به گزارش سایت خبری پرسون، به نقل از روابط عمومی موزه سینما، مراسم رونمایی از کتاب زنده یاد «جمشید مشایخی، در گفتگو با زاون قوکاسیان و ویدا مشایخی» عصر روز گذشته یکشنبه ۸ اسفندماه در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم بابک شادلو که اجرای برنامه را برعهده داشت، گفت: امروز زمانی فراهم شده تا یادی از زنده یاد جمشید مشایخی کنیم که با ۶ دهه فعالیت هنری برای ما و سه نسل نقشهای ماندگار برجای گذاشته است و فیلمهایی مانند «آسمان بیستاره»، «سرب»، «شمعی در باد»، «رفقای خوب» و سریال «امام علی (ع)» نمونههای کوچکی از هنرمندی این شخصیت است.
پس از آن فتوکلیپ کوتاهی از زندگی جمشید مشایخی که شامل عکسهای کودکی و نوجوانی و دورههای مختلف زندگی او و فیلمهایی که در آن ایفای نقش کرده بود نمایش داده شد.
مشایخی چهرهای داشت که یادآور صلح، انسانیت و آشتی بود
در ادامه علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون به عنوان یکی از دوستان نزدیک زندهیاد مشایخی و کسی که کارگردان اولین نمایش او بود، گفت: سرمایه ما عشق است که انسان در دنیا با آن زندگی میکند، میچرخد و میرود. در سال ۱۳۳۶ هنرهای زیبای کشور که بعدها به وزارت فرهنگ و هنر نام گذاری شد، ادارهای از کل ادارات فرهنگ بود. هنرهای زیبا انواع موسیقی سنتی، زریبافی و نقاشی داشت که مدیر این بخشها افرادی بزرگ، خدمتگذار و معروف بودند.
وی افزود: ما در سالهای ۱۳۳۵ پیش از آنکه هنرهای زیبا به فکر داشتن بخش تئاتر بیفتد با عباس جوانمرد، جعفر والی، بیژن مفید، فهیمه راستکار و… در خانه سرکیسیان با تئاتر مدرن آشنا شدیم و تمرین میکردیم. بعد از آن مرکز هنرهای زیبا به فکر افتاد که بخش تئاتر داشته باشد و هنرکده هنرهای دراماتیک داشته باشد که ریاست آن بر عهده دکتر مهدی فروغ قرار گرفت.
نصیریان با اشاره به اهمیت بزرگداشت بزرگان عرصه هنر و سینما یادآور شد: چه خوب است که امروز از بزرگان عرصه تئاتر یاد میکنم کسانی که به تئاتر ایران بسیار خدمت کردند. یکی از کسانی که با او در اداره هنرهای زیبا آشنا شدم، جمشید مشایخی بود، او در کادر اداری اداره هنرهای زیبا بود و ما نمیدانستیم بازیگری میداند. یکی از کارهایی که دکتر فروغ انجام داد این بود که ترتیب برنامه تلویزیونی هفتگی را داد که چند سال ادامه داشت و این کارهای تلویزیونی دو حُسن بزرگ داشت؛ یکی اینکه امکان کار و تمرین کردن برای ما فراهم شد و دوم اینکه باعث شد مردم و جامعه ما را بشناسند و یکی از چهرههایی که شناخته شد جمشید مشایخی بود که وقتی تئاتر سنگلج راه افتاد مردم بلیت خریدند و از ما بسیار استقبال کردند.
وی ادامه داد: من چهره جمشید مشایخی را بسیار دوست داشتم، چه اوایل جوانی و چه در میانسالی چهرهای مطلوب و دوست داشتنی داشت، چهرهای که یادآور صلح، انسانیت و آشتی بود. از او پرسیدم دوست داری نقشی در نمایشنامه من بازی کنی؟ او قبول کرد و فهمیدیم که با مبانی تئاتر آشناست. تجربههای همکاری ما ادامه داشت تا به قول پرویز پرستویی پنج تن (زنده یادها انتظامی، رشیدی، مشایخی، کشاورز و من) تشکیل شد.
نصیریان با بیان اینکه جمشید مشایخی به دانشکده هنرهای دراماتیک میرفت، گفت: کارهای آکادمیک را نفی نمیکنم ولی مدرسه و دانشکده، بازیگر و کارگردان و هنرمند نمیسازد، بلکه فقط هدایت میکنند. آنچه که هنرآفرین است خود انسان با طبیعت ذاتی خود است. مثلاً ساز زدن وسیله دارد که باید یاد گرفت ولی بازیگری با خود انسان با امکانات جسمی و روانی و فکری و فرهنگی است. کسی که به حافظ عشق دارد یعنی هنرآفرین است و مشایخی این گونه بود. واقعاً او از عشقی که خداوند بر آدم داده است برخوردار بود. استعداد مشایخی را در فیلم «گاو» دیدهاید، با اینکه نقش زیادی نداشت ولی در همان کوتاهی نقش بسیار تاثیرگذار بود.
در ادامه نصیریان لحظه کوتاهی بغض کرد و گریست و ادامه داد: آفرینش هنر این مرد در همان نقش کوتاهش در فیلم «گاو» بود و در نقش خود تعمق داشت. مشایخی از نوادر کار ما بود و در بسیاری از کارهای تلویزیون و تئاترهای سنگلج همراه ما بود و در اداره هنرهای دراماتیک کشف شد. من بسیار خوشحالم که فرزندان گرامی زنده یاد جمشید مشایخی در این مراسم حضور دارند و همت کردند که کتابی درباره او منتشر شد، این کار بسیار بجاست. آرزوی آمرزش و مغفرت برای این هنرمند دارم، تا کارهای ایشان دیده میشود، نام ایشان نیز زنده است.
مشایخی با مردم و در دل مردم بود
پس از آن بهزاد فراهانی برای صحبت درباره جمشید مشایخی روی سن آمد، این بازیگر پیشکسوت گفت: گفتنیها را آقای نصیریان گفتند. آشنایی ما با استاد مشایخی برآمده از دانشکده دراماتیک بود. بزرگترین چیزی که از این مرد به یاد دارم دوره ریاست وی در مرکز هنرهای نمایشی بود. یکی از کارهایی که انجام داد یاری کردن ما در اجرای جشنواره تئاترهای بعد از انقلاب بود که تمام نیرویش را گذاشت تا ما بیش از ۱۰۰ نمایشنامه را در تهران اجرا کنیم. بودجه نداشتند اما رادمردی او باعث شد آن طور که میخواستیم اجراها روی صحنه رفت.
وی افزود: میخواهم بگویم چگونه میشود کسی در قلب مردم جایگاه پیدا میکند؟ چیزی که در جمشید مشایخی نهفته بود دلبستگی او به مردم بود که انتها نداشت. او همیشه میگفت من نوکر مردم هستم یعنی به عنوان هنرمند حافظ منافع فرهنگی مردم بود. امکان نداشت در خیابان کسی از او چیزی بخواهد و او انجام ندهد.
وی در ادامه خاطرهای از زنده یاد مشایخی تعریف کرد و گفت: من رفت و آمد زیادی با وی داشتم و کارهایی که مینوشتم را خدمت او میبردم و با هم مشورت میکردیم. چیزی که در خوانش آثارم از او به یاد دارم این است که دیدم تکتک شخصیتهای قصه را کالبد شکافی میکرد، میپرسید این شخصیت متعلق به چه تبار و بومی است؟ مقدار دانش او چقدر است؟ دلبستگی او به مردم چگونه است؟ قد قواره شخصیتها را بررسی میکرد. به هیچ عنوان پز دانش خود را نمیداد و با مردم و در دل مردم بود. با گریه آنها گریه میکرد و با خنده آنها میخندید. معتقد بود هنرمندی که دلش برای مردم نتپد نمیتواند در دل مردم جای پیدا کند.
فراهانی با اشاره به چاپ کتاب زنده یاد جمشید مشایخی گفت: این کار یکی از شریفترین کارهایی است که باید زودتر انجام میشد. ناگفتههای فراوانی در این کتاب وجود دارد که علاقمندان را در این راه یاری میکند.
پس از آن فیلم کوتاهی از خواهر زنده یاد جمشید مشایخی؛ ویدا مشایخی نمایش داده شد که درباره کتاب توضیحاتی ارائه کرد.
حافظه جمشید مشایخی در یادآوری اسامی و خاطرات فوقالعاده بود
در ادامه این مراسم، مانی سلطانی مدیرعامل انتشارات مرغابی و ناشر کتاب زنده یاد جمشید مشایخی گفت: خانم مشایخی انتشار این کتاب را به ما سپرد و چیزی که در اختیار داشتیم هشت ساعت فایل صوتی پرسش و پاسخ بود و باید دخل و تصرفی در این حجم از اطلاعات صورت میگرفت تا ساختار کتاب را به خود بگیرد. پررنگترین وجه این کتاب، نگاه تیزبین آقای مشایخی در بازگو کردن گوشههایی از تاریخ و سیر تحولات تئاتر ایران بود. گویا از دید خود زاویههای پنهان از نگاه ما را بازگو میکرد. نکتهای که در مصاحبه جمشید مشایخی دیده میشد تاکید او به نسل جوان به خصوص کسانی که به این عرصه پا گذاشتهاند بود که تصمیم گرفته شد این کتاب به عنوان کتاب مرجع در دسترس علاقمندان قرار بگیرد.
سلطانی افزود: انتشار این ۲۰۰ صفحه دشوار به نظر میآمد و باید فصلبندی صورت میگرفت. در جایجای این گفتگو، ممکن بود شخصیتی به یاد استاد مشایخی بیاید که روال کتاب را به هم میزد لذا با تلاش زیاد ۱۹ فصل این مصاحبه زمانبندی شد که جمعاً ۲۶ فصل به این کتاب اضافه شد. گاهی آقای مشایخی از افراد با نام کوچک یا نام هنری افراد استفاده میکرد و چون هدف این بود که کتاب برای نسلهای دیگر هم قابل استفاده باشد پانویسهایی برای این کتاب در نظر گرفته شد. حافظه وی فوق العاده بود، این اسامی از ۱۵۰ نفر هم گذشت و لازم بود نظمی به این پانویسها داده شود به همین دلیل بخش نمایه به انتهای کتاب اضافه شد. همچنین خانم ویدا مشایخی پیشنها داد کارهای سینمایی و تلویزیونی استاد هم به این کتاب اضافه شود و در همین راستا کارنامه و رزومه وی نیز در کتاب آورده شد که حضور در بیش از ۳۰ تئاتر، ۱۰۰ فیلم سینمایی و ۵۰ سریال بود که خود یک فصل کامل را به انتهای کتاب اضافه کرد.
وی ادامه داد: در ادامه مجموعه مفصلی از جوایز و تقدیرنامههای زنده یاد مشایخی هم به کتاب ضمیمه شد. در نهایت این کتاب درباره هنر و سینما بود در همین راستا تصاویر و پوسترهایی گردآوری شد و به کتاب اضافه کردیم. فکر میکنم میتوانستیم این کتاب را نفیستر و قطورتر چاپ کنیم ولی در نظر داشتیم در حد ممکن در دسترس علاقمندان و دانشجویان باشد لذا آن را کوچک، سبک، تکرنگ و تا حد ممکن ارزان چاپ کردیم.
افتخار میکنم که ویراستار کتاب بودم
پس از آن شیفته سلطانی، دوست خانوادگی ویدا مشایخی و ویراستار کتاب نیز طی سخنانی گفت: قصه این همکاری به دوستی من با خانواده مشایخی برمیگردد. در سال ۱۳۴۸ به خاطر دوستی با ویدا و آقای مشایخی به سینما و تئاتر علاقمند شدم. وقتی پیشنهاد انتشار این کتاب از طریق انتشارات مرغابی به من داده شد کمی تعجب کردم زیرا انتشارات مرغابی را کسی نمیشناخت و ممکن بود مخاطب نتواند این کتاب را دنبال کند. من و ویدا مشایخی در زمان دانشجویی با هم دوست بودیم و همیشه در ذهن داشتیم که با هم همکاری داشته باشیم. وقتی نوبت چاپ کتاب زنده یاد جمشید مشایخی شد، دلشوره داشتم که آیا کتاب در شأن وی درمی آید یا خیر. حیف بود که حرفهای ارزنده زنده یاد مشایخی به گوش مخاطب نرسد و امروز افتخار میکنم این کار را انجام دادم.
افرادی مانند استاد مشایخی نقشها را شبیه خود میکردند
در ادامه سعید قطبیزاده، منتقد و روزنامه نگار نیز گفت: بازیگرانی که تا پیش از این نسل در سینما بودند اجازه نمیدادند که از پشت سرشان فیلم گرفته شود، گاهی پایان فیلمنامه را تغییر میدادند. امروز در صحبتهای آقای نصیریان اسامی را شنیدید که به نظرم دانشجویان این حرفه و نسل جوان باید درباره آنها تحقیق کنند. در آن زمان آثار خارجی که ترجمه میشد را اجرا میکردند اما امروز پشتوانه بازیگران چیست. این مورد را باید در کلاسهای بازیگری آموزش دهند و بازیگران باید آدم دیگری را در خود تعریف کنند. افرادی مانند مشایخی چیزی داشتند که در تمام نقشها مستتر است و آن «فروتنی» است. او نقشها را شبیه خود میکرد و از تواضع خود به نقش میبخشید.
این منتقد افزود: مشایخی در فیلم «گاو» نقش کوتاهی پذیرفت و در فیلمهایی که تاریخ سینما را عوض کردند، بازی کرد.
بعد از آن فیلم کوتاهی نمایش داده شد که در آن بازیگران پیشکسوت به صحبت درباره جمشید مشایخی پرداختند و در ادامه یکی از هنرمندان نقاش، پرترهای از جمشید مشایخی آماده کرده بود که به موزه سینما اهدا شد.
همچنین مهدی نادری، کارگردان نیز در این مراسم از تواضع، حضور و همدردی جمشید مشایخی در فعالیتهای فرهنگی سخن گفت که او خالصانه دعوت فیلمسازان جوان را میپذیرفت.
در بخش دیگری از این مراسم نادر مشایخی موسیقیدان و فرزند زنده یاد جمشید مشایخی روی سن آمد و گفت: بسیار خوشحالم که این کتاب منتشر شد و توصیه میکنم آن را بخوانید. این کتاب حالت روایت دارد که از بچگی استاد شروع شده، به فعالیت او در تئاتر و به دوستی با بزرگانی مانند استاد نصیریان رسیده و وارد سینما شده است. حتی در جایی پدرم در آن سن به بچگی فکر میکند و ماشینهایی که دوست داشته میخرد و گویا میخواهد زیبایی بچگی را دوباره کشف کند و لذت ببرد، زیبایی که شاید چون از دست رفته زیبا باشد.
وی با بیان اینکه قطع کتاب بسیار عالی است، افزود: من همیشه در ماشین کتاب میخوانم و اندازه این کتاب به نظرم مناسب است. از همه دوستانی که در چاپ این کتاب و برگزاری این مراسم زحمت کشیدند مخصوصاً مدیرعامل محترم موزه سینما مهران عباسی و سپیده حیدرآبادی مدیر روابط عمومی موزه سینما که مهربانانه ما را پذیرفتند، تشکر میکنم.
در پایان این مراسم از کتاب زنده یاد «جمشید مشایخی» رونمایی شد و پیشکسوتان و هنرمندان روی سن حاضر شدند و عکس یادگاری گرفتند.
در این برنامه افرادی همچون علی نصیریان، بهزاد فراهانی، شیفته سلطانی نویسنده، مانی سلطانی مدیر عامل انتشارات مرغابی، مهدی نادری کارگردان، نادر و سام مشایخی فرزندان زندهیاد جمشید مشایخی، نگار اسکندرفر مدیر موسسه کارنامه، سعید قطبیزاده منتقد سینما و روزنامه نگار، افتخار نبوینژاد مترجم و … حضور داشتند.