افق تحول

تجربه سال جاری باید بتواند واقعیات را از شعارهای تبلیغاتی و وعده‌های دوران انتخابات متمایز کند. پس دست دولت باز است، حمایت کافی و اهداف مشخص است. باید بی هیچ توجیه و بهانه‌ای تورم مهار شود، مشکلات مردم کاهش یابد، و تحولات و دگرگونی‌های بزرگی را شاهد باشیم. بنابراین با توجه به اعتماد و وثوق دولت خدمتگزار و حمایت جامع و کامل رهبری از قوای سه گانه، خاصه دولت، به سیادت آیت‌الله رئیسی و کابینه ایشان، می‌توان افق آشکار و دقیقی را برای سال ۱۴۰۲ و آینده ترسیم کرد. ‏
تصویر افق تحول

به گزارش سایت خبری پرسون، سید مسعود رضوی‎ در یادداشتی نوشت: یکی از مزایای زبان فارسی، افزونه‌های واژگانی زبان‌های دیگر است. از اسم مکان استادیوم که یک واژه یونانی است و با اسکندر مقدونی به ایران آمد تا علم که عربی است و در دو معنای آگاهی و دانش به کار می‌رود و در دوران اسلامی به زبان فارسی افزوده شد، آقا و خانم از مغولی، آخوند به معنای ملا و بسیاردان از چینی، و در سال‌های اخیر واژگان فرنگی، دکوراسیون از لفظ‌های زبان فرانسه، فوتبال از انگلیسی و‏‎…

‎اما در پس مشابهت برخی کلمات، باید توجه کنیم که همة واژه‌ها مترادف نیستند؛ برخی بار مثبت دارند و تعدادی بار منفی یا خنثی. مثلا تخریب یک خانه با کوبیدن بنا و ویرانی سرا، در ابتدا مترادف به نظر می‌رسد. اما سه حوزه معنایی متفاوت دارند. تخریب خانه خنثی است و شنونده هرطور که بخواهد می‌تواند آن را تفسیر کند. کوبیدن بنا، یعنی آماده شدن برای ساخت و ساز تازه، و ویرانی سرا یعنی نابودی عمدی و طبیعی و نزول بلا بر منزلگه و خانه یا هر سازه دیگری‎.

‎واژه‌های تحول و تغییر و دگرگونی و حتی ترکیب «زیر و روشدن»، هم در ابتدا، مترادف و هم معنا به نظر می‌رسند اما دایره‌های معنایی متفاوتی دارند. تغییر، یک اصطلاح خنثی است. تحول مثبت است. زیر و زبر شدن هم منفی است و دلالت ضمنی بر تغییر همراه با بحران دارد و سرانجام دگرگونی، علاوه بر تمامی این بارهای معنایی، به تغییر محتوا و تحول ذاتی هم دلالت دارد‏‎.

‎به کار بردن هرکدام از این اصطلاحات نیازمند دوچیز است؛ اول دانش زبان و دقت در بیان، و دوم تبیین دقیق و درست اوضاع و شرایط برای مردم و مخاطبان. اما در وضعی که شرایط و لوازم مذکور موجود نیست و بهره‌های دقت و دانش اندک است، این واژگان و اصطلاحات به جای هم به کار می‌روند و برخی دانسته یا ندانسته، سفسطه یا جعل اصطلاح هم می‌کنند؛ از جمله به جای اصطلاحات دقیق و قابل توضیحی مثل محاسبه قیمت یا استخراج بهای نهایی ارز یا کالا، عرضه قیمت را عرصه کشف و شهود اعلام می‌کنند. البته باید ببینیم ذوق بازار می‌پسندد و می‌پذیرد یا این اصطلاح را پس می‌زند‏‎.

‎با این اوصاف و مقدمه، باید به حقیقتی درباره وضع سیاست و اقتصاد کشورمان اشاره کنم که در پیوندی روشن با سیاست خارجی و سیاست داخلی، اقتصاد کلان و برنامه‌های دولت، بودجه‌های مصوب و تخصیص داده شده، بازار و بخش خصوصی و تأثیر ارز با بهای بالا بر عرضه و تقاضا، به هم گره خورده‌اند و تغییر هر کدام، دومینویی از تغییرات را در دیگر عرصه‌ها ایجاد می‌کند و در جای دیگری نمود می‌یابد‎.

‎آن جایی که باید شاهد تحول و دگرگونی مثبت در آن باشیم و سرانجام و آخر و هدف تمام این عرصه و پروسه است؛ صحنه زندگی من و شما و هموطنان و حتی پناهجویان و اتباع همزیست با ما، به ویژه شهروندان افغانستانی مقیم و حاضر در ایران است‏‎.

‎با این تفاصیل، معیشت عموم مردم و شهروندان معمولی مملکت و تمامی عرصه‌های زیست فردی و عمومی است که در پی هر بار زیر و رو شدن، بحرانی سخت و دردناک را تجربه می‌کند و نیم قرن تجربه به تک تک ما آموخته است که این اجزا هیچگاه جداگانه دستخوش دگرگونی در محتوا، تغییر شکل، یا تحول و اعتلا و بهبود نخواهند شد‏‎.

‎این امور به هم گره خورده و هیچ یک بدون دیگری، بهتر نمی‌شود و اگر سیاست خارجی متحول نشود، سیاست داخلی و اقتصاد کلان و خرد، بخش دولتی و خصوصی نیز بهبود نمی‌یابد. همان تجربه‌ها به ما آموخته که در چنین شرایط تنیده و گره خورده‌ای، فقط مافیای خصولتی و کاسبان و دلالان هستند که از عدم شفافیت سود می‌برند و در چنین شرایط ناروشنی تکثیر می‌شوند. همین گروه که اسم و رسمشان را می‌دانیم و نمی‌دانیم! از نفت تا فولاد و از ارز تا فیلترشکن را دکان پر رونقی برای تجارتشان یافته‌اند و سرنخ‌های نوسان قیمت نهاده‌های دامی و دارو و واردات بسیار و صادرات مواد خام معدنی و اندک میوه و تره بار و چند قلم تولیدات دیگر را نیز در دست دارند‎.‎

تا اینجا افقی را ترسیم کردیم که شاید از بعضی جهات چندان خوشایند و خوش بینانه به نظر نرسد. اما اینجانب باور دارم که رویدادها و تجارب سال۱۴۰۱، یعنی سالی که در پایان آن به سر می‌بریم، برای حکومت و دولت و سه قوه، و مردم و جامعه و ملت، درس‌های مبارک و مفید دربر دارد. ‏

باید توضیح دهم که دولت و قوای مقننه و قضاییه هر کدام بخشی از حکومت است و در اینجا هم باید در به کار بردن نام‌ها و کلمات دقت کنیم؛ همچنان که عناوین مردم، جامعه و ملت هم باید در عبارات متمایزی استفاده شوند.‏

با این وصف، بخش عظیمی از تصمیمات در نهادهای بالادستی، نظیر شورای عالی امنیت ملی یا توسط نهادهای مرتبط با رهبر معظم انقلاب اسلامی اتخاذ می‌شود و رهبری بر تمام امور اساسی اِشراف کامل دارند. مسائل استراتژیکی همانند مولدسازی، یا عفو گسترده و پرشمار زندانیان و معترضان، نمونه‌هایی از این تصمیمات عالیه است. در امور اقتصادی نیز بنیادها و نهادها و آستانه‌های مقدسه، نقش بزرگی در گردش مالی و تحول و تغییرات اقتصادی مملکت دارند. در چنین گستره‌ای تنها با تدبیر و اِشراف رهبری، امکان تعامل با دولت و قوای دیگر وجود دارد. تدبیرات رهبری معظم انقلاب در امور خارجه نیز همین اهمیت استراتژیکی و تأثیر حیاتی را بر شرایط دولت و حیات ملت دارد. بنابراین با توجه به اعتماد و وثوق دولت خدمتگزار و حمایت جامع و کامل رهبری از قوای سه گانه، خاصه دولت، به سیادت آیت‌الله رئیسی و کابینه ایشان، می‌توان افق آشکار و دقیقی را برای سال ۱۴۰۲ و آینده ترسیم کرد. ‏

با توجه به حساسیت وضع موجود و مشکلات جاری، تردید نیست که دولت ناچار به اتخاذ تدبیرات مهم برای تغییرات مثبت و گره گشایی از امور جاری است. لازم است برخی سخنگویان و وزرای دولت متوجه باشند که مردم به تحولات کارگشا و بهبود امور توسط همین دولت، با عنایت به حمایت همه جانبه قوای دیگر و نهادهای بالاتر امید بسته اند. دولت سابق و سیاست‌ها و مسایلی که مطرح بوده، دیگر نمی‌تواند علت و بنیاد مشکلات مردم قلمداد شود. بارها رئیس‌جمهوری، معاون اول و وزرای اقتصادی از انفصال تاثیر ارز، به ویژه دلار امریکا بر اقتصاد کشور و یا کاهش این تاثیرات سخن گفته‌اند و این یکی از مهمترین وعده‌های دولت و شخص رئیس‌جمهوری بوده است. ‏

تجربه سال جاری باید بتواند واقعیات را از شعارهای تبلیغاتی و وعده‌های دوران انتخابات متمایز کند. پس دست دولت باز است، حمایت کافی و اهداف مشخص است. باید بی هیچ توجیه و بهانه‌ای تورم مهار شود، مشکلات مردم کاهش یابد، و تحولات و دگرگونی‌های بزرگی را شاهد باشیم. انشاالله.‏

منبع: اطلاعات

464661