چرا امریکا با ایران دشمنی می‌کند؟

انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ضربه بسیار بزرگ و دردناکی به امریکایی‌ها بود که تاکنون نه تنها التیام پیدا نکرده بلکه روز به روز شدت و عمق آن بیشتر خود را نشان داده است. در واقع این انقلاب، خیزش تمدنی ملت ایران و آغاز بیداری مسلمانان برای رهایی از قرن‌ها سلطه بود و این بهترین انگیزه را برای افزایش دشمنی‌های امریکا با ایران و ایرانی‌ها فراهم کرد.
تصویر چرا امریکا با ایران دشمنی می‌کند؟

به گزارش سایت خبری پرسون، حمیدرضا شاه‌نظری در یادداشتی نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دیروز دانش‌آموزان و دانشجویان به دروغ بزرگی اشاره کردند که امریکایی‌ها و پیاده‌نظام داخلی و خارجی رسانه‌ای و سیاسی آن به عنوان دلیل دشمنی با ملت ایران اعلام می‌کنند و آن هم مسئله تسخیر لانه جاسوسی امریکا در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ است. روشن است که این دروغ بزرگ برای قلب حقایق تاریخی و پنهان کردن دشمنی ذاتی امریکا با ایران و توجیه دشمنی‌هایی که در حق ملت بزرگ ایران انجام شده، گفته می‌شود.

اگر به تاریخ نگاه کنیم ایران همواره به عنوان یک قدرت بزرگ در طول تاریخ حضور داشته است. البته این قدرت تاریخی نه صرفاً مبتنی بر یک قدرت نظامی بلکه ناشی از غنای زیاد فرهنگی و پیشرو بودن در علم، فرهنگ و ادب بوده که توانسته حتی مهاجمان به این سرزمین را در فرهنگ خود هضم کند. در واقع قدرت ایران ناشی از یک عقبه تمدنی بزرگ بوده که با ورود اسلام به خصوص مکتب اهل بیت علیهم‌السلام به شکوفایی بیشتر رسیده و توانست برای سال‌ها به عنوان یک قدرت فرهنگی بزرگ نقش‌آفرین باشد. ولی این وضعیت با ظهور حاکمان نالایق و نفوذ و توطئه قدرت‌های غربی دچار افول شده و ایران را در مسیر ضعف قرار داد. مقطع آغاز حضور امریکایی‌ها در ایران دقیقاً در عصری بود که قدرت ضدایرانی انگلیس که نقش اساسی در تجزیه ایران و جدا شدن بخش‌هایی از کشور و تضعیف قدرت ملی ایران داشت، دچار ضعف شده بود و امریکایی‌ها تلاش کردند تا جای آن را بگیرند. در واقع امریکایی‌ها وارث و جایگزین یک قدرت سلطه‌گر بودند که ضربات جبران‌ناپذیری به ایران و ایرانی‌ها زده بود و دقیقاً از همان روز اول هم به لوازم این وراثت پایبند بودند و شروع به ضربه زدن به ایران نمودند.

کودتای ۲۸ مرداد و سرنگونی حکومت قانونی وقت و استقرار دولت دست‌نشانده و استبداد بی‌سابقه بعد از آن، تأسیس ساواک که ماحصل تشریک مساعی مشترک سازمان سیا و موساد برای سرکوب مردم ایران و پیشبرد اهداف نظام سلطه امریکایی بود، حادثه ۱۶ آذر و قربانی کردن سه دانشجوی معترض در پای ریچارد نیکسون معاون وقت رئیس‌جمهور امریکا، حمایت از رژیم صدام و تشویق این ملعون برای حمله به ایران و تجهیز ارتش بعثی عراق به انواع تسلیحات متعارف و شیمیایی برای ضربه به ملت ایران، حمله به هواپیمای مسافربری ایران و اعطای مدال شجاعت به فرمانده ناو شلیک کننده موشک، حمایت از جریانات ضدایرانی و تجزیه‌طلب، حمایت از گروهک منافقین و جنایات ضدبشری آن در کشتار مردم عادی و مسئولان ایرانی، تحریم بی‌سابقه ملت ایران اعم از تحریم‌های ضدانسانی دارویی و تحریم‌های اقتصادی و تلاش برای نابودی تجارت و اقتصاد ایران، ترور دانشمندان هسته‌ای، طراحی و تأسیس جریانات تروریستی تکفیری همچون داعش و هدایت آن‌ها به سمت دشمنی با ایران و شیعیان، ترور سردار پرافتخار ایرانی که از جمله محبوب‌ترین شخصیت‌های ایرانی بود و صد‌ها و هزاران مورد از این دست اقدامات، بخشی از سیاهه‌ای است که قدمت و عمق دشمنی امریکا با ملت ایران و موجودیت ایران را نشان می‌دهد.

امریکایی‌ها از ابتدای حضور در ایران، فعالیت خود را بر محور به دست گرفتن قدرت سیاسی آغاز کردند و از این رو بود که با یک کودتا و سپس ایجاد یک سازمان اطلاعاتی- امنیتی وابسته تلاش کردند زمام امور را به دست گیرند.

انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ضربه بسیار بزرگ و دردناکی به امریکایی‌ها بود که تاکنون نه تنها التیام پیدا نکرده بلکه روز به روز شدت و عمق آن بیشتر خود را نشان داده است. در واقع این انقلاب، خیزش تمدنی ملت ایران و آغاز بیداری مسلمانان برای رهایی از قرن‌ها سلطه بود و این بهترین انگیزه را برای افزایش دشمنی‌های امریکا با ایران و ایرانی‌ها فراهم کرد. کوتاه شدن دست امریکایی‌ها از ایران و اخراج بیش از ۶۰ هزار مستشار امریکایی و غربی که وظیفه غارت و چپاول ثروت، نفت و معادن ارزشمند ایران و تداوم نفوذ در ساختار حاکمیتی و سیاسی را بر عهده داشتند، از دست رفتن یکی از پایگاه‌های اصلی امریکایی‌ها در منطقه و از همه مهم‌تر بیدار شدن اسلام سیاسی و انقلابی ضداستکبار در منطقه که نشان از آینده‌ای مبهم برای تداوم سلطه امریکایی‌ها در منطقه را می‌داد، ضربه‌ای عمیق بود که امریکایی‌ها دریافت کرده بودند.

عمق این ضربه به حدی بود که حتی استقرار دولتی خوش‌بین به غرب در ایران به فاصله سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ که رئیس آن، کدخدایی امریکا را نیز پذیرفته و مدعی بود با رویکردی خوش‌بینانه و تعامل‌گرایانه و با دادن امتیازات متعدد می‌توان بخشی از مشکلات فیمابین را حل و قدری از تحریم‌ها و فشار‌ها را کاست نیز نتوانست تغییری ایجاد کند و مدعیان تعامل و خوش‌بینی به امریکا را مایه عبرت تاریخی ایرانیان کرد!

اگر در ماهیت امریکا دقیق شویم و درباره شکل‌گیری آن مطالعه نماییم برایمان روشن می‌شود که امریکا نه یک کشور تاریخی و دارای تمدن انسانی و فرهنگی باسابقه، بلکه یک کشور برساخته به دست اروپایی‌های بربر و استقرار یافته بر دریایی از خون بومیان امریکا و سیاهان آفریقا است که ماهیت و ذات آن با کشتار، ظلم و تجاوز عجین شده و امروز ماحصل همه پلیدی‌ها و پلشتی‌های انسانی را نمایندگی می‌کند که یک نمونه آن حمایت و تأمین کردن بمب برای کشتار هزاران انسان بیگناه و مظلوم فلسطینی و هزاران کودک در غزه است. بسط فرهنگی مبتنی بر فساد و تباهی در جهان و تشکیل اقتصادی مبتنی بر غارت و فساد و دیپلماسی‌ای مبتنی بر قلدری و جنایت، آنچه امروز به عنوان امریکا شناخته می‌شود را ساخته است و طبیعی است که برساخته‌ای اینچنینی که ضد تمدن انسانی و ضد انسانیت است از کشوری که پرچمدار تمدن بشری بوده و از انقلابی که داعیه احیای تمدنی الهی- انسانی را دارد کینه داشته و دشمنی بورزد و برای توجیه این دشمنی، دروغی بزرگ بگوید و تسخیر سفارت را که اسناد آن نشان داد عملاً لانه جاسوسی و توطئه علیه ملت ایران بوده دلیل این دشمنی به شمار آورد.

منبع: جوان آنلاین

546543

سازمان آگهی های پرسون