به گزارش سایت خبری پرسون، سید مسعود رضوی در یادداشتی نوشت: یکی از مزایای زبان فارسی، افزونههای واژگانی زبانهای دیگر است. از اسم مکان استادیوم که یک واژه یونانی است و با اسکندر مقدونی به ایران آمد تا علم که عربی است و در دو معنای آگاهی و دانش به کار میرود و در دوران اسلامی به زبان فارسی افزوده شد، آقا و خانم از مغولی، آخوند به معنای ملا و بسیاردان از چینی، و در سالهای اخیر واژگان فرنگی، دکوراسیون از لفظهای زبان فرانسه، فوتبال از انگلیسی و…
اما در پس مشابهت برخی کلمات، باید توجه کنیم که همة واژهها مترادف نیستند؛ برخی بار مثبت دارند و تعدادی بار منفی یا خنثی. مثلا تخریب یک خانه با کوبیدن بنا و ویرانی سرا، در ابتدا مترادف به نظر میرسد. اما سه حوزه معنایی متفاوت دارند. تخریب خانه خنثی است و شنونده هرطور که بخواهد میتواند آن را تفسیر کند. کوبیدن بنا، یعنی آماده شدن برای ساخت و ساز تازه، و ویرانی سرا یعنی نابودی عمدی و طبیعی و نزول بلا بر منزلگه و خانه یا هر سازه دیگری.
واژههای تحول و تغییر و دگرگونی و حتی ترکیب «زیر و روشدن»، هم در ابتدا، مترادف و هم معنا به نظر میرسند اما دایرههای معنایی متفاوتی دارند. تغییر، یک اصطلاح خنثی است. تحول مثبت است. زیر و زبر شدن هم منفی است و دلالت ضمنی بر تغییر همراه با بحران دارد و سرانجام دگرگونی، علاوه بر تمامی این بارهای معنایی، به تغییر محتوا و تحول ذاتی هم دلالت دارد.
به کار بردن هرکدام از این اصطلاحات نیازمند دوچیز است؛ اول دانش زبان و دقت در بیان، و دوم تبیین دقیق و درست اوضاع و شرایط برای مردم و مخاطبان. اما در وضعی که شرایط و لوازم مذکور موجود نیست و بهرههای دقت و دانش اندک است، این واژگان و اصطلاحات به جای هم به کار میروند و برخی دانسته یا ندانسته، سفسطه یا جعل اصطلاح هم میکنند؛ از جمله به جای اصطلاحات دقیق و قابل توضیحی مثل محاسبه قیمت یا استخراج بهای نهایی ارز یا کالا، عرضه قیمت را عرصه کشف و شهود اعلام میکنند. البته باید ببینیم ذوق بازار میپسندد و میپذیرد یا این اصطلاح را پس میزند.
با این اوصاف و مقدمه، باید به حقیقتی درباره وضع سیاست و اقتصاد کشورمان اشاره کنم که در پیوندی روشن با سیاست خارجی و سیاست داخلی، اقتصاد کلان و برنامههای دولت، بودجههای مصوب و تخصیص داده شده، بازار و بخش خصوصی و تأثیر ارز با بهای بالا بر عرضه و تقاضا، به هم گره خوردهاند و تغییر هر کدام، دومینویی از تغییرات را در دیگر عرصهها ایجاد میکند و در جای دیگری نمود مییابد.
آن جایی که باید شاهد تحول و دگرگونی مثبت در آن باشیم و سرانجام و آخر و هدف تمام این عرصه و پروسه است؛ صحنه زندگی من و شما و هموطنان و حتی پناهجویان و اتباع همزیست با ما، به ویژه شهروندان افغانستانی مقیم و حاضر در ایران است.
با این تفاصیل، معیشت عموم مردم و شهروندان معمولی مملکت و تمامی عرصههای زیست فردی و عمومی است که در پی هر بار زیر و رو شدن، بحرانی سخت و دردناک را تجربه میکند و نیم قرن تجربه به تک تک ما آموخته است که این اجزا هیچگاه جداگانه دستخوش دگرگونی در محتوا، تغییر شکل، یا تحول و اعتلا و بهبود نخواهند شد.
این امور به هم گره خورده و هیچ یک بدون دیگری، بهتر نمیشود و اگر سیاست خارجی متحول نشود، سیاست داخلی و اقتصاد کلان و خرد، بخش دولتی و خصوصی نیز بهبود نمییابد. همان تجربهها به ما آموخته که در چنین شرایط تنیده و گره خوردهای، فقط مافیای خصولتی و کاسبان و دلالان هستند که از عدم شفافیت سود میبرند و در چنین شرایط ناروشنی تکثیر میشوند. همین گروه که اسم و رسمشان را میدانیم و نمیدانیم! از نفت تا فولاد و از ارز تا فیلترشکن را دکان پر رونقی برای تجارتشان یافتهاند و سرنخهای نوسان قیمت نهادههای دامی و دارو و واردات بسیار و صادرات مواد خام معدنی و اندک میوه و تره بار و چند قلم تولیدات دیگر را نیز در دست دارند.
تا اینجا افقی را ترسیم کردیم که شاید از بعضی جهات چندان خوشایند و خوش بینانه به نظر نرسد. اما اینجانب باور دارم که رویدادها و تجارب سال۱۴۰۱، یعنی سالی که در پایان آن به سر میبریم، برای حکومت و دولت و سه قوه، و مردم و جامعه و ملت، درسهای مبارک و مفید دربر دارد.
باید توضیح دهم که دولت و قوای مقننه و قضاییه هر کدام بخشی از حکومت است و در اینجا هم باید در به کار بردن نامها و کلمات دقت کنیم؛ همچنان که عناوین مردم، جامعه و ملت هم باید در عبارات متمایزی استفاده شوند.
با این وصف، بخش عظیمی از تصمیمات در نهادهای بالادستی، نظیر شورای عالی امنیت ملی یا توسط نهادهای مرتبط با رهبر معظم انقلاب اسلامی اتخاذ میشود و رهبری بر تمام امور اساسی اِشراف کامل دارند. مسائل استراتژیکی همانند مولدسازی، یا عفو گسترده و پرشمار زندانیان و معترضان، نمونههایی از این تصمیمات عالیه است. در امور اقتصادی نیز بنیادها و نهادها و آستانههای مقدسه، نقش بزرگی در گردش مالی و تحول و تغییرات اقتصادی مملکت دارند. در چنین گسترهای تنها با تدبیر و اِشراف رهبری، امکان تعامل با دولت و قوای دیگر وجود دارد. تدبیرات رهبری معظم انقلاب در امور خارجه نیز همین اهمیت استراتژیکی و تأثیر حیاتی را بر شرایط دولت و حیات ملت دارد. بنابراین با توجه به اعتماد و وثوق دولت خدمتگزار و حمایت جامع و کامل رهبری از قوای سه گانه، خاصه دولت، به سیادت آیتالله رئیسی و کابینه ایشان، میتوان افق آشکار و دقیقی را برای سال ۱۴۰۲ و آینده ترسیم کرد.
با توجه به حساسیت وضع موجود و مشکلات جاری، تردید نیست که دولت ناچار به اتخاذ تدبیرات مهم برای تغییرات مثبت و گره گشایی از امور جاری است. لازم است برخی سخنگویان و وزرای دولت متوجه باشند که مردم به تحولات کارگشا و بهبود امور توسط همین دولت، با عنایت به حمایت همه جانبه قوای دیگر و نهادهای بالاتر امید بسته اند. دولت سابق و سیاستها و مسایلی که مطرح بوده، دیگر نمیتواند علت و بنیاد مشکلات مردم قلمداد شود. بارها رئیسجمهوری، معاون اول و وزرای اقتصادی از انفصال تاثیر ارز، به ویژه دلار امریکا بر اقتصاد کشور و یا کاهش این تاثیرات سخن گفتهاند و این یکی از مهمترین وعدههای دولت و شخص رئیسجمهوری بوده است.
تجربه سال جاری باید بتواند واقعیات را از شعارهای تبلیغاتی و وعدههای دوران انتخابات متمایز کند. پس دست دولت باز است، حمایت کافی و اهداف مشخص است. باید بی هیچ توجیه و بهانهای تورم مهار شود، مشکلات مردم کاهش یابد، و تحولات و دگرگونیهای بزرگی را شاهد باشیم. انشاالله.
منبع: اطلاعات