به گزارش سایت خبری پرسون، احسان محمدی روزنامهنگار نوشت: جادوگری در فوتبال حرف تازهای نیست، خاص کشور ما هم نیست. اینکه عدهای تقلا کنند با ادرار بچه و اندام جنسی کفتار و یک سری وردهای بیسر و ته نتیجه یک بازی را عوض کنند و پای بازیکن حریف را ببندند که گل نزند و ... از آن رویاهایی است که احتمالاً خیلیها به آن فکر کردهاند. آدم وقتی گیر میافتد به هر خس و خاشاکی چنگ میاندازد.
کمابیش خبر دارم که برخی از مربیان و بازیکنان چه باورهای خرافی دارند، دست به دامن طلسم و طلسمشکن شدهاند و به قول خودشان «اثرش را دیدم که باور کردم»!
از این حرفهای غیرقابل اثبات همیشه هست. از اروپا تا آفریقا. از لیگ برتر تا دسته دو و سه خودمان. تعجب هم نمیکنم. همیشه کسانی هستند که به چیزهایی باور دارند که ممکن است اسباب خنده ما شود. چیزی شبیه «خورشید پشتش به ماست» یا زمین تخت است و وقتی ما خواب هستیم آدم فضاییها میآیند و در خیابانها میچرخند... .
تلاش برای متقاعد کردن این افراد کار بیهودهای است. مغزتان متلاشی میشود اما آنها کماکان سر حرفشان هستند.
در سالهای گذشته کسانی در موردش حرف زدهاند. اینکه فلان بازیکن و مربی جادوگر دارد و نتیجه بازی را جادوگر عوض کرد و ... من هم گاهی که دروازه یک تیم قفل میشود و مهاجمان فرصتهای باورنکردنی را گل نمیکنند فکر کردهام که این اتفاق طبیعی نیست.
مگر میشود چند موقعیت به این سادگی را پشت سرهم هدر داد؟ نکند... از این موریانههای وسوسه که گاهی روی مغز آدم راه میروند اما چند دقیقه بعد محو میشوند.
ولی این تصور که همه چیز را جادوگران در فوتبال تعیین میکنند همانقدر ابلهانه است که فکر کنیم فیلهای صورتی به صورت دسته جمعی در آسمان مهاجرت کنند!
اگر واقعاً جادوگرها اینقدر تاثیرگذارند باید تیمهایی مثل هند یا گینه بیسائو و سومالی و ... پی در پی قهرمان جهان بشوند. پاتوق جادوگران و خرافهپرستان هستند و مگر میشود لابهلای آن همه جادوگر یک متخصص فوتبال نباشد؟ یا نکند فقط فوتبال ایران معدن جادوگرها شده؟
این همه تمرکز بر جادو و جادوگر بازی توهین به فوتبال است، توهین به شعور و عقلانیت آدم است، توهین به مربیان، بازیکنان و کادر فنی است که تلاش میکنند به دانش روز مجهز شوند، توهین به پزشکان و فیزیوتراپهایی است که از علم روز بهره میگیرند... .
به باور من کسانی که این همه روی جادوگری در فوتبال مانور میدهند یا خودشان باورمندان به این قصه هستند یا دارند مسئله بزرگتری مثل تبانی را پشت توجیه جادوگری پنهان میکنند.
اینقدر جادوگری را تکرار کنید تا به یک باور نهادینه تبدیل شود و بعد هر نتیجهای رخ بدهد دیگر غافلگیرکننده نیست. چرا؟ چون کار جادوگر است!
بین اعتقادات و باورهای قلبی و جادوگری که آمیزه خباثت و دشمنی است، تفاوت وجود دارد. همه ما وقتی علیه تیم محبوبمان پنالتی گرفتهاند، وقتی تیممان عقب افتاده و در دقایق پایانی داریم برای گل زدن جان میکنیم احتمالاً ته دلمان به خدا، پیامبران و حتی امامزادهای کمتر شناخته شده پناه بردهایم که به دادمان برسد.
یک تقلای خالصانه بشر که ربطی به بار فنی و تاکتیکی و تکنیکی ندارد. این با جادوگری تفاوت دارد. در جادوگری شیوههایی برای تخریب دیگری وجود دارد که اخلاقی نیست. چیزی که دارد از فرط تکرار تهوع آور میشود.
اگر با کسی مشکل داریم، از او خوشمان نمیآید یا به نظرمان مدیر بدی است دلیل نمیشود این همه خانواده فوتبال را تا سر حد یک طایفه جادوگرپرست که عقلش را دست مُشتی رند دغلباز داده، تقلیل دهیم.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: عصر ایران