هاشمی طبا:

مسئولان به دنبال حفظ و بقای خود هستند نه ایران

چشم‌های ظاهربین هر جامعه و دشمنان سطحی‌نگر آن جامعه، نوعا قدرت را صرفا در توانایی‌های ظاهری می‌بینند؛ همان‌طور که ممکن است شخصی از توانایی‌های بدنی فوق‌العاده برخوردار باشد و در این صورت هم او خود را بسیار توانمند می‌انگارد و هم افرادی که او با آنها به خصومت می‌پردازد، می‌توانند چنین دریافتی داشته باشند؛ درحالی‌که آن فرد ممکن است از جنبه‌های دیگر مانند اراده، عقل و فناوری ناتوان باشد.
تصویر مسئولان به دنبال حفظ و بقای خود هستند نه ایران

به گزارش سایت خبری پرسون، مصطفی هاشمی طبا در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت؛

شعار «ایران قوی» می‌تواند راه‌گشایی مثبت برای حکمرانی ایران قرار گیرد و ممکن است برعکس موجب شود تا حکمرانی در دام برداشت نادرست از قوی‌بودن افتد و بر راهی گام بردارد که سرانجام آن ناکامی و تنزیل ایران باشد.

نخست باید بدانیم که ایران قوی یعنی چه؟ قدرت را در چه می‌دانیم و آیا اعتقاد به مؤلفه‌های مختلف قدرتمندی داریم یا آنکه تنها از یک بعد به قدرت می‌اندیشیم؟

البته چشم‌های ظاهربین هر جامعه و دشمنان سطحی‌نگر آن جامعه، نوعا قدرت را صرفا در توانایی‌های ظاهری می‌بینند؛ همان‌طور که ممکن است شخصی از توانایی‌های بدنی فوق‌العاده برخوردار باشد و در این صورت هم او خود را بسیار توانمند می‌انگارد و هم افرادی که او با آنها به خصومت می‌پردازد، می‌توانند چنین دریافتی داشته باشند؛ درحالی‌که آن فرد ممکن است از جنبه‌های دیگر مانند اراده، عقل و فناوری ناتوان باشد.

متأسفانه در داخل کشور ما برخی توانمندی و قوی‌بودن را در داشتن قوای نظامی قدرتمند و داشتن تجهیزات جنگی همچون تجهیزات زمینی نظامی، موشک، پهپاد و نظایر آن می‌دانند که صدالبته داشتن آنها ضروری و نداشتن آن خسران است. شایان توجه آنکه همین افراد، قدرت‌های فائقه دارای چنین تسلیحات و حتی تسلیحات اتمی را رو به زوال می‌دانند. اگر آنها رو به زوال هستند، ما هم اگر صرفا توانمند نظامی شویم، رو به زوال خواهیم بود.

مگر آمریکا قدرت درجه‌یک نظامی نیست، پس چگونه آن را رو به زوال توصیف می‌کنیم؟

البته اندیشیدن به زوال این قدرت‌ها چندان هم بی‌شاهد نیست. مگر اتحاد جماهیر شوروی نبود که با آن‌همه تجهیزات نظامی و ارتش قدرتمند فروپاشید و امروز روسیه وارث شوروی دچار مشکلات فراوان است. پس باید قدرتمندی را در مؤلفه‌های مختلف مشاهده کرد و ‌برای همه مؤلفه‌ها برنامه‌ریزی کرد تا «ایران قوی» شکل بگیرد؛ والا از «ایران قوی» تنها لفظ و سخن باقی می‌ماند.

می‌توانیم در حد چنین نوشته‌ای «ایران قوی» را معنی کنیم و مؤلفه‌های آن را در حد یک مقاله روزنامه‌ای بشماریم. بدیهی است که جمع صاحب‌نظران و فرهیختگان می‌توانند مؤلفه‌های آن را دقیق‌تر و آگاهانه‌تر بیان کنند.

بدون آنکه در نوشتن مؤلفه‌ها ترتیب اولویت را در نظر گیریم، می‌توانیم به آنها اشاره کنیم.

مؤلفه اول: آبادانی سرزمینی و حفظ و ارتقای سرزمین کشور به‌عنوان زیربنای زندگی و اقتصاد که امروز آن را در عبارت محیط زیست برمی‌شماریم و آن حفظ آب، خاک، رودخانه‌ها، تالاب‌ها، دشت‌ها، جنگل‌ها و کوهستان‌هاست.

مؤلفه دوم: حفظ و ارتقای گنج‌های پنهان و آشکار زمین و عدم اسراف آنها یعنی آنچه خداوند به‌عنوان ثروت قابل استفاده و ارتقادهنده در اختیار گذاشته است؛ همچون معادن، نفت، انرژی‌های تحت‌الارض و انرژی‌های تجدیدشونده.

مؤلفه سوم: ارتقای آمادگی دفاعی کشور چه از جنبه تجهیزات و فناوری‌های جدید نظامی و چه از لحاظ ارتقای روحیه شجاعت، ایثار و میهن‌دوستی.

مؤلفه چهارم: ارتقای فناوری در حد جهانی و کاربرد آن در زمینه‌های تولید صنعتی، کشاورزی، خدمات و به واسطه آن حضور در سطح جهان و هماوردی با دیگر توانمندان فناوری.

مؤلفه پنجم: سرمایه مردمی داشتن دولت؛ به آن معنی که مردم حرف دولت را باور داشته باشند که اگر دولت خواستی داشت، مردم طوعا و نه کرها بپذیرند. یک مثال حداقلی آن، آن است که اگر دولت گفت فردا کسی خودرو خود را به خیابان نیاورد، همه بپذیرند و در حقیقت مردم باور کنند که حرفی که آبراهام لینکلن زده است که از مردم، توسط مردم، برای مردم در جامعه‌شان حقیقت دارد.

طبیعی است مؤلفه‌های دیگری را نیز می‌توان برشمرد که در این مختصر نمی‌گنجد، اما در حد همین مؤلفه‌ها نیک بیندیشیم که اینک در چه حد هستیم و اگر این مؤلفه‌ها را درست می‌دانیم و بر این امر هم واقف هستیم که سیاست‌های دهه‌های گذشته نتوانسته تأثیر مثبتی بر مؤلفه‌ها گذارد، اندکی بیشتر بیندیشیم.

لایحه برنامه هفتم توسعه و آنچه به تصویب مجلس رسید و نیز بودجه سال ۱۴۰۳ همه حکایت از آن دارد که مقامات مسئول در اندیشه ایران قوی نیستند و کارشان فقط امروز به فردا گذشتن است و اندیشه حفظ و بقای خود و شاید «قوی‌ترکردن خود» بیشتر مدنظر آنهاست و «ایران قوی» فقط کلامی است پرطنین برای رفع انتظارات مردم.

در چشم‌انداز ۱۴۰۰ مطالب خوب و ارزشمندی وجود داشت، ولی به دست فراموشی سپرده شد و خوب است شرایط امروزمان را با این چشم‌انداز مقایسه کنیم تا عمق فاجعه مدیریت کشور را ملاحظه کنیم. اگر استدلال‌ها و بهانه‌ها برای نرسیدن به چشم‌انداز ۱۴۰۰ را قبول داریم، پس باید از این پس از آنها احتراز کنیم، نه آنکه آنها را بهانه‌ای برای «ایران ضعیف‌شدن» قرار دهیم. امروز باید برای سامان‌دهی تصمیم‌گیرانی که بتوانند به نحو جامع مؤلفه‌های مختلف را در نظر گرفته و در ارتقای آنها تأثیر گذارند، نیک بیندیشیم و کسانی را انتخاب و انتصاب کنیم که واقعا اعتقاد به «ایران قوی» حسب مؤلفه‌های قدرت‌سازی داشته باشند. آیا چنین امری ممکن است؟ از خودبزرگ‌بینی و تحقیر دیگران کاری برنمی‌آید.

در میدان مسابقه و مبارزه رودررو است که عیارها مشخص می‌شود؛ همان‌طور که در مسابقات ورزشی، برتر و فروتر معلوم می‌شود. در حال حاضر کدام مؤلفه‌های کشور می‌تواند هماوردی رودررو با دیگران یعنی کشورهای توانمند و نه ضعیف و تحت سلطه را داشته باشد؟ اندکی بیشتر با خود صادق باشیم.

منبع: روزنامه شرق

600280

سازمان آگهی های پرسون