قربانگاه حرفه

سال‌ها پیش، زمانی که دانشجوی ترم‌یک کارشناسی ارشد بودم، در کلاس درس استاد ارجمندم، دکتر فرقان‌دوست حقیقی، علاوه بر کتاب تئوری حسابداری ورنون کام، سلسله‌مقالاتی معرفی شده بود که باید با توجه به رویکرد ایشان مبنی بر استفاده از Case study (طرح قضایای مدیریتی) برای تدریس، قبل از هر جلسه مطالعه و در یک‌صفحه طی ۱۳خط خلاصه این مطالب را ارائه می‌کردیم؛ همان ۱۳خط‌های معروف.
تصویر قربانگاه حرفه

به گزارش سایت خبری پرسون، حسین بخشی حسابدار رسمی‌ در یادداشتی نوشت: یکی از مقالات مورد نظر استاد گرانمایه، مقاله‌ای با عنوان «قربانی حرفه» منتشرشده در شماره ۱۴۰۲- اردیبهشت ۱۳۸۰ ماهنامه حسابدار- از دکتر عبدالرضا تالانه بود. قصد ورود به مباحث مطرح‌شده در مقاله مذکور را ندارم؛ چراکه بسیاری از مطالب طرح‌شده در گذر زمان نیازمند بازنگری اساسی است و ورود به این بحث باید از منظرهای جدیدی صورت پذیرد؛ ولی به دلیلی، دروازه ورود به بحث را ذکر مختصری در خصو ص مقاله مذکور یافتم؛ به نظر اینجانب، مقاله مذکور بحق حاوی بسیاری از ویژگی‌های یک‌مقاله انتقادی مناسب، بجا و دقیق بود، به همین دلیل خوانده شد و حساسیت ایجاد کرد. فراز پایانی مقاله مذکور این بود: «اگر در حسابداری، به‌غلط با هدف اعتلای حرفه استاندارد‌گذاری انجام شود، اقتصاد کشور قربانی حرفه خواهد شد.»

امروز که بیش از دودهه از عمر جامعه حسابداران رسمی ایران و حدود چهاردهه از تشکیل سازمان حسابرسی می‌گذرد، نه‌تنها حرفه حسابداری و حسابرسی نتوانسته است، فرآیند تدوین استاندارد متناسب و کم‌حرف و حدیثی داشته باشد، در راستای اعتلای حرفه نیز تحرک مناسب و قاعد‌مندی وجود نداشته است؛ امری که این تصور را به ذهن متبادر می‌کند که مبادا خود حرفه در گاه قربانی‌شدن قرار گرفته باشد! همچنان سوالات اساسی این است که به‌راستی اعتلای حرفه به چه معنی است؟ در جامعه‌ای که اطلاعات حسابرسی‌شده مبنای تصمیم‌گیری‌های اقتصادی قرار نمی‌گیرد، اعتلای حرفه‌ای در راستای ایجاد شفافیت و حسابخواهی و حسابدهی به‌سادگی امکان‌پذیر است؟ به عبارت ساده‌تر، این سوال مبنایی و اساسی همچنان پابرجاست که اگر الزامات قانونی نگهداری دفاتر و ارائه گزارش‌های مالی، حسابرسی و بازرسی حذف شوند، چند‌درصد سازمان‌ها و شرکت‌ها به انجام حسابرسی و حتی حسابداری و دفترداری تمایل خواهند داشت؟

در مقاله «استحکام جامعه مدنی و اثربخشی دستگاه‌های نظارتی در مقابله با فساد» نوشته ناصر محامی، جمله بسیار زیبایی دیدم: «اگر سیستم‌های حسابرسی و نظارتی تکست باشد، مناسب‌ترین کانتکست آنها جامعه مدنی مستحکم و ریشه‌دار است.» بنابراین به زعم اینجانب، اعتلای حرفه به معنی ژرف آن، یعنی رشد و تعالی، تا جایی که حرفه حسابرسی به‌عنوان یک اعتبار اجتماعی در نظر اقشار مختلف مردم، سیاستگذاران، مدیران و گردانندگان کشور تلقی شود که با توجه به شرایط کنونی اقتصاد کشور، این امر مانند شنا کردن در خلاف جهت آب بسیار دشوار است؛ بنابراین بی‌شک، عزم و همبستگی و از همه مهم‌تر، همدلی مجدانه و مستمر را می‌طلبد.

نگاهی به شرایط امروز حرفه بیانگر وجود انبوه ریسک‌ها و تهدیدهاست؛ حرفه‌ای که نه از سر احساس نیاز و ضرورت ایجاد شفافیت و حساب‌خواهی، بلکه به پشتوانه قانون الزامی‌شده به دلیل عدم‌شناخت صحیح سیاستگذاران، گردانندگان و تصمیم‌گیران (که البته بخشی از تقصیر ناشی از نبود سیاست‌های مدون و مشخص در جهت تعامل سازنده و اثرگذار بر مناسبات اجتماعی حرفه با نظام سیاسی بر عهده خود ماست)، اکنون با آماج تهدیدهای بیرونی روبه‌روست؛ از جمله افزایش روزافزون فاصله انتظارات و به تبع آن، تنوع و تعدد قوانین و مقررات مرتبط با حوزه فعالیت خدمات حرفه‌ای که به افزایش مسوولیت‌های حسابرسان خارج از چارچوب استانداردهای حرفه‌ای منجر شده، به‌گونه‌ای که تناسبی بین ریسک و بازده کار وجود نداشته و حتی در برخی موارد، در صورت تدارک، امکان انعقاد قرارداد جداگانه و ارائه حق‌الزحمه مناسب نیز به دلیل وجود انواع محدودیت‌های اساسی، انجام وظایف مورد نظر برای حسابرسان ممکن نخواهد بود.

منبع: دنیای اقتصاد

412269