یک جامعه شناس در همین خصوص با بیان اینکه مصرف لوازم و مواد آرایشی تاریخ دیرین دارد گفت: این موضوع ریشههای روانشناختی و جامعهشناختی نیز دارد که به کمک نظریههای علمی تبیین پذیر است.
سید عباس عابدی افزود: بر اساس یک بررسی اجتماعی و آماری ایران در زمره کشورهایی است که بیشترین متقاضیان مصرف لوازمآرایشی را دارد و کشورهای پیشرفتهتر به مراتب کمتر از ایران استفاده میکنند و یا از لوازمی مصرف میکنند که برای سلامتی مضر نیست و عیار حفاظتی آن بالاست.
وی اظهار کرد: آرایشهای کودکانه اگرچه جنبه مشکلزایی یا آسیبی ندارند ولی تبعات اجتماعی، روانی، جسمی، روحی و بهداشتی برای آن منصور است. البته نباید سرزنش کرد و یا بیتفاوت بود.
این جامعه شناس با بیان اینکه امروزه آرایش کردن از حدود و موقعیت خود عبور کرده و آرایش کردنها برای محیطهای عمومی غلیظ و غیرمتعارف گشته است، عنوان کرد: اگر امروزه با چنین صحنههایی مواجه هستیم چون جذابیتهای ظاهری در کودک بسیار قوی و توان بالایی دارد و کودک میخواهد به او توجه و دیده شود.
وی در همین خصوص ادامه داد: خانواده در گذشته ساختار سنتی داشته و در آن ارزشهای اجتماعی و فرهنگی توسط بزرگترها به فرزندان دیکته و حرمت نهاده میشد و همگان بر اجرای این الگوها پافشاری میکردند و تخطی از آن نابخشودنی و مستوجب طرد اجتماعی بود.
عابدی خاطرنشان کرد: در گذشته والدین به ارزشهای پاخورده و زماندارشان سخت پایبند بودند و فرزندان از دایره نازککاریهای زندگی، معاشرتها و مناسبات خاص زناشویی دور نگه داشته میشدند و بدین طریق محافظت میشدند، کودکان کودکی میکردند و پا در کفش بزرگترها نمیکردند.
وی گفت: به تدریج با ورود وسایل جدید ارتباطی و دیجیتالی، افزایش میزان تحصیلات افراد، تحولات و توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، صنعتی و دیگر عوامل شکل و ماهیت خانواده تغییر یافت؛ نگرشها، سنتها و آداب و رسوم تغییر کرد، نظام ارزشها دگرگون گشته و ارزشها و باورهای فرهنگی همچون گذشته مورد تکریم واقع نشد و بدین ترتیب از این پس معیارهای رفتاری بزرگترها برای کودکان جذابیتی نداشت، از تأثیرگذاری خانواده بر فرزندان به شدت کاسته شد، عصر تسلط و اقتدار بیچون و چرای والدین بر فرزندان رو به افول نهاد، کودک محور توجهات خانواده واقع شد و دموکراسی بر خانواده ایرانی تا حدودی سایه افکند.
این استاد دانشگاه افزود: در چنین فضایی که کودکان زمینه را برای ابراز سلایق و علایق خود فراهم میبینند و در نتیجه رفتارهای تقلیدی و همانندسازی توسط کودکان پررنگتر و مداخلات والدین کمتر، در نتیجه شاهد رفتارهایی از کودکان متمایز با گذشته هستیم.
وی با اشاره به اینکه از جمله این رفتارها اینکه دختران زیبایی بدن را به رخ میکشند و طنازی مستمر میکنند، بیان کرد: رویآوری افراط گونه کودکان به ظاهری فانتزی، سرگشتگی از سایر جنبههای هویتی بوده و این نشان میدهد الگوهای نادرست رفتاری به کودکان منتقل شده است.
این جامعهشناس عنوان کرد: اگر مداخلات والدین کمتر نمیشد، ارتباط با کودک زایل نمیگشت و والدین با کودک بازی میکردند، ورزش، نقاشی، تمرین خط و هنرهای دیگر را به کودکان میآموختند و کودک رها نمیشد شاهد این وضعیتشان نبودیم.
وی معتقد است؛ به اندازهای که در خانهها لوازم آرایشی در دسترس و معرض دید کودکان است پارچ آب در دسترسشان نیست، گفت: امروزه اگر زیبایی را فقط به ظاهر کودک تعریف میکنیم پس از چه چیز و از چه رو نگرانیم؟ به تعبیری «خود گویی و خود خندی، عجب خانواده هنرمندی» این موضوع فغان ندارد زیبا شدن راه و اصول خاص خود را دارد و نسخههای توصیه درمانی فعلی هرگز کارگشا نیست و دورهاش سپری شده است این موضوع نیازمند بازتعریف ساختارهای فرهنگی است.
خانوادهها کنار آمدهاند
در ادامه مدیر یکی از آرایشگاههای زنانه که سابقه ۳۰ ساله در این حرفه دارد، گفت: قبلاً خانوادهها به خود حتی اجازه نمیدادند که فرزندان دختر خود را برای اصلاح و آرایش به آرایشگاه ببرند و این کار از نظر عرف جامعه قابل قبول نبود.
شیما ترشیزی ادامه داد: امروز شرایط متفاوت از قبل شده و نه تنها خانوادهها با مسئله آرایش دختران جوان کنار آمدهاند بلکه بسیاری از دختران همراه مادرانشان به آرایشگاه مراجعه میکنند و خدمات متنوعی را از آرایشگر مطالبه می کنند.
وی گفت: حتی در مناسبتهای مختلف شاهد حضور دختربچههایی در آرایشگاه هستیم که با موافقت والدینشان آرایشهایی خیلی غلیظ بر روی آنها انجام میشود که در گذشته اصلاً اینگونه نبود.
ترشیزی بیان کرد: جامعه هم حساسیتهای قدیم را نسبت به آرایش دختران جوان ندارد و در این چند دهه راحت با موضوع کنار آمدهاند.
آرایش کردن مرز داشت
در ادامه یک روانشناس گفت: پدر و مادرهای روزگار ما با مشکلات و آسیبهای نوپدیدی روبرو هستند که شاید در گذشته، کمتر خانوادهها با این مشکلات روبرو بودند.
محمد عسگری افزود: بهرغم اینکه در گذشته آرایش کردن مرزهای سنی و موقعیتی داشت اما یکی از مسائلی که امروزه با یک نگاه ساده به اطراف خودمان متوجه آن خواهیم شد، پایین آمدن سن آرایش در بین دختران نوجوان است.
وی عنوان کرد: در گذشته آرایشهای تند و غلیظ جایی در کوچه و بازار و محل کار و تحصیل نداشتند، اما امروزه با پائین آمدن سن آرایش کردن و جابجا شدن مرزهای موقعیتی متأسفانه شاهد آرایشهای غلیظ از سوی دختران نوجوان در کوچه و خیابان هستیم.
این روانشناس اظهار کرد: اگر امروزه والدینی باشیم که دختری در آستانه بلوغ در خانه داریم، مدام نگرانیم و دلمان نمیخواهد او هم به یکی از دختران آرایش کرده خیابان تبدیل شود. البته اگر به هر مسئلهای از زاویه علمی و تخصصی نه هیجانی و تعصبی توجه کنیم مسلماً بهتر میتوانیم مسئله را تبیین و تفسیر و نهایتاً تدبیر کنیم.
وی بیان کرد: بر اساس علم روانشناسی رفتار آرایش کردن در پاسخ به نیازهای عاطفی سرکوب شدهای است که نوجوان به وسیله آن و با اتخاذ یک استراتژی غلط به نیازهای خود پاسخ میدهد.
عسگری معتقد است؛ تائید طلبی، توجه خواهی و نیاز به ابراز وجود از جمله مهمترین نیازهای روانشناختی دختران در سن نوجوانی است. نیازی که اگر در خانواده، مدرسه و اجتماع به طور صحیح اغنا شود کمتر شاهد بیمبالاتی و افراطگرایی در توجه به ظواهر خواهیم بود.
وی گفت: اگر خانوادهها با برقراری ارتباط مؤثر با دختران نوجوان و با برشمردن نقاط و ویژگیهای مثبت، احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس را به آنها القاء کنند، فرزندان ما نیازی به جلب توجه دیگران در جامعه نخواهند داشت.
این روانشناس با اشاره به اینکه مدرسه به عنوان خانه دوم فرزندان جایگاه مهمی در پیشگیری و درمان این مسئله دارد، اظهار کرد: مدرسه با شناسایی استعدادها و ارتقاء سطح توانمندی دانش آموزان میتواند احساس ارزشمندی را برای آنها به ارمغان بیاورد.
وی افزود: با تشویق دانش آموزان به شرکت در فعالیتهای پرورشی و فوقبرنامه مدرسه مانند گروه تئاتر، گروه سرود و گروههای علمی میتوان آنها را به سمت نمایش توانمندیها و استعدادهایشان بهجای نمایش ظواهر و زیباییهای صورت سوق داد.
وی با بیان اینکه بررسیها نشان میدهد سن استفاده از مواد آرایشی به دوران دبستان رسیده است، عنوان کرد: بهرغم اینکه درکشورهای دیگر آرایش کردن بیشتر در میان زنان مسن دیده میشود و دختران و به ویژه دانشجویان اصلاً خود را آرایش نمیکنند اما سن استفاده از لوازمآرایشی در ایران به دوره راهنمایی و حتی دبستان رسیده است.
آنچه که باید نیک بدانیم این است که برخوردهای سخت گیرانه و تعصبی تا به حال چندان مؤثر نبودهاند. این مسئله نیاز به یک برنامهریزی تربیتی، اعتقادی و فرهنگسازی نوین دارد تا بتوان با رعایت احترام به شأن و حرمت انسانی به ترمیم این زخم فرهنگی پرداخت.