به گزارش سایت خبری پرسون، آذر منصوری در یادداشتی نوشت: خداوند متعال در سوره آلعمران به پیامبر(ص) یادآور میشود که اگر با تندی و خشونت با مردم رفتار کنی از رسالت تو و دینی که بشارتدهنده آن هستی بیزار و گریزان و پراکنده میشوند. این مردم شامل زنان و مردان است. زنانی که زنده به گور کردن آنها را از بزرگترین گناهان برشمرده است. این ضرورتها به خصوص در نظامی که بیش از دیگران خود را اسلامی میداند و قرار بوده در پرتو آن زنان به حقوق انسانی خود دست پیدا کنند، انتظاری بجاست که به گونهای رفتار نکند تا آنها را از اسلام و دینی که خود را مبلغ آن میداند، گریزان کند. آیا این انتظار بجایی نیست که با رفتارش به مردم، درس رواداری و مدارا و تحمل مخالف را بیاموزد و خود پیشتاز دفاع از حقوق انسانی همه شهروندانش اعم از زنان و مردان با همه گرایشهای متفاوتی که دارند، باشد؟
در جامعهای که مستعد التهاب و انواع اعتراض و خشونت است، تقابل با خواست نیمی از جمعیت کشور، اعم از رفتن آنها به استادیوم و دوچرخهسواری و حق انتخاب پوشش و در یک کلمه پایان دادن به تبعیضها علیه خود است، چرا باید به نام دین در برابر مطالبهای مانند رفتن به ورزشگاه مقابله شود و کار به جایی برسد که بگویند: «فشارهای فیفا به داد زنان ایران رسید!» مطالبهای که به وقایع تلخی مانند دختر آبی هم انجامید و حالا او به یکی از نمادهای مطالبه رفتن زنان به استادیوم نیز تبدیل شده و تا دنیا دنیاست، شعار دختر آبی در ورزشگاههای ایران طنینانداز خواهد شد.
من مکرر در یادداشتهای خود تاکید کردم که اگر به «الناس علی دین ملوکهم» باور دارید، رفتار و رواداری شما با شهروندان میتواند و باید بهترین الگو برای جامعهای باشد که نه تنها از انواع شکافها و گسستها رنج میبرد، بلکه مستعد التهاب است. نگاهی به صفحات حوادث روزنامهها و خشونتهایی که به خصوص در نسلهای دهه هشتاد به بعد شدت بیشتری پیدا کرده، باید به منزله هشدارهای جدی برای مسوولان تلقی شود.
متاسفانه برخی اوقات شاهد شنیدن سخنانی از تریبونهای رسمی کشور هستیم که گویی اتاق فکری تشکیل دادهاند که تنها کارکرد آنها تولید خشم و خشونت و تنفر در جامعه است، آن هم به نام دینی که دین رحمت است و برای تعالی اخلاق و کرامت بخشیدن به انسان آمده است. ورزش و به خصوص ورزش فوتبال بدون اغراق یکی از محملهای شادی و نشاط و سرزندگی به خصوص نسل جوان است. سالهاست دربهای استادیومها روی زنان ایران بسته است و این نشاط و سرزندگی از آنها سلب میشود. هیچ قانونی هم ورود آنها را به استادیوم منع نکرده است، اما مسوولان گوش به فرمان تریبونهای یک طرفهای بودند که با فریاد وااسلاما این حق را از زنان ایران سلب کردند. چه دخترانی که گریم مردانه کردند تا در کنار برادر و پدر خود بازیها را در استادیوم تماشا کنند.
آخرین نمونه قبل از بازی اخیر (۳شهریور) مقابله با خواست زنان ایران برای رفتن به استادیوم غائلهای بود که چندی پیش در مشهد رخ داد. حضور زنان به عنوان تماشاچی در مسابقه فوتبال بین استقلال و مس کرمان (که من موفق به تهیه بلیت برای تماشای آن نشدم) نشان داد، بیش و پیش از زیرساختها که مدتها بهانهای برای تقابل با این خواست زنان بود، مردان و زنان ایران از چنان بلوغ فرهنگی برخوردارند که حرفی برای مخالفان باقی نگذاشتند.ای کاش شما خود درهای استادیوم را روی زنان ایران باز میکردید و فشار فیفا موجب اعاده این حق نمیشد. امیدوارم در بازیهای بعدی تعداد صندلیها به حدی باشد که من و دیگران هم بتوانیم در استادیوم حضور پیدا کنیم.
منبع: روزنامه اعتماد