فهرست شیندلر» تا «زندگی زیباست»

فیلمی‌های بسیاری در مورد موضوع دروغین هولوکاست که ابزار تبلیغی رژیم صهیونیستی هستند در این سال‌ها ساخته شده که با اهدای جوایز اسکار آمریکایی به آنها ارزش‌افزوده داده شده و به‌راحتی در تمامی پلتفرم‌های ایرانی در دسترس هستند. مثل فهرست شیندلر استیون اسپیلبرگ که اسکار را برای او درو کرد و هفت جایزه اسکار را برایش تضمین کرد. درحالی که نمی‌شود به بهانه دریافت جایزه اسکار این فیلم دروغ‌پرداز را در خروجی یک سکوی پخش رسمی قرار داد. آزادی بیان عقیده در ایران بیداد می‌کند در حالی که به قدری در کشورهای اروپایی دیکتاتوری وجود دارد که حتی به افراد اجازه شک کردن به هولوکاست و تحقیق درباره آن را نمی‌دهد. یا فیلم «پیانیست» که ادای دین رومن پولانسکی به صهیونیسم و هولوکاست است. در این فیلم پولانسکی تمام هم‌وغم خود راگذاشته تا یک اثر را برای آرمان‌های صهیونیستی به وجود آورد. یا فیلم «زندگی زیباست» به کارگردانی روبرتو بنینی که قرار بود یک فیلم کمدی باشد، اما فقط نیمه اول فیلم حالت کمدی دارد. نیمه اول این فیلم درباره گوییدو یک یهودی است که تازه به شهر آمده و درگیر ماجرایی عاشقانه می‌شود، اما نیمه دوم فیلم کاملا به موضوع دروغین یهودی‌ستیزی در زمان جنگ جهانی دوم می‌پردازد و حتی برنده اسکار خارجی زبان سال ۱۹۹۸ هم می‌شود. این مسأله به‌خوبی نشان می‌دهد هر کارگردان متصل به لابی صهیونیستی در حوزه جشنواره‌ها و اعتبارات و ایجاد ارزش‌افزوده، مورد توجه قرار می‌گیرد. حال سؤال اینجاست که فیلیمو و سایر سکوهای نمایش فیلم نذر دارند فیلم‌های آرمانی صهیونیست جهانی را دوبله و پخش کنند؟

ترویج شیطان‌پرستی مدنظر صهیونیست

اما به‌غیر از آثار تبلیغی صهیونیست، سردمداران چنین تفکری از ابزار سینما به‌عنوان یک بستر برای ترویج دیدگاه‌های شیطان‌پرستانه خود هم سود می‌برند؛ همان‌گونه که چندی پیش شاهد بودیم لابی‌های صهیونیستی مراسم افتتاحیه المپیک پاریس را به نمایشی بزرگ از شیطان‌پرستی، روابط خارج از عرف و تمسخر ادیان توحیدی بدل کردند. مثلا سری فیلم‌های جن‌گیری و تسخیر ارواح که آخرین نمونه‌اش «جن‌گیر پاپ» محصول ۲۰۲۳ به کارگردانی جولیوس ایوری و با بازی راسل کرو بود. این فیلم‌ها که از دهه ۷۰ میلادی ساخت آنها آغاز شده، شیطان را یک عامل از دنیای شرق معرفی می‌کند تا ترویج اسلام‌ستیزی کند. این سری فیلم‌ها هم مثل جن‌گیر پاپ در فیلیمو و سایر سکو‌ها در دسترس مخاطبان است. البته در این فهرست که فیلم‌هایی با آموزه‌های انحرافی به مخاطبان القا می‌شود به نمونه‌های بسیاری می‌توان اشاره کرد؛ مانند «وکیل‌مدافع شیطان» محصول ۱۹۹۷ به کارگردانی تیلور هکفورد و بازیگران مشهوری چون آل پاچینو، کیانو ریوز و شارلیز ترون یا فیلم دیگری که بحث قدرت وسوسه‌گری شیطان را بیان می‌کند «آخرین وسوسه مسیح» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی محصول ۱۹۹۸ هم یاد کنیم که فیلمی‌ بسیار جنجال‌ساز شد و نکته جالب این‌که در این فیلم هم با چهره‌ای تازه و منحصر به‌فرد از شیطان که دختری جوان است روبه‌رو می‌شویم. این فیلم یکی از موهن‌ترین آثار درباره پیامبران الهی است و در ادامه تلاش برای تخریب چهره و شک وارد کردن به روایت الهی درباره شیطان، خدا، فرشتگان و انبیا. مثلا سری فیلم‌های «کنستانتین»، «سارقان زمان» تری گیلیام، «گابریل» شان آدیس، «بچه رزمری» و «دروازه نهم» رومن پولانسکی هم با شیطان و شیطان‌پرستی گره‌ خورده‌اند و در جهت ترویج نگاه صهیونیسم و تمسخر ادیان توحیدی به‌ویژه اسلام در سکوی‌های نمایش فیلم داخلی به وفور در دسترس هستند و حتی برای آنها تولید محتوا و تبلیغ هم می‌شود.

بازتولید اندیشه‌های فرقه انحرافی

احتمالا بسیاری از شما، بار‌ها کلمه کابالا را شنیده‌اید، اما معنای دقیق آن و عمق نفوذ اندیشه‌های این فرقه برای بسیاری از ما ناشناخته‌است. ما فیلم‌های سینمایی بسیاری را در طول سال از راه‌های مختلف از جمله شبکه رسانه‌های فراگیر می‌بینیم و شاید از بسیاری از آنها هم خوش‌مان بیاید، اما نمی‌دانیم این فیلم‌ها چه تفکراتی را تبلیغ و ترجمه تصویری کدام اندیشه منحرف را به ما منتقل می‌کنند.

درباره فرقه کابالا به‌عنوان یک فرقه انحرافی منشعب از یهودیت، در سال‌های اخیر مطالب جسته‌گریخته بسیاری منتشر شده‌ است. یکی از دلایل این سر‌و‌صدا درباره این فرقه، اعلام گرایش برخی از مشاهیر‌ هالیوود از‌جمله مدونا، جیمز کامرون، الیزابت تیلور، باربارا استرایسند، دمی‌ مور، استلا مک‌کارتنی، بریتنی اسپیرز، اشتون کوشر، پاریس هیلتون و... به آن است. این فرقه در هنر و ادبیات امروز غرب، ریشه محکمی دارد. اما گرایش سینمای امروز غرب به این فرقه‌های منحرف فقط در علاقه‌مندی شخصی برخی بازیگران یا کارگردانان به آنها خلاصه نمی‌شود. ارتباط میان کابالا و سینما، ارتباطی عمیق، وثیق و اندیشگی است و بسیاری از تولیدات مشهور سینمای امروز جهان را باید با همین دیدگاه بررسی کرد اما همین آثار به‌راحتی در دسترس جوان و نوجوان ایرانی قرار می‌گیرد. کابالا یا قباله، گرایشی باطن‌گرایانه (نگوییم عرفانی) است که از یهودیت منشعب شده ‌است. این فرقه ریشه در تفکرات و روایت‌های به‌جا مانده از یهودیان دوران موسی‌(ع) و ته‌مانده اندیشه‌های دوران مصر فرعونی در ذهن آنان است که با اندیشه‌های نوافلاطونی ترکیب شده ‌است. دامنه اندیشه کابالا از قرن ۱۲ و ۱۳ میلادی در فلسطین، لهستان، ایتالیا و دیگر کشور‌های اروپایی رواج پیدا کرد. مراکز اصلی گسترش این فرقه، هم شهر صفد در فلسطین شد تا زمینه استعمار فلسطین از همین نقطه کلید بخورد.

فیلم‌های ترویجی بن‌اندیشه گابلا در پلتفرم‌های ایرانی

تفکر گابلایسم در بسیاری از فیلم‌ها نمود دارد که برخی از این آثار را در ادامه بر‌می‌شماریم که هم اکنون در پلتفرم‌های بدون هیچ نظارتی این اندیشه انحرافی و یهودی را ترویج می‌کند. فیلم pi محصول سال ۱۹۹۸ و به کارگردانی دارن آرونوفسکی از این نمونه است. از این فیلم سیاه و سفید به‌عنوان یکی از متفاوت‌ترین آثار سینمای دهه۹۰ نام می‌برند. فیلم که از نظر تصویربرداری، نورپردازی، صحنه‌پردازی و موسیقی دارای جذابیت‌های ویژه خود است، به بازگویی داستان یک نابغه ریاضی به نام ماکسیمیلیان کوهن می‌پردازد که سعی دارد با کمک علم ریاضی ماهیت خدا را کشف کند. در کنار این ریاضیدان، یک کامپیوتر به نام اقلیدس وجود دارد که موجودیتی نیمه‌انسانی دارد. حرف اصلی کارگردان این است که جهان پیرامون ما، جهانی ریاضی است و با داشتن دانش تفسیر و تعبیر اعداد و رسیدن به نمودار هندسی اعداد، می‌توان راز‌های هستی را بازشناخت و به الگو‌های آفرینش جهان دست یافت. آرونوفسکی این جمله را که «ریاضیات زبان طبیعت است» بر زبان قهرمان داستان خود می‌گذارد و جالب این‌که این نابغه ریاضی می‌تواند با تسلطی که بر راز اعداد دارد به کشف اسم اعظم خدا دست یابد. همچنین فیلم به‌صراحت رابطه‌ای میان اعداد و مفاهیم تورات و زبان عبری برقرار می‌کند. فیلم چنان در بیان این تفکرات صریح است که بیشتر به یک بیانیه تصویری در ترویج تفکرات این فرقه شبیه است تا یک اثر هنری. جالب آن‌که این فیلم هم اکنون در فیلیمو و آپارات در دسترس قرار دارد.

تحریف زندگی پیامبران الهی با «نوح»

فیلم «نوح» هم به کارگردانی دارن آرونوفسکی هم یکی از فیلم‌هایی است که سویه اصلی حمله خود را به یکی از پیامبران الهی گرفته ‌است. در این فیلم که ادعا می‌شود، زندگی حضرت نوح‌(ع) را به نمایش درمی‌آورد با یک انسان عادی روبه‌رو هستیم و خدایی هم که در فیلم می‌بینیم، خدایی است که کابالا به‌دنبال تبلیغ آن است، خدایی که قادر مطلق نیست و تنها یک آفرینشگر است که پس از آفرینش هستی، دستی در کار تدبیر و پیشبرد عالم ندارد. از خدا در این فیلم با لفظ Creatuer یاد می‌شود و نوح نیز فردی نیمه‌مجنون، کناره‌جو و گیاه‌خوار افراطی نشان داده می‌شود که هیچ رد و نشانی از عبادت، سرسپردگی به خدا، ارتباط وحیانی با پروردگار و معجزات الهی در این شخصیت دیده نمی‌شود و حتی فیلم روایت توراتی و انجیلی از توفان نوح و تلاش او برای نجات انسان‌ها از چنگال شرک و عاقبت شوم‌شان را هم به هیچ می‌انگارد. چنان‌که قبلا گفتیم، در تفکرات کابالایی تلاش انسان برای جایگزینی در جایگاه خداوند و به‌دست گرفتن اختیار امور رها شده عالم، سرنوشت انسان برتر است. در این فیلم هم خدا دستی در کار تدبیر امور جهان ندارد و این نوح است که دنیا را به سمتی می‌برد که دلش می‌خواهد و به این ترتیب شاهد پیامبری هستیم که هیچ نشانی از پیامبران الهی ندارد. حتی روایت فیلم از فرشتگان هم عجیب و غریب است، زیرا در این فیلم شاهد حضور تندیس‌های سنگی هستیم که در حقیقت فرشتگانی بوده‌اند که به جرم کمک به انسان به سنگ تبدیل شده و از بهشت تبعید شده‌اند. این موجودات شگفت‌آور به نوح برای ساختن کشتی‌اش یاری می‌رسانند. این فیلم هم در آپارات و تماشا با دوبله در دسترس است.

شاگرد جادوگر

«شاگرد جادوگر» فیلم دیگری به کارگردانی جان ترتل‌تاب، محصول سال ۲۰۱۰ است که بازیگران مشهوری چون نیکلاس کیج، مونیکا بلوچی، جی باروچل، آلفرد مولینا و ترسا پالمر در آن بازی کردند. فیلم داستان درگیری میان جادوگران است. یکی از آنان جادوگری نیک‌اندیش و خیرخواه است که به سبب خیانت شاگردش کشته می‌شود و جادوگری بد‌سیرت زمام امور جهان را به‌دست می‌گیرد و دنیا را به سمت نابودی سوق می‌دهد و سرانجام نبرد میان جادوگران خیرخواه و شراندیش به نفع گروه نیک‌اندیش پایان می‌پذیرد و جهان از نابودی نجات می‌یابد. به این ترتیب از جادوگری در این فیلم، قبح‌زدایی می‌شود. فیلم براساس تفکر کابالایی، موجودیتی همسان با خیر برای شر قائل می‌شود. کابالا حتی به تقدیس شرارت می‌پردازد چراکه معتقد است شرارت از سفیروت گِوورا نشأت می‌گیرد که دارای ذاتی ملکوتی و الهی است.

سری فیلم‌های «ترمیناتور» یا «من مادر هستم» گرنت اسپوتور و حتی فیلم «درخت زندگی» ترنس مالیک هم که به‌صورت گسترده در ایران تبلیغ و در پلتفرم‌ها نمایش داده می‌شوند با بن اندیشه کابالای یهودی در جهان عرضه شده‌اند و امروز در اختیار نوجوان و جوان ایرانی قرار می‌گیرند.

دنیای انیمیشن و اندیشه‌های مخرب

برای این‌که بهتر بفهمیم که اندیشه کابالای یهودیت چگونه در پی القا و نابودکردن فرهنگ‌ها، رد پای آنها را در انیمیشن‌ها جست‌وجو می‌کنیم. «۹» نام یک انیمیشن سه‌بعدی، محصول سال ۲۰۰۹، به کارگردانی شین آکر، نویسندگی پاملا پتلر و شین‌آکر و صداپیشگی الیجاه وود، جان سی. ریلی، جنیفر کانلی و کریستوفر پلامر است که تیم برتون و تیمور بکمامبتوف تهیه‌کنندگان این فیلم بوده‌اند. این انیمیشن درباره دنیایی است که در آن ربات‌های ساخت انسان‌ها توانسته‌اند بشریت را نابود کنند و اختیار جهان را به‌دست‌گیرند. گفتیم که عدد‌ها در کابالا اهمیت زیادی دارند. عدد ۹ شماره ناجی است و هرکدام از عروسک‌های دیگر که به یک نام خوانده می‌شوند، خصلت‌هایی دارند که نشان‌دهنده ویژگی‌های سفیرات‌هاست و خود ربات شماره ۹ سفیرات یسود را نمایندگی می‌کند، اما دیگر از سفیرات ۱۰ که ملکوت است خبری نیست. ربات ۹ به‌جای خدا نشسته و کاری را که او باید برای رهایی انسان انجام می‌داد، به عهده گرفته‌است. در این انیمیشن که صحنه‌پردازی‌ها و طراحی شخصیت‌ها، بر نماد‌های یهودی مانند عینک درشت دوار، کلاه یهودی، اتاق گاز هولوکاست و... استوار است، با بازسازی اندیشه گولمی روبه‌رو هستیم. انسان، ربات را می‌آفریند، ربات بر انسان چیره می‌شود و انسان را ازبین‌می‌برد، رباتی بر ربات‌های دیگر پیروز می‌شود و روح انسانی را آزاد می‌کند. همان تکرار دایره‌وار و تسلسل که درنهایت انسان را به‌جای خدا می‌نشاند.

رد پای آشکار عرفان‌های یهودی

برای این‌که بدانیم اندیشه انحرافی کابالا که امروز با نفوذ فرهنگی به‌راحتی در دسترس مخاطبان ایرانی قرار گرفته و نظارت کافی هم بر پلتفرم‌ها نمی‌شود به مقاله یکی از پژوهشگران غربی دراین‌باره رجوع می‌کنیم که حتی به جامعه مسیحیت و غرب هم نسبت به این اندیشه‌های انحرافی یهودیت هشدار می‌دهد. آلاندا لوئیس باودن، پژوهشگر سینما و هنر در مقاله‌ای با نام «جادوی سینما: متحد کردن دیگرباره خلاقیت، هنر و جادو از طریق ظهور لوسیفر کنت آنجر» که در شماره ۲۹ فصلنامه علمی، ‌ادبی و زیبایی‌شناسی در سال ۲۰۱۹ منتشر شده‌است، به‌صورت ویژه به فیلم «ظهور لوسیفر» به کارگردانی کنت آنجر (متولد ۱۹۲۷) فیلمساز آمریکایی پرداخته‌است که سال ۱۹۷۲ به‌عنوان یکی از فیلم‌های پیشگام در عرصه نمایشی‌کردن تصویر شیطان در سینما ساخته شده‌است. آنجر به‌صراحت گفته‌بود این فیلم، هم یک فراخوان آیینی سینمایی و هم ادای احترام ‌به خدای شخصی او، لوسیفر است. او تحت تأثیر آموزه‌های فرقه تلما بود که در آن شخصیت لوسیفر به معنای شر مطلق یا شیطان نیست، بلکه با خدای مصری، هوروس، برابر نهاده شده‌است. فرقه تلما توسط غیب‌‌شناس بریتانیایی، آلیستر کراولی در سال ۱۹۰۴ تأسیس شد و تلفیقی از سنت‌های باطنی‌گرایی شرقی و غربی مانند کابالا،، تانترای هندی و هرمتیک عرفان مصری است. کراولی که معتقد بود جامعه را باید از طریق «کفردرمانی» معالجه کرد به‌دنبال تهاجم شدید به مرزهای اجتماعی و تابو بود. کراولی در کتاب خود به‌نام قانون (۱۹۰۶) با طرفداری از این باور فروید که سرکوب غریزه جنسی علت اصلی پریشانی روانی است، بیان کرد آشفتگی خشونت‌آمیز دنیای مدرن در سرکوب غریزه جنسی نهفته‌است و به همین دلیل او در آیین‌های فرقه‌اش به طرز دیوانه‌واری سحر و جادو و لجام‌گسیختگی جنسی را درهم‌آمیخته‌بود. کراولی فرمان‌های هرمتیک مصر باستان، کابالا و رزیکلاسیسم یا چلیپای گل‌سرخ را با هم تلفیق کرده‌بود. چلیپای گل‌سرخ نام یک انجمن سری تأسیس‌شده توسط یوهانس والنتینوس آندره آلمانی در قرن ۱۷ است که عقاید باطن‌گرایانه داشتند و آموزه‌های آنها خود تحت تأثیر کابالا، هرمسیه و عرفان مسیحی بود. کراولی بین سال‌های ۲۲ ـ ۱۹۲۰ با ایجاد جامعه‌ای در سیسیل ایتالیا به نام «کلیسای تلما»، تلاش کرد دیدگاه‌های دیوانه‌وار خود را در ایجاد آرما‌نشهری! سرشار از موادمخدر، رابطه جنسی و افراط جسمانی تجسم بخشد. از دید او لوسیفر به‌عنوان خدای مصری هوروس و به معنای واقعی نام او، به‌عنوان ستاره صبح و روشن‌کننده و نه به‌عنوان شیطان معرفی می‌شد. این باور در «ظهور لوسیفر» کاملا تحقق یافته‌است و فیلم در موارد زیادی چهره و شعرهایی از کراولی را به مخاطب نشان می‌دهد. کارگردان فیلم سرسپردگی خود به آموزه‌های انحرافی کراولی را هیچ‌گاه کتمان نکرده و زمانی در یک مصاحبه در سال ۱۹۷۱ گفته‌بود: «من محصولی دارم که آن را به مخاطبانم می‌فروشم، اسم این محصول نابغه‌ترین نابغه قرن بیستم به نام آلیستر کراولی است.» فیلم لنجر از مجموعه وسیعی از تناظرهای تلما ‌مانند رنگ‌ها، تصاویر و نمادها به‌ عنوان ابزاری برای به‌کارگیری نیروی عاطفی برای بازسازی چهره لوسیفر استفاده ‌می‌کند. مقاله لوئیس باودن نمونه‌هایی از نمادها و نشانه‌های به‌کاررفته در فیلم ظهور لوسیفر را که بازتاب‌دهنده عقاید کابالیستی مانند سفیروت یا درخت زندگی یا پنتاگرام (ستاره پنج‌پر) است اما نکته اصلی اینجاست که کارگردان فیلم خود تحت‌تأثیر شدید تفکرات کراولی است که فرقه اختراعی او شعبه‌ای کفرگوتر و بی‌اخلاق‌تر از سرچشمه اصلی یعنی کابالا محسوب می‌شود. ضمن این‌که در فیلم ظهور لوسیفر شاهد به‌نمایش‌درآوردن صحنه‌های بی‌پروای همجنس‌گرایانه هستیم که با توجه به زمان ساخت آن در نیم‌قرن پیش نشان‌دهنده پیش‌رو بودن فیلم در عرصه بی‌اخلاقی است.

منبع: جام جم

740662

سازمان آگهی های پرسون