به گزارش سایت خبری پرسون، ابوالقاسم قاسم زاده در یادداشتی نوشت: از روشهای اجرایی کهنه و فرسوده دولتها، روشی بود که به «آزمون و خطا» مشهور است. این روش را دولتها در دورانی به اجرا درآوردند که گرفتار شرایط بحرانی و اضطرار ناشی از جنگ یا نداشتن درآمد و بودجه لازم شدند. نمونه آن را در برخی از کشورها و دولتها در آمریکای لاتین از جمله در ونزوئلا، نیکاراگوئه، کوبا و… میتوان رصد کرد. در آسیا و آفریقا نیز نمونههایی از روش «آزمون و خطا» در شرایط خاص از سوی برخی از دولتها برای مدتی اجرا شد. اما به مرور زمان با تحولات در سطوح منطقهای و بینالمللی دولتها در تلاشند تا از ادامه اجرای روش «آزمون و خطا» اجتناب کنند و کمبودها در مدیریت کلان خود را با اجرای برنامهریزیهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تنظیم نمایند.
اگر به تاریخچه و چگونگی انتخاب و اجرای روش «آزمون و خطا» در مدیریت دولتها و در کشورهای خاص نگاه کنید. انتخاب روش مدیریتی «آزمون و خطا» را به صورت عمده در دو تجربه زمانی خواهید دید. اول، در شرایط «اضطراری» ناشی از جنگ گرفته تا محاصره اقتصادی، سیاسی و به اصطلاح سیاسی «بایکوت» روابط و در انزوا قرار گرفتن.
دوم، نداشتن امکانات برای طراحی برنامهریزیهای معین که آن را «شرایط بحرانزده» میخوانند.
امروز اغلب دولتها در کشورهایی که زمانی فاقد برنامهریزی بودند و با روش «آزمون و خطا» مدیریت داشتند، خود را به سطح تدوین برنامه جامع برای دستیابی به توسعه رساندهاند. تا آنجا که کشورهایی مانند ونزوئلا، نیکاراگوئه، کوبا، برزیل و… با اجرای برنامهریزیهای کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت، هم تعریف و اهداف توسعه را در کشور خود تثبیت کردهاند و هم روشهای «آزمون و خطا» را به بایگانی سپردهاند. احزاب گوناگون در این کشورها همواره برنامه میدهند تا در انتخابات رأی مردم را کسب کنند. در اغلب مناطق جهان از آسیا گرفته تا آفریقا و حوزه آمریکای لاتین کشورها وارد مرحله تعریف دولت یعنی «برنامهریزی و مدیریت اجرایی برنامهها» شدهاند. بر این اساس دولتی موفق است که با مدیریت و برنامهریزیاش، نه تنها گامی به جلو بر دارد، بلکه نشان دهد اغلب شاخصهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی آن موفقیتآمیز بوده است. بر این اساس اصل رقابتها در انتخابات براساس ارائه برنامهریزی برای بازه زمانی معین و اغلب چهار ساله است. دولتی و یا (حزبی و تشکلی و فردی) برای چهار سال دوم انتخاب مجدد میشود که در چهار سال اول نه تنها مشکلات باقیمانده از گذشته را برطرف کرده باشد، بلکه با محاسبه درآمدها و هزینهها، آیندهای بهتر از گذشته مدیریت خود در چهار سال اول را نشان دهد. شاید در این قیاس میتوان شرح و تفسیر گستردهتری در «محک» ارائه داد، اما چون میدانم خوانندگان «محک» از اصحاب اهل نظر در سیاست و اقتصاد و فرهنگاند، تنها اشارهای شد که اغلب دولتها و کشورها در جهان با بیرون آمدن از مجموعه شرایط اضطراری نه تنها روشهای «آزمون و خطا» را به بایگانی سپردهاند، که گام به گام کشور و ملت خود را وارد مرحله برنامهریزیها برای مدیریت کلان کردهاند.
در حالیکه ما همچنان به روش «آزمون و خطا» به مدیریت و اداره کشور ادامه میدهیم! همین ادامه روش «آزمون و خطا» است که بیقراری آحاد جامعه را در همه ساحتهای زندگی آنها اعم از فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و… رقم زده است و حاصل جمع محاوره عمومی ما چنین شده است، «تا فردا ببینیم چه میشود!؟» دولت ـ ملت اگر صاحب برنامهریزی باشند هیچگاه چنین جمله و گزارهای را بکار نمیگیرند. اگر ما در اجرا پیرو «آزمون و خطا» نبودیم حادثه «گشت حجاب» و فاجعه درگذشت «مهسا امینی» اتفاق نمیافتاد! زیرا آیندهنگری در همه جوانب مدیریت اجتماعی و کشور، منوط به داشتن و باور برنامهریزی از ساحت «کلان تا خُرد» است.
نمیخواهم تکرار کلیاتی در این محک کنم که میدانم، همه آن را میدانید. همچنین نمیخواهم در وادی بسیاری از نمونهها که براساس «آزمون و خطا» از دولتهای گذشته تا امروز تکرار میشود شرح و بسط دهم.
هنوز در انتخاب مدیران ارشد در دولت و لاجرم ارائه برنامهریزی همچنان روش کهنه و فرسوده «آزمون و خطا» روش اصلی مدیریت کلان کشور است! «آزمون» را دولتها انتخاب و اجرا میکنند، اما هزینه خطا را مردم میپردازند!!
منبع: اطلاعات