به گزارش سایت خبری پرسون، عباس غزالی این روزها تمرکزش را روی بازی در فیلم زمانی در ابدیت به تهیهکنندگی نیکی کریمی گذاشته و با وجود مشغله کاری رابطه خوبش را با خبرنگاران حفظ کرده و هر زمان با وی تماس میگیریم پاسخگوی سوالات است. این روزها نام او به واسطه این که بازیکن خوبی در رئالیتیشوی «شبهای مافیا» است بر سر زبانها افتاده و نکته جالب توجه این است که غزالی تا قبل از شرکت در این مسابقه حتی در جمع دوستان و خانواده مافیا بازی نکرده است، با این وجود در این مسابقه درخشید و مورد اقبال مخاطبان قرار گرفت. غزالی که از دوران نوجوانی خاک صحنه خورده و به نقشهای مختلف و البته در عین حال متفاوت در سینما و تلویزیون جان بخشیده، کارگردانی سینما خوانده است.
از چگونگی حضورتان در «شب های مافیا» بگویید.
تعریف شبهای مافیا را از دوستانم میشنیدم ولی بیننده این برنامه نبودم و شرایطش فراهم نشده بود و بازی هم نکرده بودم. وقتی برای شرکت در شبهای مافیا از من دعوت کردند به دوستان اعلام کردم که تاکنون بازی نکردهام و آنها گفتند که خیلی از دوستانی که در این مسابقه شرکت میکنند برای اولین بار است که بازی میکنند و ما کلاسهای توجیهی، آموزشی خواهیم داشت بنابراین شرکت در این مسابقه را پذیرفتم. جالب است که بدانید وقتی فیلمبرداری شبهای مافیا به اتمام رسید راهی سفر به خارج از کشور شدم و از سوی دفتر این مسابقه با من تماس گرفتند و گفتند که برای فینال هم انتخاب شدم. بلیت برای برگشت گرفتم اما متاسفانه روز برگشت با توجه به بارش برف شدید پرواز کنسل شد و با وجود میلم از شرکت در فینال «شبهای مافیا» جاماندم اما خدا را شکر ۳ قسمت پخش شده نشان داد که هم استعداد دارم و هم فرد تعیین کنندهای بودم.
با وجود این که اصلاً تجربه بازی نداشتید، چقدر حرفه ای بازی کردید.
بخشی به استعدادت بر میگردد و بخشی دیگر هم قرعهای که به نامت می افتد. هم تیمیها و یارانت و اندکی هم همراه شدن، دقت کردن و رعایت تکنیکهای بازی میتواند اتفاق خوبی را رقم بزند که سعی کردم در خدمت تیم باشم.
از نحوه شکل گیری بازیها بگویید و این که تمرینها قبل از ضبط چگونه بود؟
وقتی برای فیلمبرداری رفتیم همه چیز با برنامهریزی آماده شده بود؛ از دکور گرفته تا لباس. فیلمبرداری هم با دقت و نظم فراوان و رعایت تمام حساسیتهایی که کسی اشاره نکند و علامتی ندهد و با پشت صحنه در ارتباط نباشد، انجام شد. حتی موبایلهایمان را در هنگام ضبط میگرفتند تا ارتباطی نداشته باشیم و این نشان از برنامهریزی دقیق دارد. روی هر بازیگر چند دوربین فوکوس بود که اگر علامت یا اشارهای میشد، به کارگردان اعلام میشد. از «شبهای مافیا» خوشم آمد و بیدلیل نیست که اینقدر با مردم ارتباط خوبی برقرار کرده است و پیامهای خوبی هم از داخل و هم خارج از کشور دریافت کردم.
جالب است بدانید که شبهای مافیا خیلی روی مردم تاثیر گذاشته و شنیدهام در جمعهای خانوادگی و دوستانه و حتی در کافیشاپها شبهای مافیا بازی و حتی تکیهکلامهای بازیکنها را هم برای خود انتخاب میکنند و جالب است که بدانید من هم تکیه کلام «با احترام» را آگاهانه استفاده کردم و همین تکیه کلام در بین مردم باب شده است و در کامنتهایی که دریافت میکنم تاثیر آن را میبینم. همانگونه که اشاره کردم دیالوگ «با احترام» را آگاهانه به کار بردم اما تلاشم این بود که آن را در جامعه جا بیندازم چون به هر حال ما هنرمند هستیم و علاوه بر کار هنریمان تاثیر اجتماعی در کار فرهنگی که میکنیم، داریم. هر چند که بازی حساسی است و مافیا و شهروندان باید به جنگ هم بروند و همدیگر را بزنند اما در نهایت باید فراموش نکنیم که بازی است و باید لذت ببریم و در کنار حساسیتها و رقابت احترام یکدیگر را نگه داریم؛ بارها شنیدهام در جمعهای خانوادگی یا دوستانه بازی به دعوا یا ناسزا رسیده و زن و شوهر، خواهر و برادر یا ۲ دوست با هم دعوای شان شده، البته ذات این بازی به گونهای است که آدم عصبانی میشود و گر میگیرد.
نقشها بر اساس روحیات و ویژگیهای بازیگران انتخاب میشد؟
کارتها کاملاً رندومی پخش میشد. محمدرضا علیمردانی گرداننده شبهای مافیا جلوی دوربین کارتها را بر میزد و بعد تقسیم میکرد و هیچ فردی خبر نداشت که قرار است چه کارتی به او برسد و ۳ بار نقشهای مختلف به من افتاد. تمرینهای قبل از فیلمبرداری به گونهای بودکه هر بازیکنی به طور مجزا با گروه پشت صحنه بحث تئوری بازی، آشنایی با مسابقه و نقشها را داشت و فقط یک دور به شکل تمرینی بازی میکردیم تا با شیوه بازی آشنا شویم. این نکته را هم بگویم که «شب های مافیا» توانسته جزو پربینندهترینها باشد و در پلتفرم فیلیمو امیدوارم از این نوع برنامهها به شکلهای مختلف، زیاد ببینیم.
اگر موافقید به گذشته سفر کنیم، شما یک بهمن ماهی دهه ۶۰ هستید که از دوران نوجوانی با کانون «حر» فعالیت بازیگریتان را شروع کردید، سپس کارگردانی سینما خواندید اما سالها در آثار متعدد نمایشی بازی کردید و تجربه به دست آوردید تا در نهایت بر مسند کارگردانی نشستید. چه شد این تصمیم را گرفتید؟
هر هنرمندی در خودش کشف میکند که از هفت گانه هنر به کدام یک علاقه مند است و استعداد دارد. همان گونه که اشاره کردید از نوجوانی فهمیدم بازیگری همان اتفاقی است که به دنبالش هستم و عطش و استعدادش را دارم و دنبالش رفتم و سعی کردم پلهها را یکی یکی پشت سر بگذارم و از یک جا به بعد مخاطب به من امتیاز قبولی داد و مرا پذیرفت. کم کم متوجه شدم حواسم به کارگردانی است، پس درسش را خواندم و به یاد دارم در سال ۹۴ تصمیم گرفتم یک اثر تجربی را با نام «لطفاً منتظر بمانید»، بدون هیچ امکانات عجیب و غریبی بسازم. این فیلم را خودم تدوین کردم و این هنر را به شکل خودجوش یاد گرفتم. فیلم از سوی دوستان صاحب نظرم با اقبال رو به رو و این انگیزهای شد تا کارگردانی را هم در کنار بازیگری دنبال کنم و در سال ۹۸ فیلم کوتاه «خواب عمیق» را ساختم.
اکنون در عرصه ساخت فیلم کوتاه موفق هستید و «لبخند ماسک» به کارگردانیتان موفقیتهایی را در عرصه جهانی به دست آورده است.
سال گذشته ایدهای به ذهنم آمد و در اوج محدودیتهای کرونایی وام گرفتم و این فیلم را در کشور ترکیه جلوی دوربین بردم. خدا را شکر در جشنوارههای متعدد بینالمللی با اقبال رو به رو شد و جوایزی در جشنوارههای آمریکا، برزیل، اسپانیا، ایتالیا و ونکوور دریافت کردم. اخیراً هم برای شرکت در فستیوال مورد تایید اسکار دعوت شدهام.
خیلی به سینمای اجتماعی که زندگی مردم طبقه متوسط و پایین شهر را نشان میدهد، علاقه دارید، درست است؟
بله، خودم از دل اجتماع آمدهام و فکر میکنم هر اثر اجتماعی با مخاطب بیشتری ارتباط برقرار میکند چون او خودش را در آن اثر میبیند و همذات پنداری میکند و این برای یک هنرمند میتواند حائز اهمیت باشد. تنوع نقش در بازیگری همیشه برایم اهمیت داشته است. اکنون در فیلم جدید «نیکی کریمی» نقش عجیب و غریبی را بازی میکنم و به جرئت میگویم که این نقش تاکنون در سینمای ایران نوشته نشده است. نقشهای متعددی را بازی کردهام؛ در فیلمهای پریسا، قیچی، من یوسفم مادر، اعترافات ذهن خطرناک من، همه چی عادیه و دلبری نقشهای متفاوتی داشتم، در سریال هم از وضعیت سفید و رستگاران گرفته تا مادرانه، مینو و شاهرگ در نقشهای متفاوتی ظاهر شدهام، همیشه به دنبال تنوع در کارنامهام بودهام و در بحث فیلمسازی هم سعی میکنم قصه اجتماعی بسازم.
اشاره به سریال وضعیت سفید داشتید که موقع پخش آن برخی معتقد بودند ادای بهروز وثوقی را در میآورید. میخواهم بپرسم آیا میتواند یکی از آرزوهایتان این باشد که یک روز با استاد بهروز وثوقی هم بازی شوید؟
سریال ماندگاری بود و دیگر تکرار نمیشود و تا ابد در ذهن مخاطب میماند. من هم آرزو دارم با بهروز وثوقی هم بازی شوم.
آرمان شهر شما در دنیای هنر چیست؟
آرزویم در این حرفه ماندگاری است، همانطور که هر هنرمندی آمده تا رد پا و اثری از خودش به جا بگذارد و برود، من هم آرزویم این است که اگر روزی نبودم از من به نیکی یاد شود و آثار خاطره انگیزی از من در ذهنها بماند و تاثیر مثبتی روی مخاطب بگذارم و الگویی برای علاقهمندان به عرصه هنر باشم.