به گزارش سایت خبری پرسون، مسعود فاطمی پرستار نوشت: طی روزهای گذشته و باسفر بایدن به عربستان و سرزمین های اشغالی و همچنین با سفر پوتین و اردوغان به ایران، مناسبات سیاسی مهمی در سطح کشور های خاورمیانه رخ داد که نگاهی عمیق به این پیش زمینه های تحولات آتی، بسیار حائز اهمیت است. تحریم های روسیه، ونزوئلا و ایران و وابستگی شهروندان و حکومت های اروپایی و آمریکایی به بازار انرژی این سه کشور، بیش از پیش بایدن را متوجه این موضوع کرده است که هرگونه اخلال در روند تأمین انرژی های مورد نیاز آمریکا و کشور های هم پیمان آن، چه تبعات جبران ناپذیری را در پی خواهد داشت. از طرفی در آن سوی میدان، جنگ اوکراین و تحریم های روسیه و فشار های وارد آمده به این کشور و همچنین باتلاق و دامی که غربی ها برای روسیه در این جنگ دست و پا کرده بودند، روس هارا نیز بیش از پیش به فکر همکاری های نظامی، اقتصادی، سیاسی و... با ایران و برخی کشور های دیگر انداخته است. حال اگر این اتفاقات را پیرامون محور ایران و هم پیمانان آن در منطقه تحلیل کنیم، فرصت های مناسبی را برای تهران میتوان در نظر گرفت که در صورت بهره برداری صحیح، گشایش های مناسبی را برای آینده سیاسی و اقتصادی کشور در پی خواهد داشت.
نخست به بررسی مسئله انرژی و اقدامات طرف های درگیر در این مسئله خواهیم پرداخت. هدف اصلی سفر بایدن به خاورمیانه، متقاعد کردن عربستان و کشور های حاشیه خلیج فارس به افزایش استخراج و صادرات نفت بود. عربستان درحال حاضر روزانه 11 ملیون بشکه صادرات نفت دارد و به عنوان کرده که حداکثر بتوان این عدد را به 13 ملیون بشکه رساند و دیگر گنجایش افزایش ظرفیت صادرات را ندارد. با این اعداد نمیتوان جهان گرسنه به انرژی امروز را سیر کرد. از طرفی یک آتش بس شکننده نیز بین عربستان و یمن برقرار است که در صورت دخالت های بیش از حد عربستان، احتمال زیاد آن آتش بس شکسته شده و میتوان صادرات نفت عربستان را به عدد های بسیار پایین تری نسبت به امروز تقلیل داد. به همین جهت، عربستان از طرفی تمایل به حفظ این آتش بس داشته و از طرف دیگر مذاکرات فشرده ای را با ایران در شهر بغداد پیگیری میکند. احیای برجام و صادرات نفت ایران به کشور های خواستار آن، میتواند بخشی از فشار های بازار جهانی انرژی را برای غربی ها تعدیل کرده و فرصت مناسبی را برای ایران رقم بزند. صادرات بیش از سه ملیون بشکه نفت و تأمین حداقل یک سوم گاز اروپا را میتوان برای این مهم در نظر گرفت. البته باید به کنش های روسیه و ونزوئلا نیز توجه داشت و نگذاشت که بازارهای ایران، از جمله هند و چین را در زمان تحریم و یا به غیر آن، از دست ایران خارج کنند. ترکیه اردوغان نیز در این بین تشنه قدرت و جاه طلبی های تاریخی خود بوده و میخواهد از این بلبشوی پیش آمده نهایت سو استفاده را ببرد که حمله به شمال سوریه، یکی از این اهداف بوده که به آن نیز خواهیم پرداخت.
دوم، بحث سوریه و به خصوص تحولات شمال آن می باشد که این چند روزه محور گفتگو ها بوده است. ترکیه اردوغانی که همان گونه اشاره کردم، بیشتر بر اساس جاه طلبی های تاریخی سیاست ها و اظهار نظرات خود را بنا کرده و پیش میرود، به دنبال حمله به شمال سوریه و اشغال بخش های قابل توجهی از خاک سوریه است. از طرفی در طی همین چند ماه گذشته نیز به دنبال اتصال نخجوان به آذربایجان بود که به نحوی خود را به دریای خزر برساند. حال اگر چنین اتفاقاتی رخ دهد، نه تنها به نفع ایران نبوده بلکه ضربات مهلکی را به ما وارد خواهد کرد که حتما باید جلوی آن گرفته شود. نگاه آمریکا و روسیه نیز تا حدودی در این مسئله، به نگاه ایران نزدیک است که در هر صورت باید جلوی آن را گرفت. اخطار هایی که از جانب رهبر معظم انقلاب به اردوغان داده شد، تا حدودی اردوغان را با سرانجام کارش آشنا کرد لکن همان جاه طلبی ها، شاید نگذارد که این پیرمرد بلند پرواز ، درست فکر کند.
سوم، نظم و ساختار سیاسی جدید در خاورمیانه است. اسرائیل و آمریکا به جد دنبال این موضوع هستند که عرب هارا به بهانه تهدید ایران، سپر خود قرار داده و با مسئله ای همچون ناتو عربی، به جدال با ایران بپردازند. درحال حاضر و همان طور که در سفر بایدن به عربستان مشخص شد، همکاری اعراب با اسرائیل، در زمان فعلی بیش از یک اهرم فشار برای آنها ارزش ندارد. گرچه آینده را نمیتوان مشخص کرد اما نگاه کلی و آینده نگر برای جهان، اعراب را به این فکر انداخته که همه تخم مرغ های خودرا در سبد بلوک غرب نگذارند و به فکر ارتباط با سایر کشور ها از جمله ایران باشند. نگاه مثبت قطر و عمان به احیای برجام، بازگشت سفیر امارات به تهران، گفتگوی های مابین ایران و عربستان و چندین مورد دیگر، نشان از تغییرات احتمالی روابط سیاسی منطقه دارد که باید به بهترین شکل ممکن، این روابط تصحیح و در جهت منافع ایران به کار گرفته شود.
چهارم، نگاه و استراتژی کشور هایی همچون روسیه و چین به منطقه خاورمیانه و خاصه ایران است که باید به آن توجه داشت. منطقه مورد مناقشه تایوان، تحرکات همیشگی در شبه جزیره کره، جهت گیری های ژاپن، جنگ اقتصادی چین و آمریکا، جدال اوکراین، گسترش ناتو به کشور های جداشده از اتحاد جماهیر شوروی، تنگ شدن حلقه اقتصادی روسیه و.... از مواردی است که سبب شده تا چین و روسیه به منطقه خاورمیانه نگاه ویژه ای داشته باشند. روسیه با کنترل بازار انرژی خاورمیانه و نفوذ در کشور های این منطقه و چین با همکاری های چند جانبه اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... با کشور های خاورمیانه، به دنبال آن هستند تا در این گذار احتمالی چهره سیاسی منطقه خاورمیانه ، بیشترین سهم را از آن خود کنند. در این بین، ایران نقشی حیاتی برای آن ها دارد که باید بیشترین بهره را در جهت منافع کشور، از شرایط پیش آمده برد.
در هر صورت، نگاه جدید و فرصت پیش آمده در جهان امروز، موقعیتی مطلوب را برای ایران رقم زده که میتوان آن را در جهت اهداف کشور به کار برد. امید است که در آینده نزدیک، شاهد تحولات مبارکی برای کشورمان باشیم.