به گزارش سایت خبری پرسون، محمدرضا اسلامی در یادداشتی نوشت: سلوک شخصیِ وارسته و درویش مسلکِ مرحوم سید محمود دعایی باعث شد تا طیف وسیعی از دوستداران ایشان به مناسبت درگذشت این انسان ارزشمند انبوهی از خاطرات خوب مرتبط با محاسن فردی او را برشمرند. ولی این امر دلیلی نمی شود که به نقد عملکرد ایشان پرداخته نشود. لذا وقتی در یادداشت قبل به بحث عملکرد مرحوم دعایی در «مدیریت اطلاعات» پرداخته شد، دوستان زیادی گلایه کردند که ارزیابی صحیحی از عملکرد دعایی صورت نپذیرفته است.
توضیحی در این بحث «ضروری» است چرا که جامعه ایرانی شدیدا دوستدار افرادی با تیپولوژی و مختصات مرحوم دعایی است و این علاقه، ناشی از دلایلی است که در ذیل بر شمرده می شود:
۱- هواپیمایی ایران (هما) و کیفیت حضور منطقه ای
شاید مثال ایران ایر (هما) در این بحث به ما کمک کند. شکلگیری ایرلاین ایرانی، به زمانی بر می گردد که قطر حتی فرودگاه نداشت. ولی امروز، هما هیچ نقش جدی ای در نقل و انتقال مسافر/بار در منطقه ندارد. کل سود خالص ایران ایر در سال گذشته به 100 میلیون دلار هم نمی رسد. اینکه مدیرعامل هما فرد خوب و درویش مسلکی است یک بحث است، و اینکه هما در «چه جایگاه بین المللی» قرار دارد یک بحث دیگر.
ممکن است گفته شود مدیرعامل هما نمیتواند به تنهایی هواپیمایی ایران را (در برابر ترکیش و امارات و قطر و...) بالنده کند چون که رسیدن یک ایرلاین به سطح خطوط هواپیمایی امارات/قطر/ترکیه صرفا در دستان مدیرعامل هما نیست و به پارامترهایی حتی فراتر از وزیر راه، یا حتی دولت بر می گردد .
این گزاره صحیح است.
۲- هما آری؛ ولی رسانه خیر
با اوصاف بالا ما نمی توانیم در خصوص توانمند بودن/خنثی بودن/ضعیف بودن مدیرعامل هواپیمایی ایران بحث کنیم. اما درباره «رسانه» می توانیم. به این دلایل توجیه ناکامی در عرصه رسانه منطقی نیست:
* سخت افزار کار رسانه ای. (مثل ساختمان، انتشارات، امکانات فیزیکی) نقش اول را ندارد. مثل ایرلاین نیست که اول باید فرودگاه بزرگ داشته باشیم، دوم باید سیاست های حضور منطقه ای، سوم هواپیماهای مدرن و...
* در کار رسانه نقش اول به عهده مغزافراز و ذهن است. هزاران چاپخانه را هم که در اختیار یک نفر بگذاری، تا جوهره ی مرحوم کیومرث صابری فومنی را نداشته باشد از دل چاپخانه ها «گل آقا» در نمیآید. شاغلام و غضنفری درگوشه آبدارخانه «خلق» نمیشود.
اتفاق اول، در ذهن است (نرم افزار). اتفاق دوم، سخت افزاری است. (خرید دستگاه چاپ و اجاره ساختمان و…)
* بدیهی است که در کار رسانه هم «اهمیتِ» نقش سخت افراز و منابع مالی مهم است. ولی این اهمیت درجه اول نیست. درجه دوم است.
3- هواپیمایی هما و کانال تلگرام محمد فاضلی یا سهند ایرانمهر
چند هزار استاد در دانشگاه شهید بهشتی استخدام شده بودند، ولی فقط یک نفر پیدا شد که با یک کانال تلگرامی «دغدغه ایران» (در خصوص مسایلی مانند کمبود آب، مشکلات اجتماعی و…) به طور منظم و متناوب با جامعه ایران سخن گفت. کاری که محمد فاضلی کرد، به لحاظ «سخت افزاری» نیازمند یک گوشی موبایل بود و یک کامپیوتر . اما مهمتر از موبایل و لپ تاپ، همّت در مطالعه و «نظم شخصی در نگارش».
مغزافزارِ ماجرا، اولویت اول است و نه داشتنِ بودجه های میلیاردی.
چند هزار استاد دانشگاه در اصفهان و مشهد و شیراز از سهم نفت و مالیات مملکت، حقوق گرفتند، ولی یک محسن رنانی پیدا شد که متنهای مطولش در خصوص دغدغه های زیستی در فلات ایران، به شکل میلیونی خوانده شود. (آنهم در جامعه ای که عموما حوصله خواندنِ یک متن ده صفحه ای نیست)
مثال های دیگری بر این امر می توان بر شمرد. مثل نقش رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتگو با «مردم» در مقایسه با نقش کانال سهند ایرانمهر در خلاصه کردن متون فلسفی و اجتماعی و نشر در میان کسانی که علاقمند به مسایل فلسفی و اجتماعی «نیستند» !
4- عملکرد مرحوم دعایی
نقش رسانه در دنیای ده سال اخیر، کاملا متفاوت با نقش رسانه در بیست/سی/چهل سال گذشته است. مثلا امروز صفحه اینستاگرام بی بی سی فارسی (یا کانال تلگرام بی بی سی) بسیار مهمتر از رادیو بی بی سی است. اگر به گذشته بی بی سی (فارسی) نگاه کنیم، نقش «رادیو» بی بی سی در منطقه خاورمیانه پررنگ بوده . اصالت به «رادیو» بوده ولی «امروز» بار اصلی به دوش وب سایت، صفحه اینستاگرام و کانال تلگرام است.
این مثال، در تکمیل مثال هما، نشان می دهد که عملکرد مرحوم دعایی در حوزه رسانه چقدر ضعیف بوده است. ده سال کلیدی و طلایی سپری شده، ولی اطلاعات به هیچ یک از «ابزار جدید رسانه» مسلح نشده.
اطلاعات، در قالبِ یک عملکرد کاملا سنتی، هیچ مخاطبی در میان سه میلیارد نفر اعضای اینستاگرام نداشته (چه به زبان فارسی و چه به انگلیسی). هیچ حضور جدی ای در میان میلیونها ایرانیِ استفاده کننده از تلگرام نداشته.
هیچ صفحه توئیتر یا فیس بوک درخشنده ای نداشته.
اطلاعات برای آن جوان آمریکایی در دیربورن میشیگان که نسل دومِ مهاجر ایرانی است، هیچ حرفی نزده.
«هزار راه نرفته».
همه ی اینها ناشی از این بوده که مرحوم دعایی یک انسان خوب بوده، ولی در حوزه رسانه حتی به اندازه موسسه رائفی پور تولید محتوا نکرده. (و حضور در میان اذهان جوانان نداشته)
5- دکتر شریعتی و کویر
درمیان جوش و خروش روح کویری علی شریعتی، جایی مینویسد: «روحی که "پیام" دارد نه مرید می طلبد نه عاشق. ... وجودش ندایی است که آشنایی را می خواند.» مسئله همین است که روحی که حرف دارد به دنبال سخن گفتن است. حافظ می گوید: «چون جمع شد معانی، گویِ بیان توان زد».
مساله اصلی این است: آیا حرفیبرای گفتن هست یا نیست؟
چاپخانه اولویت دوم است.
اطلاعات اگر حرف داشت، مخاطبِ مشتاق از لاهور پاکستان تا استنفورد آمریکا حضور داشت (و دارد). وقتی حرفی نزده ایم، یعنی حرفی نیست. مضمون نبوده که صفحۀ اینستاگرامی شکل نگرفته. صائب می گوید:
یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت
در بند آن نباش که مضمون نمانده است!
«مضمون» اگر باشد، حرف اگر باشد، زده می شود. جای خودش را در میان مردم و «ذهن»ها باز میکند. همانگونه که نوشته های مدیریت استراتژیک مجتبی لشکر بلوکی جای خودش را در میان کسانی که به مدیریت استراتژیک علاقمند «نبودند» باز کرد.
همان گونه که حرف های پویا ناظران جای خودش را در میان کسانی که به «اقتصاد» علاقمند نبودند باز کرد!
عملکرد مرحوم دعایی در اطلاعات بسیار ضعیف بوده و این ناشی از ذهن سنتی آن مرحوم بوده است.
ذهنی که به قدر وسع، در بهتر کردنِ «ساختمان و چاپخانه اطلاعات» کوشید، ولی حتی از بکارگیری کسی مثل محمدرضا زائری یا سهند ایرانهمر هم تعلل ورزید.
6- چرا این بحث ضروری است؟
چون ما ایرانیان اساسا به انسانهای مهربانِ درویش مسلک علاقمندیم. حال آنکه «عملکرد سازمانی» متقدم بر خلقیات فردی است. محدودیت های سیاسیِ یک مدیر رسانه، دلیل و توجیهی نمیشود که چرا به ابزار نوین و جدید رسانه مجهز نشدی؟ چرا هیچ حضوری در اینستاگرام و ... نداشته؟
این بحث ضروری است، چون نه فقط در ارزیابی عملکرد دیگران، بلکه در ارزیابی عملکرد خودمان هم باید ابتدا بیرحمانه به نقد «عملکردِ خروجی های خود» بپردازیم و سپس به ارزیابی عملکرد اخلاقی.
ما نمی توانیم «محدودیت» ها را ابزار توجیهِ ضعفِ عملکرد خود کنیم. بدیهی است که مدیر رسانه ای با انواع محدودیت ها مواجه است ولی این توجیهی نمی شود که از هیچ یک از ابزارهای نوین رسانه ای استفاده نکرده باشد.
ابتدا ارزیابی عملکردی که مسئولیتش را پذیرفته ایم مهم است و سپس ارزیابی عملکرد اخلاق در «حوزه فردی». رفتنِ مرحوم دعایی، یک انسان خوب، فرصتی است که در این خصوص جدی صحبت کنیم. این بحثی ضروری و مهم است.