آن چه اشک هایمان به ما می‌گویند

به گفته "اد وینگرهوتز" استاد ممتاز دانشگاه تیلبرگ در هلند و یکی از متخصصان برجسته جهان در زمینه گریه تنها احساسی که تجربه اشک ریختن را رقم می‌زند احساس ناتوانی است. وینگرهوتز می‌گوید حتی در زمینه رویداد‌های اشک آور مثبت مانند مواجهه با یک حیوان خانگی دوست داشتنی بسیار کوچک یا تماشای راه رفتن بهترین دوست تان همراه با همسرش در روز ازدواج او نوعی احساس غرق شدگی در فرد صورت می‌گیرد که باعث اشک ریختن او می‌شود. او می‌گوید:"در آن زمان شما احساس کوچکی، درماندگی و فروتنی می‌کنید".
تصویر آن چه اشک هایمان به ما می‌گویند

به گزارش سایت خبری پرسون به نقل از وُکس، انسان‌ها با گریه به دنیا می‌آیند، اما گریه کردن هرگز متوقف نمی‌شود. ما در نوزادی گریه می‌کنیم تا توجه والدین خود را جلب کنیم و به آنان نشان دهیم که عصبانی هستیم یا ترسیده ایم یا احساس درد می‌کنیم یا گرسنه هستیم و یا آن که احساس خستگی می‌کنیم. در دوران کودکی و نوجوانی از درد جسمانی مانند زانوی خراشیده شده گریه می‌کنیم، اما وقتی در سال‌های نوجوانی احساس همدلی می‌کنیم کاتالیزور‌های بیرونی مانند کتاب ها، فیلم‌ها و درد دیگران باعث اشک ریختن ما می‌شوند. "لورن بیلسما" دانشیار روانپزشکی و روانشناسی در دانشگاه پیتسبورگ می‌گوید:"با بالا رفتن سن ممکن است از مواجهه با زیبایی، هیبت، شگفتی و احساسات گریه کنیم".

با این وجود، در برخی افراد به اصطلاح چاه اشک شان خشک شده است! این کلیشه که افراد گریه کننده را ضعیف‌تر و یا کم‌تر واجد ویژگی‌های مردانه می‌دانند باعث شده که مردان و پسران تلاش کنند تا اشک نریزند. در واقع، زنان بیش‌تر از مردان گریه می‌کنند و فاصله بین دوره‌های گریه کم تری در مقایسه با مردان دارند.

آیا تاکنون به این فکر کرده اید که چرا گریه می‌کنید؟ آیا علت اصلی آن غمگین بودن است؟ در مورد چیز‌هایی که می‌توانید از اشک‌های خود یاد بگیرید وضعیت چگونه است؟ کاوش در اعماق احساسات می‌تواند ناامنی ها، ترس ها، لذت‌ها و عوارض رابطه عمیق‌تر را روشن سازد.

آنچه اشک‌های مان به ما می‌گویند

"راندولف کورنلیوس" استاد علوم روانشناسی در کالج واسر در نیویورک می‌گوید که وجود اشک یک پیام اساسی را نشان می‌دهد: من به کمک نیاز دارم. او می‌افزاید:"از دیگران می‌خواهیم که به ما کمک کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که اشک ریختن‌ها در جلب کمک بسیار موثر هستند، زیرا گریه کنندگان غمگین تر، درمانده‌تر و کمتر تهاجمی به نظر می‌رسند و نیازمند به داشتن ارتباط بین فردی قلمداد می‌شوند. براساس نتیجه مطالعه‌ای صورت گرفته توسط "وینگر هوتز" در سال ۲۰۱۷ میلادی انسان‌ها بیش‌تر تمایل به کمک به افراد گریان در مقایسه با یک فرد غمگین غیر گریان دارند. تشخیص این موضوع که افراد گریه می‌کنند و به کمک نیاز دارند یک فرآیند کاملا خودکار است".

وینگرهوتز می‌گوید در تمام طول عمر برخی از رایج‌ترین محرک‌های اشک، سوگ، درد دل و دلتنگی است. وینگرهوتز می‌گوید:"اگرچه زنان به‌طور کلی در موقعیت‌های پیش پا افتاده‌تر و مناقشه برانگیز بیش‌تر گریه می‌کنند، اما تفاوت بین جنسیت‌ها در این باره چندان نیز زیاد نیست".

سپس گریه به دلیل رخداد‌های مثبت نیز وجود دارد گریه نه صرفا برای جدایی بلکه برای وصال و دیدار مجدد. هم چنین گریه از روی آسودگی و نه ترس نیز وجود دارد. علاوه بر آن می‌توان به اشک ریختن هنگام دریافت هدیه اشاره کرد.

"وینگر هوتز" می‌افزاید:"به نظر می‌رسد تمام موقعیت‌های منفی‌ای که باعث اشک ریختن ما می‌شوند متضاد‌های خود را نیز دارند که آن حالات متضاد نیز خود باعث اشک ریختن فرد خواهند شد".

بیلسما می‌گوید زمانی که در مقابل یک شریک یا دوست گریه می‌کنیم، بیش‌ترین حمایت را دریافت می‌نماییم کسی که به بهترین وجه برای دلداری و حمایت عاطفی ما مجهز است. او می‌افزاید:"تحقیقات نشان می‌دهند؛ که وجود اشک‌های قابل مشاهده نیز می‌تواند افراد را به یکدیگر نزدیک‌تر سازد و پیوند اجتماعی را تقویت کند". "وینگر هوتز" می‌گوید:"اگر استرس دارید مهم است که از دیگران حمایت اجتماعی دریافت کنید، زیرا این امر می‌تواند اثرات منفی استرس را بر سلامتی شما کاهش دهد. شما به صورت ناخودآگاه یا خودآگاه ممکن است متوجه شوید که با اشک ریختن به آن چه می‌خواهید می‌رسید".

کورنلیوس می‌گوید:" من یک نوه ۱۰ ساله دارم و او می‌تواند هر زمانی که می‌خواهد گریه کرده و یا آن را متوقف کند. بچه‌ها می‌آموزند که چگونه از طریق گریه کردن با احساسات بزرگسالان بازی کنند و این ویژگی برای سالیان بعدی عمر نیز در آنان باقی خواهد ماند".

در مورد استفاده ابزاری از اشک به عنوان یک سلاح به ویژه توسط زنان سید پوست به منظور حفظ امتیاز و جلب همدردی مطالب زیادی نوشته شده است. نتایج تحقیقات نشان می‌دهند که گریه کنندگان جعلی که هدف شان دستکاری احساسات طرف مقابل است کم‌تر قابل اعتماد و دارای شایستگی به نظر می‌رسند و کم‌تر به عنوان دوست، همکار یا همسایه پذیرفته می‌شوند. با این وجود، کورنلیوس می‌گوید بزرگسالان معمولا اشک‌های خود را کنترل می‌کنند، زیرا آموخته اند که در کدام مکان‌های اجتماعی گریه کردن مناسب‌تر است برای مثال، در خلوت یا در کنار جاده زمانی که تایر خودروی شان پنچر شده است و این که ترجیح می‌دهند زمانی که احساس ناامیدی می‌کنند در محل کارشان گریه نکنند. کورنلیوس می‌گوید مگر این که وضعیت به طور منحصر به فردی طاقت فرسا باشد مانند مواجهه با یک تراژدی غیر منتظره.

چرا بستر و زمینه گریه اهمیت دارد؟

نقل قولی عامیانه وجود دارد با این مضمون که گریه کردن یک تجربه غم انگیز است، اما پس از یک گریه خوب احساس پاکی و بی وزنی خواهیم کرد. بیلسما می‌گوید:"با این وجود، همواره و لزوما این گونه نیست و اشک ریختن واقعا به عوامل زمینه‌ای بستگی دارد. اگر بتوانیم در مکانی امن چند قطره اشک بریزیم احتمالا بیش‌ترین سود را از گریه می‌بریم. ما در تحقیقات متوجه شدیم که اگر کسی در مکانی گریه کند که ممکن است خجالت آور باشد جایی که مردم ممکن است واکنش منفی از خود نشان دهند مانند گریه کردن در مقابل افرادی که در محیط کار آنان را به خوبی نمی‌شناسید این موضوع باعث می‌شود آن فرد پس از گریه احساسی به مراتب بدتر داشته باشد و در مقابل اگر در محیطی حمایت گر گریه کند برای مثال، در مقابل شریک یا یک دوست به احتمال زیاد از آن سود خواهد برد.

در مطالعه‌ای صورت گرفته توسط وینگر هوتز و بیلسما آنان دریافتند افرادی که افسرده یا مضطرب هستند یا دچار فرسودگی شغلی شده اند بیش‌تر گریه می‌کنند، اما بعد از گریه احساس آرامش نمی‌کنند. آنان که احساس شرم و خجالت داشتند پس از گریه نیز کم‌تر احساس بهتری را تجربه می‌کردند. افراد پس از گریه کردن در زمانی که موقعیتی که آنان را به گریه می‌انداخت قابل کنترل بود مانند دعوا با شریک زندگی شان یا در مقابل یک رویداد غیرقابل کنترل مانند مرگ احساس سبک و پاک شدن روحی و روانی بیش تری داشتند.

بیلسما هم چنین اشاره می‌کند که بر اساس نظرسنجی‌های صورت گرفته سرکوب مزمن اشک ریختن با اثرات عاطفی منفی مانند همدلی کم‌تر و حمایت عاطفی همراه است. بنابراین، اگر در میانه یک جلسه کاری احساس می‌کنید نیاز به گریه دارید سعی کنید خود را به دستشویی برسانید و آنجا گریه کنید. وینگرهوتز می‌گوید برعکس برای کسانی که دلیلی برای گریه کردن ندارند و برای مدت زمانی طولانی حتی سال‌ها گریه نمی‌کنند اشک ریختن هیچ ضرری ندارد. بیلسما می‌گوید با این وجود، گریه‌های مداوم و نشخوار فکری در مورد مسائل مشابه ممکن است نشانه‌ای از این باشد که باید رویکرد خود را نسبت به گریه تغییر دهید. سعی کنید از یک درمانگر یا متخصص سلامت روان کمک بگیرید که می‌تواند به شما در مقابله با مشکلات کمک کند.

گریه چه چیزی را آشکار می‌کند؟

صرفنظر از این که چه چیزی شما را به گریه انداخته چه یک فیلم غمگین باشد و یا یک غروب زیبا معنای عمیق تری پشت اشک ریختن وجود دارد. وجود اشک نشان می‌دهد که چه چیزی برای شما مهم است. کورنلیوس می‌گوید:"گاهی اوقات اشک‌های ما سیگنال‌هایی برای خودمان درباره اهمیت رویداد‌ها هستند".

آخرین باری که گریه کردید را در نظر بگیرید. آیا در جریان یک بحث و جدل بود یا یک روز طاقت فرسا؟ در مورد آن موقعیت‌هایی که احساسات را برانگیختند اشک ریختن چه می‌گوید؟

کورنلیوس می‌گوید در لحظه اپیزود گریه سعی کنید آن چه را که دقیقا باعث گریه شما می‌شود پردازش کنید. او می‌گوید:"ما یک انگیزه درونی برای شناخت خود داریم. من فکر می‌کنم شناخت احساسات و حق دادن به آن به ما این امکان را می‌دهد تا اشک بریزیم".

با گذشت زمان ممکن است الگو‌هایی را در احساسات خود تشخیص دهید. برای مثال، این که من در این شرایط احساس رنجش می‌کنم یا آن نظرات باعث می‌شود من احساس خجالت کنم. داشتن این بصیرت و بینش می‌تواند به شما کمک کند تا وضعیت را دوباره تنظیم کنید: این بحثی در مورد بیرون آوردن زباله نیست بحثی در مورد احترام است. گاهی اوقات اشک می‌تواند به آشکار شدن این پیام‌های اساسی کمک کند.

کورنلیوس می‌گوید:"زمانی که متوجه خود می‌شوید این به شما امکان می‌دهد خود را به گونه‌ای متفاوت ببینید و احساس قدرت می‌کنید".

در نظر بگیرید که کجا، چه زمانی و در اطراف چه کسی گریه می‌کنید.

483487