تحول حقوقی بازار سرمایه؛ از قانون ۱۳۸۴ تا چالش‌های امروز

قانون بازار اوراق بهادار که ۱۸ سال پیش تصویب شد، ستون فقرات حقوقی بورس ایران را بنا نهاد، اما گذر زمان ضعف‌ها و نیاز به بازنگری آن را آشکار کرده است.
تصویر تحول حقوقی بازار سرمایه؛ از قانون ۱۳۸۴ تا چالش‌های امروز

به گزارش سایت خبری پُرسون، بازار سرمایه ایران تا پیش از دهه ۱۳۸۰ ساختار حقوقی منسجمی نداشت و عمدتاً تحت لوای قانون تأسیس بورس اوراق بهادار تهران مصوب ۱۳۴۵ اداره می‌شد. این قانون متناسب با ساختار مالی آن زمان تنظیم شده بود؛ بازاری کوچک، تحت کنترل دولت، محدود به تعداد محدودی شرکت سهامی عام، و با حضور ضعیف بخش خصوصی.

اما با تغییرات پس از جنگ ایران و عراق، آغاز سیاست‌های تعدیل اقتصادی در دهه ۷۰ و رشد تدریجی خصوصی‌سازی، ضعف‌های قانون قدیمی آشکار شد. نبود مرجع ناظر مستقل، فقدان سازوکارهای مدرن تسویه و پایاپای، نبود چارچوب‌های شفاف انتشار اوراق بدهی و کمبود ابزارهای معاملاتی نوین، ضرورت یک قانون جامع را پررنگ کرد.

تصویب قانون جدید در سال ۱۳۸۴

در آذر ۱۳۸۴، مجلس شورای اسلامی با هدف مدرن‌سازی بازار سرمایه و همسوسازی آن با استانداردهای جهانی، «قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران» را تصویب کرد. این قانون در واقع فاز دوم اصلاحات مالی پس از آغاز خصوصی‌سازی شرکت‌ها بود.

اهدف کلیدی این قانون عبارت بودند از:

ایجاد چارچوب حقوقی شفاف برای انتشار و معامله اوراق بهادار

ایجاد نهاد ناظر مستقل (سازمان بورس و اوراق بهادار)

ساماندهی نهادهای اجرایی بازار (بورس‌های تخصصی و فرابورس)

ایجاد نهادهای تسویه، پایاپای و سپرده‌گذاری مرکزی

توسعه ابزارهای مالی متنوع مطابق استانداردهای بین‌المللی

ساختار جدید نظارت و اجرا

یکی از تحولات مهم قانون، جداسازی نقش‌ها بود:

نقش نظارتی: برعهده سازمان بورس و اوراق بهادار قرار گرفت که مستقیماً زیر نظر شورای عالی بورس فعالیت می‌کند.

نقش اجرایی: به بورس‌های تخصصی (بورس اوراق بهادار تهران، فرابورس ایران، بورس کالا، بورس انرژی و…) سپرده شد.

این تفکیک از یک‌سو انحصار سابق بورس تهران را شکست و از سوی دیگر به تخصصی‌سازی بازار کمک کرد.

تأثیرات اولیه قانون بر رشد بازار سرمایه

پس از تصویب قانون، روند عرضه اولیه شرکت‌ها سرعت گرفت و انواع جدیدی از اوراق بهادار (اوراق مشارکت، اوراق اجاره، صکوک) معرفی شد. همچنین سرمایه‌گذاران خارجی به تدریج با حضور در بازار سرمایه ایران آشنا شدند، هرچند محدودیت‌های تحریم و ریسک‌های سیاسی مانع از رشد پرشتاب سرمایه‌گذاری خارجی شد.

در فاصله سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰، ارزش بازار سرمایه حدود ۵ برابر شد و همه‌گیری سهام عدالت نیز میلیون‌ها ایرانی را با بورس آشنا کرد، گرچه بدون فرهنگ‌سازی و آموزش کافی.

چالش‌ها و ضعف‌های آشکارشده پس از گذر زمان

الف) نارسایی در حمایت از سرمایه‌گذاران خرد

با وجود چارچوب قانونی، چندین بحران—به‌ویژه سقوط‌های قیمتی در ۱۳۹۲ و ۱۳۹۹— نشان داد که مکانیزم‌های قانون برای حمایت کارآمد از سهامداران خرد کافی نیست. نبود بیمه سرمایه یا صندوق‌های جبران خسارت محدود باعث شد میلیون‌ها نفر با زیان سنگین از بازار خارج شوند.

ب) تأثیر بار سیاست‌گذاری کلان بر بازار

بازار سرمایه ایران به‌شدت از تصمیمات غیربازاری (مانند تغییرات نرخ خوراک پتروشیمی، نرخ بهره بانکی، قیمت‌گذاری دستوری) تأثیر می‌پذیرد. قانون ۱۳۸۴ هرچند نقش‌های نظارتی را تعریف کرد، ولی استقلال کافی نسبت به سیاست‌های دولت برای حفاظت از تعادل بازار ایجاد نکرد.

ج) عقب‌ماندگی در ابزارهای مالی مشتقه و پوشش ریسک

در بسیاری از بازارهای سرمایه پیشرفته، ابزارهای مشتقه (اختیار معامله، قرارداد آتی، سوآپ) نقش مهمی در مدیریت ریسک و عمق‌بخشی به بازار دارند، اما در ایران این ابزارها یا دیر معرفی شدند یا حجم ناچیزی دارند. این ضعف، سرمایه‌گذاران را در برابر نوسانات ناگهانی آسیب‌پذیر کرده است.

د) مجازات و بازدارندگی ناکافی علیه دستکاری بازار

با وجود تعریف جرایم مالی و افشای اطلاعات نهانی، اجرای قانون در عمل با تأخیر یا ضعف نظارت همراه بوده است. پرونده‌هایی از معاملات دستکاری‌شده یا بازارگردانی غیرشفاف بدون پیگیری علنی یا مجازات کافی بسته شدند، که از اعتماد عمومی کاسته است.

ه) پیامدهای کلان اقتصادی قانون

تأمین مالی شرکت‌ها

بازار سرمایه پس از ۱۳۸۴ به تدریج توانست نقش مهم‌تری در تأمین مالی تولید و پروژه‌ها ایفا کند. انتشار صکوک و اوراق مشارکت برای پروژه‌های انرژی، حمل‌ونقل و زیرساختی گسترش یافت. با این حال، وابستگی تاریخی اقتصاد ایران به تأمین مالی بانکی همچنان غالب است و سهم بازار سرمایه از تأمین مالی کمتر از ظرفیت واقعی آن باقی مانده است.

شفافیت و گزارشگری مالی

قانون، الزام به افشای اطلاعات و تهیه صورت‌های مالی مطابق «استانداردهای حسابداری ایران» را تقویت کرد. این الزام باعث شد بسیاری از بنگاه‌ها به صورت تدریجی به سمت گزارشگری دقیق‌تر حرکت کنند، هرچند کیفیت افشا در برخی شرکت‌های بزرگ هنوز محل نقد است.

ورود سرمایه‌گذاران حقیقی و رشد فرهنگ سرمایه‌گذاری

دهه ۱۳۹۰ اوج ورود سرمایه‌گذاران حقیقی به بورس بود؛ نتیجه توسعه سامانه‌های آنلاین کارگزاری‌ها، تبلیغات رسانه‌ای و جذابیت نسبی نسبت به سپرده بانکی. اما سرمایه‌گذاری جمعی بدون دانش مالی، بحران‌های بعدی را تشدید کرد و سرمایه‌گذاران را در معرض ریسک‌های پیش‌بینی‌نشده قرار داد.

و) وابستگی به شرایط کلان و تحریم‌ها

بازار سرمایه ایران به شدت با شرایط اقتصاد کلان و وضعیت روابط خارجی پیوند دارد. تحریم‌ها دسترسی به سرمایه و تکنولوژی خارجی را محدود و جذابیت بازار برای سرمایه‌گذاران خارجی کاهش داده‌اند. نوسانات نرخ ارز نیز به عاملی دوگانه تبدیل شده: از یک‌سو ارزش ریالی دارایی‌های صادرات‌محور را افزایش می‌دهد، از سوی دیگر بی‌ثباتی ایجاد می‌کند.

ط) اصلاحات ضروری برای آینده بازار سرمایه

بازنگری در قانون با رویکرد حمایت فعال از سرمایه‌گذارطراحیمکانیسم‌های بیمه سرمایه و صندوق‌های تثبیت بازار برای کاهش شوک‌های قیمتی.

تقویت استقلال سازمان بورسکاهش مداخله دولت در تصمیمات اجرایی و سیاست‌های قیمت‌گذاری صنایع بورسی.

توسعه ابزارهای مشتقه و صندوق‌های پوشش ریسکبرای افزایش جذابیت بازار نزد سرمایه‌گذاران حرفه‌ای و جذب سرمایه‌گذاران خارجی.

افزایش سرعت و شفافیت در رسیدگی به تخلفاتایجاد دادگاه‌ها یا شعب تخصصی برای جرایم مالی مرتبط با بورس.

گسترش آموزش و ارتقای سواد مالی عمومیهمکاری بین وزارت آموزش‌وپرورش، دانشگاه‌ها و نهادهای مالی برای آموزش عملی سرمایه‌گذاری.

ی) جایگاه بین‌المللی و همسویی با استانداردها

قانون بازار اوراق بهادار بخشی از چارچوب نظارتی خود را بر اساس مدل‌های IOSCO (سازمان بین‌المللی کمیسیون‌های اوراق بهادار) طراحی کرده بود، اما به‌روز نکردن مداوم این چارچوب باعث شده فاصله با استانداردهای روز افزایش یابد. کشورهایی مانند ترکیه، مالزی و اندونزی با به‌روزرسانی سالانه قوانین خود، توانسته‌اند جریان‌های سرمایه را پایدارتر کنند.

در پایان باید گفت قانون بازار اوراق بهادار مصوب ۱۳۸۴ نقطه عطفی در تاریخ مالی ایران بود که توانست شالوده‌ای نسبتاً مدرن برای فعالیت بورس‌ها و نهادهای مالی فراهم کند. این قانون مزایای زیادی برای توسعه بازار و جذب سرمایه ایجاد کرد، اما اجرای آن در عمل با چالش‌های متعددی مواجه شد—از مداخلات سیاستی تا ضعف فرهنگ سرمایه‌گذاری و کمبود ابزارهای پوشش ریسک.

با گذشت ۲۰ سال، اکنون که اول آذر به عنوان «روز بازار سرمایه» گرامی داشته می‌شود، نیاز به اصلاحات حقوقی، نهادی و فناورانه بیش از پیش آشکار است. حضور بازار سرمایه در مسیر تأمین مالی بلندمدت تولید و پروژه‌های ملی تنها با ایجاد اعتماد عمومی، تقویت شفافیت، کاهش مداخلات غیرتخصصی و همسویی با استانداردهای جهانی امکان‌پذیر خواهد بود.

اگر این مسیر طی شود، روز بازار سرمایه در سال‌های آینده نه فقط یادآور یک رویداد تاریخی در ۱۳۸۴، بلکه نماد بلوغ اقتصادی و پایداری مالی ایران خواهد بود.

منبع: ایسنا

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

1094644

سازمان آگهی های پُرسون