روایت هاشمی از اولین دیدار پدرش با امام خمینی پس از پیروزی انقلاب

محسن هاشمی در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در یادداشتی از اولین دیدار پدرش با امام خمینی پس از پیروزی انفلاب نوشت.
تصویر روایت هاشمی از اولین دیدار پدرش با امام خمینی پس از پیروزی انقلاب

به گزارش سایت خبری پرسون، محسن هاشمی در یادداشتی نوشت:

در آستانه 12 بهمن، سالروز ورود امام خمینی به وطن هستیم، ایامی که یادآور بهار آزادی و روزهایی است که حال ملت خوب بود و شاید امروز که حال عمومی جامعه خوب نیست، بتوان با مرور آن روزها بتوان به احساس همدلی و صمیمیت جامعه ای پرامید و با نشاط نزدیک شد.

در آذرماه سال 1357 بود که آیت الله هاشمی رفسنجانی، پس از تحمل سه سال زندان که آخرین دوره زندان و شکنجه ایشان در رژیم گذشته بود، از زندان آزاد شدند و بلافاصله فعالیت مبارزاتی و سازماندهی نیروهای انقلابی را آغاز کردند که این سازماندهی با ابلاغ حکم عضویت ایشان در شورای انقلاب به همراه شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و مرحوم موسوی اردبیلی جدی تر شد و پس از چندبار تاخیر در سفر امام، سرانجام در صبح دوازدهم بهمن، پرواز پاریس در مهرآباد فرود آمد.

من در آن زمان نوجوانی 17 ساله بود که در کنار پدر، از سالها قبل در فضای مبارزه قرار گرفته بودم و از حدود سه سالگی، تجربه دیدار پدر را در زندانهای ساواک پس از شکنجه های سخت ایشان داشتم، بنابراین مانند اکثر مردم، از اینکه حکومت استبدادی وفضای خفقان در حال فروپاشی است، در پوست خود نمی گنجیدم.

با ورود امام به تهران وپس از سخنرانی ایشان در بهشت زهرا، امام با هلی کوپتر قصد عیادت از مجروحان انقلاب را در بیمارستان داشتند که بدلیل ازدحام جمعیت ممکن نشد و سپس با خودرو به منزل یکی از دوستان برادر ایشان، مرحوم پسندیده رفتند و برای چندین ساعت کسی خبری از امام نداشت واضطراب عجیبی پدر وسایر مبارزان را فراگرفته بود که سرانجام نگرانی ها رفع شد و امام ابتدا به مدرسه رفاه رفتند و سپس بخاطر فضای کوچک مدره رفاه، مدرسه علوی را برای اقامت خود انتخاب کردند ودر آنجا حضور یافتند.

با آنکه آیت الله هاشمی رفسنجانی، از نزدیکترین ومعتمدترین شخصیت های مبارز به امام محسوب می شد، بدلیل وجود بحرانهای چندگانه وخطر کودتا و کشتار مردم توسط ارتش، بخش عمده وقت ایشان صرف چالشهای ضروری می شد و پس از دو روز از اقامت امام در مدرسه علوی، سرانجام زمان دیدار مرید با مراد و دلداده ودلدار فراهم آمد.

جالب اینجا بود که آخرین دیدار ایشان با امام نیز در نجف و در جوار حرم حضرت علی(ع) در منزل امام صورت گرفته بود و امام خمینی هنگام خداحافظی، از آقای هاشمی خواسته بودند با توجه به خطرجدی دستگیری و اعدامی که در صورت بازگشت ایشان وجود داشت، به ایران برنگردند اما پدر با اظهار اینکه حضور در زندان داخل کشور را موثرتر از مبارزه در خارج می داند، خطر دستگیری، شکنجه واعدام را پذیرفت و بلافاصله پس از بازگشت به کشور، شب در خانه توسط ماموران ساواک دستگیر شد و سختترین شکنجه ها را تحمل کرد، کیفرخواست اعدام برای او صادر شد اما با وساطت برخی از متنفذین سرانجام در دادگاه تجدید نظر به سه سال زندان محکوم گردید.

حالا سه سال پس از آخرین دیدار واینهمه رنج و فراق، فرصت دیدار فراهم آمده است که بهتر است آن را به روایت آیت الله هاشمی رفسنجانی بخوانیم:

"من با همه عشقی که به امام داشتم به خاطر گرفتاریهای مبارزه به پاریس نرفتم؛ البته با پاریس ارتباط مرتب داشتم اما چون شب و روز گرفتار مسائل جاری انقلاب بودم فرصت هیچ مسافرتی برایم فراهم نبود گاهی هم حاج احمد آقا و برخی از دوستان تلفن میکردند که امام احوال میپرسند و مسأله رفتنم را به پاریس، پرس و جو میکنند، که من میگفتم از ایشان اجازه بگیرید که به دلیل اهمیت مسائل داخلی، فعلاً در تهران باشم؛ در حالی که به شدت مشتاق زیارت امام هستم. اما سرانجام روز دیدار فرا رسید من به مدرسه علوی که محل اقامت امام تعیین شده بود رفتم در اتاقی که ایشان می ایستادند و مردم را از پنجره می دیدند و جواب احساسات آنها را میدادند خدمتشان و رسیدم و ایشان را دیدم. وقتی وارد شدم امام با یک لحن که هم حالت گله در آن بود و هم محبت، فرمودند: کجائید؟ ما دو روز است که اینجا هستیم ،گفتم کارهای فوری تری داشتم و نشد خدمت برسم. ایشان هم که توقع داشتند ما به اینگونه مسائل بیشتر برسیم، عذرم را در تاخیر دیدار پذیرفتند و جویای حالم شدند. این اولین بار بود که بعد از مدتها امام را رو در رو در ایران میدیدم دستشان را لمس کردم و بوسیدم؛ لحظه بسیار شیرینی بود و کلی لذت بردم."

460752

نظرات شما ( 1 نظر )

ناسناس |
چهارشنبه 12 بهمن 140118:55
خوش به سعادتش که حکم اعدامش، آنهم در نظام طاغوت با یک فرجام خواهی تبدیل به 3 سال حبس شد! در حالیکه نوجوانان و جوانانی که با احساسات جوانی از سر غفلت و هیجان و کنجکاوی در خیابان ها حضور پیدا کردند به جرم؛ آشوب، اختشاش، اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، بدگویی علیه خادمان(اربابان و سلاطین نظام)، توهین علیه بت های نظام و عناوین رنگ و وارنگ متعدد مشابه به: اعدام، حبس ابد، حبس های طولانی مدت و شلاق محکوم می شوند فقط به جرم کنجکاوی و هیجانات جوانی که با غفلت و جهالت توام شده است!