به گزارش سایت خبری پرسون، حسن خسروی وقار از شاعران کشورمان هم زمان با روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، شعری برای حضرت امام خمینی (ره) سروده است. این شعر در ادامه میآید:
ما تن اگر، خون حسینی بود در ما
ما جان اگر، روح خمینی بود در ما
با نام احمد سکّهمان را ضرب کردیم
خود را تهی از خرده ریگ غرب کردیم
در این میان امّا برادر ناتنیها
تخم شغادند و هلاک خودزنیها
غرقاب را این اکمهها پایاب دیدند
ایران ما را پاره پاره؟ خواب دیدند!
تورانی از خشمم در آتش بوده، هشدار!
لالایی ما ذکر آرش بوده، هشدار!
«القصّه جز نقل قیام از ما، فسانه ست
این چامه را با من بخوانی، عاشقانه ست»
با ساز خود رؤیای خود را مینوازیم
چون سازه هامان آرزویی دست سازیم
استادمان میگفت: «این آغاز راه است
شب لکّهای جامانده بر دامان ماه است
افراسیاب است و سیاووش شهیدی
هرجا حسینی بود، سر میزد یزیدی»
القصّه جنگی بود و ننگی بود و نامی
میراث ما خون است و شمشیر قیامی
من تشنه هم باشم، نمیبازم برادر
نان حلالم را سر آب حرامی
بر جام دست فتنهای مانده ست و من هم
جامی به سنگی میزنم، سنگی به جامی
«والسابقون السابقون» وقتی نمانده ست!
خورشید را سر میبرد شام تمامی
ماییم اگر، غارت نخواهد کرد شمری
حتّی نخ پیراهنی را از امامی
حتّی اگر در مقتل ما صف ببندند
در تف ببینیم از سواران ازدحامی
حتّی اگر سرهای ما از پا بیفتند!
فتح المبینی هست و دست انتقامی
من نهروان در نهروان خونم برادر!
من وارث گرز فریدونم برادر!
هر اُشتری در فتنه آمد، نحر کردم
بر گردهی ضحّاک تیغ قهر کردم
من آبم و آشوب بوشهر است در من
من خاکم و خشم منوچهر است در من
«القصّه جز نقل قیام از ما، فسانه ست
این چامه را با من بخوان تا عاشقانه ست»
منبع: تسنیم