که در تابم از دست زهد ریایی

مناسک دینی امری درونی است  یا بخشنامه‌ای و دستوری؟
تصویر که در تابم از دست زهد ریایی

به گزارش سایت خبری پرسون، محمد ذاکری در یادداشتی نوشت: وزیر محترم کشور در بیاناتی در اجلاسیه سراسری نماز گفته‌اند: «ملاک ارزیابی ما در پذیرش مسوولیت‌ها، امر نماز است.» البته خوب بود که ایشان در باب این جمله توضیح بیشتری می‌دادند و منظورشان را از «امر نماز» روشن‌تر می‌کردند؛ اما به نظر می‌رسد دو تعبیر از این کلام مستفاد می‌شود.

نخست اینکه اهتمام فرد مسوول به اقامه نماز در محل سازمان تحت مسوولیتش ملاک ارزیابی است و دوم اینکه نمازخوان بودن خود فرد یا اهتمامش به حضور در نماز جماعت ملاک ارزیابی برای واگذاری یک مسوولیت است.

اگر تعبیر اول مدنظر باشد، با شرایطی قابل پذیرش است و آن هم اینکه اهتمام به اقامه نماز به عنوان یکی از شرایط نه شرط کافی و اصطلاحا وتویی مدنظر قرار گیرد. البته لازم به توجه است که در بیشتر ادارات و سازمان‌های دولتی و خصوصی، امر نماز و مراسم مذهبی و فرهنگی، امری «مردمی و خودجوش» است نه «سیستمی و حکومتی». یعنی برگزاری نماز و این مراسم، نیازمند دستور و پیگیری و الزام مدیران ارشد نیست و با یا بدون حضور و پیگیری ایشان نیز کارکنان علاقه‌مند و داوطلب این مراسم را به بهترین نحو برگزار می‌کنند و در بسیاری موارد پذیرایی یا اطعام شرکت‌کنندگان نیز از محل نذورات خود کارکنان صورت می‌گیرد.

اما اگر منظور جناب وزیر، تعبیر دومی باشد سرآغاز راه آزموده‌شده‌ای است که از این ابتدا، پایان نامطلوب و تاریک آن مشهود است. یعنی اینکه بخواهیم نمازخوان بودن فرد یا حضور مستمرش در مراسم نماز جماعت یا دیگر مراسم مذهبی سازمان را ملاک و معیار شایستگی و صلاحیت وی برای تصدی یک مسوولیت یا جایگاه مدیریتی درنظر بگیریم، احتمالا در ادامه این نگاه، برخورداری فرد از «ظاهر اسلامی» نیز به این ملاک‌ها افزوده خواهد شد. نیاز به توضیح نیست که رواج چنین دیدگاه‌هایی تنها زمینه را برای فرصت‌طلبان و ظاهرسازان فراهم خواهد کرد و ممکن است چند نمازخوان واقعی را نیز به صرافت بیندازد که برای آلوده نشدن نماز و عبادت‌شان به آفت ریا، آن را گوشه‌ای دور از چشم دیگران ببرند.

از این دیدگاه‌ها و تصمیمات نسنجیده و نابخردانه و آثار و تبعات آن موارد چندی را در ذهن دارم که به یکی، دو مورد اشاره می‌کنم. سال‌ها پیش که دوران خدمت سربازی خود را به صورت امریه در یکی از نهادهای مذهبی می‌گذراندم، در مقطعی کوتاه به خاطر تشرف مدیر امور کارکنان آن سازمان به سفر عمره، مسوولیت کارکنان وظیفه به یکی از مدیران کم‌خرد ولی پرادعای آن سازمان واگذار شد. اولین حکم ایشان در این مقطع کوتاه این بود: «حضور سربازان در نماز جماعت ثبت شود (حضور و غیاب) و اعطای مرخصی یا تقسیم شیفت‌های نگهبانی براساس میزان حضور سربازان در نماز جماعت باشد.» تصور آن چندان سخت نیست که پس از صدور این حکم مشعشع، چه بلبشویی در نمازخانه آن سازمان و هنگام برپایی نماز جماعت ایجاد شده بود. صدای صحبت و خنده و شوخی‌های آنچنانی برخی از سربازان نوجوان صدای همه را درآورد و پس از بازگشت مسوول قبلی، این حکم ملغی شد و همه‌ چیز به روال سابق بازگشت.

در موردی دیگر هم، سال‌ها پیش در دانشگاهی که با آن همکاری می‌کردم فردی به ریاست دانشگاه منصوب شد که مهم‌ترین اولویت خود را برپایی باشکوه نماز جماعت عنوان کرده بود، ضمن آنکه مقرر داشته بود گزارشی از حضور کارکنان و استادان در نماز جماعت به صورت پیوسته به ایشان برسد و برخی از کارکنان و استادان نیز تذکراتی از باب کمرنگ شدن حضورشان در نماز یا مراسم مذهبی (البته به صورت ملایم و دوستانه) دریافت کرده بودند. حاصل آن بود که در آن دوران، مراسم نماز با چنان استقبالی مواجه شده بود که گاهی مسجد بزرگ آن واحد دانشگاهی گنجایش لازم برای حضور همه نمازگزاران را نداشت. اما پس از تغییر مجدد رییس آن واحد، اوضاع به حالت سابق بازگشت. متاسفانه از برخی همکاران آن واحد در آن دوران می‌شنیدم که بدون داشتن شرایط ورود به مسجد و خواندن نماز، صرفا برای اینکه از غضب رییس و عواقب آن در امان باشند در مسجد حضور پیدا می‌کردند. اینکه پر کردن مسجد با این شرایط و تشویق یا الزام افراد برای حضور در نماز به این صورت چه ارزشی دارد حتما آن جناب رییس یا احتمالا این جناب وزیر پاسخ درخوری برای آن خواهند داشت.

کوتاه سخن اینکه اگرچه نماز فی‌نفسه امری مقدس و ارزشمند و از واجبات همه ادیان الهی (به اشکال مختلف) است اما مرتبط کردن آن با اعطای پست و مواهب سازمانی و... اثری جز لوث کردن نماز و بی‌ارزش کردن آن نخواهد داشت. چه بسیار افراد با پیشانی‌های پینه‌ بسته و ظاهرالصلاح که پس از مدتی تشت رسوایی مالی و اخلاقی و امنیتی‌شان از بام افتاده و چه بسیار افرادی که با ظاهری معمولی و پایبندی عادی به شعائر مذهبی با دانش و مهارت و تعهد به بهبود عملکرد سازمان‌ها و خدمت به مردم همت کرده‌اند. اگر توانایی درست کردن دنیای مردم را نداریم، لااقل دین خدا را بازیچه اغراض سیاسی و ندانم‌کاری‌های خود نکنیم.

منبع: اعتماد

460822

سازمان آگهی های پرسون