به گزارش سایت خبری پرسون، داوود مرادیان، مدیر جدید گروه مستند روایتفتح، در اولین روزهای کاریاش مصاحبهای انجام داد و در بخشی از آن به اصغر فرهادی پرداخت؛ سوای اینکه آیا او در روزهای اول کاریاش چه نیازی به این مصاحبه داشته و اینکه اصولا این حرفهای با مسوولیتش چه ارتباطی دارد باعث یک اتفاق مهم شد.
داوود مرادیان در بخشی از گفتوگوی خود درباره اصغر فرهادی گفته بود: «آقای اصغر فرهادی، فیلمساز تیزهوشی است که هم حکومت را دارد و هم بیرون از حکومت را. اصغر فرهادی با هر آنکه دوست داشته است فالوده خورده و میخورد. همین اصغر فرهادی چقدر با جریان روشنفکری نزدیک است؟ کاملا در بطن جریان روشنفکری حضور داشته و دارد اما فقط چون از امیر جدیدی که سابقه بازی در یک فیلم ملی با موضوع گرفتن یک تروریست خشن و کثیف را در کارنامهاش دارد، در فیلمش حضور داشته، ببینید محمد رسولاف با او چه کرد؟ یعنی از نظر اینها تو حق بازی در فیلم ضدتروریسم هم نداری. یعنی بهوضوح دست رسولاف با ریگی و داعش در یک سفره است. این خیلی ترسناک است. سادهترش میکنم. فکر کنیم یک نفر فیلمساز در هر سطحی جرات کند به بازیگران هالیوود بگوید چون در فلان فیلم نقش عنصر ضد فاشیسم بازی کردی باید بایکوت شوی. با او چه میکنند؟ مگر میتوان با این افراد در یک کادر قرار گرفت؟»
بیانیه تند فرهادی
اصغر فرهادی در این بیانیه با ادعای اینکه «در تمام سالهای گذشته بنا بر این داشتم که از ورود به هر حاشیهای پرهیز کنم و همواره تمرکزم بر نوشتن و فیلم ساختن باشد» آورده است: «تصورم بر این بود که پاسخ بسیاری از حاشیهها، تهمتها و تخریبها در حاصل کارم داده میشود و نیاز به توضیحی نیست، اما این سکوت، برخی را بر آن داشته تا یکسویه هر آنچه را در ذهن بافتهاند بروز دهند، با این اطمینان که فرهادی ورود نخواهد کرد و پاسخی هم نخواهد داد. بهانه این نوشته اظهارنظر فردی است که او را نمیشناسم و من را همزمان منتسب به حکومت و خارج از کشور کرده است. خیلی صریح و روشن بگویم: من از شما بیزارم!»
او در ادامه بدون اشاره به بهرهمندیهایش از حمایت نهادهای سینمایی و دولتی ایران با اشاره به چند مساله داخلی کشور نوشته است: «چگونه من را فریبکارانه منتسب به حکومتی میکنید که رسانههای تندرویش از هیچ تلاشی برای تخریب و حاشیهسازی و انگزدن به من در سالهای قبل فروگذار نکردهاند؛ حکومتی که نظرم را بهصراحت درباره مصائبی که همه این سالها موجبش شده، گفتهام؛ نوشتهها و گفتههایم درباره تمام آنها موجود است...»
فرهادی در ادامه بیانیه خود با ادعای ممانعت از خروجش از کشور و برپایی جلسات بازجویی درحالیکه قبلا هیچگونه اعتراضی ازسوی وی به این مسائل (درصورت صحت این مدعا) نشده بود، گفت: چگونه من را منتسب به خود میکنید درحالیکه بارها در فرودگاه پاسپورت من را جلب کردهاید و جلسات بازجویی گذاشتهاید؟ چگونه من را منتسب به حکومتی میکنید که بارها پیغام فرستاده: «بهتر است فرهادی به ایران بازنگردد»؟ من نه هیچگاه کوچکترین قرابتی با منش و تفکر واپسگرای شما داشتهام و نه سر سوزنی به گزافهگوییهایتان در پوشش حمایت و تعریف و تمجید نیاز دارم.
شما که سالها برای فرار از پذیرش مسوولیت خود سعی در جاانداختن واژه «سیاهنمایی» در کنار تکتک فیلمهای من کردید و شگفت که در سوی مقابلتان همین تلاش برای متهم کردن من به سفیدنمایی در جریان است! اگر تابهحال از آزارهایی که برای من پیش آوردهاید سخن به میان نیاوردهام تنها به این دلیل بوده که نخواستهام راهم را جز با کارم که به آن ایمان دارم پیش ببرم؛ هرگز گمان نکنید که از سر همراهی با شما بوده است.
درحالیکه دو اسکار کسبشده وی در گذشته نتیجه حمایت مستقیم دولتی و به زعم وی حکومت ایران است، لغو معرفی فیلم «قهرمان» به اسکار را بلامانع دانسته و نوشته است: «اگر معرفی فیلم من ازسوی ایران برای مراسم اسکار شما را به این نتیجه رسانده که من زیر سایه پرچم شما هستم، صراحتا اعلام میکنم که هیچ مشکلی با لغو این تصمیم ندارم.
دیگر برایم سرنوشت فیلمی که با جان و دل ساختهام، مهم نیست؛ چه در ایران، چه در بیرون از ایران. این فیلم ساخته شده است و اگر جانی داشته باشد میماند، اگر نه، فراموش میشود. متاسفم که تلاشم برای ماندن در ایران، ساخت فیلم در ایران و نمایش آن در ایران، این تعبیر را با خود همراه دارد که او در حال یک بازی دوسویه است. من همواره با تمام وجودم نوشتهام و فیلم ساختهام. کسانی که از نزدیک مرا میشناسند میدانند همیشه عاشق زندگی در میان این مردم و فیلم ساختن برایشان بودهام، با آنکه امکان کار و زندگی در هر جای دیگر از دنیا و به دور از حاشیهها را داشتهام اما گویی اینبار تلاشی گسترده از هر سوی در کار است تا این عشق و امید بهسمت دلسردی برود، تعدادی با نشر خاطرههای تحریفشده و جعلی، عدهای دیگر با تهمت و ادعاهای خلافواقع، برخی هم با انتساب من به حکومت. گرچه اطمینان دارم که بدخواهان همچنان به راه خود میروند اما به احترام آنان که در پی حقیقتاند، این نوشته را منتشر میکنم و بهزودی سعی خواهم کرد درباره حواشی دیگر نیز با صراحت صحبت کنم.»
مدیون اینجایی
اما مرادیان روز بعد باز هم متن مفصلی نوشت و به صحبتهای فرهادی پاسخ داد. در بخشی از متن مرادیان آمده است: «...در پایان گمان میکنم آقای فرهادی بهتر از هر کسی میداند من هرگز مثل اویی را تمجید نکرده و نمیکنم، صرفا توصیف کردهام. این توصیف را نیز سالهای سال است که دهخدا در تعریف واژه کانفورمیست آورده است. آقای فرهادی بهتر میداند واپسگرا؟! بودن که تهمت شوخ ایشان به من است بهتر است از طبیعت فرصتطلب و حزببادی که امروز در آستانه اسکار با فیلمی که شائبه شدید کپیکاری بر آن محتمل شده زور میزند با نظام جمهوری اسلامی فاصلهگذاری کند، شاید بتواند دوباره چیزی دشت کند؛ نظامی که از موی سر تا نوکپای فرهادی مدیون وجود اوست. آقای فرهادی ما هم از شما بیزاریم اما شما حتما نه از ما، نه از هیچکس در جمهوری اسلامی نمیتوانی بیزار باشید، درست مثل محسن مخملباف. شما از موی سر تا نوک پایت مدیون جمهوری اسلامی است ای کودک لوس، محبوب و غرغروی همه دولتها! جمهوری اسلامی که ما برایش میمیریم اما شما هم نانش را میخوری هم با فحش دادن به آن برای خود اسکار دستوپا میکنی.»
مرزبندی یکطرفه
اصغر فرهادی در طول بیش از یک دهه اخیر از نظر سیاسی نزدیک به اصلاحطلبان ارزیابی شده گرچه در سالهای اخیر بیشتر به طیف تندروی آنها از نظر مواضع نزدیک شده - هرچند این موضوع اعلامی نبوده و بیشتر براساس تحلیل است. صحبتهای فرهادی در حاشیه جشنواره کن خود گویای رادیکال شدن مواضع این کارگردان است. دلیل اصلی این مواضع را غیر از تثبیت فرهادی در دنیای فیلمسازی و عدم نیاز به حمایتهای مالی تهیهکنندگان ایرانی باید در تضعیف موقعیت اصلاحطلبان در چند سال گذشته دانست که موجب شده اپوزیسیون از فرهادی بخواهد از فضای اصلاحطلبی خارج و بیرون از فضای حکومت ایران عمل کند. به تعبیری این حد از اعلام موضع را از او نمیپذیرند و خواستار انتقادات جدیتر و مرزبندی پررنگتر ازسوی فرهادی با جمهوری اسلامی هستند.
فرهادی در چنین شرایطی و درحالیکه هم فیلمش ازسوی ایران به اسکار معرفی شده و هم قهرمان درحال اکران در سینماهای ایران است به بهانه نقد آقای مرادیان، بیانیه عجیبی نوشت که گرچه درظاهر قرار بوده هم با حکومت و هم با اپوزیسیون مرزبندی کند، فقط بهسمت حکومت تندی کرده و خبری از حمله به اپوزیسیون در این متن نیست. با وجود اینکه بیشترین حملات به قهرمان بهواسطه برخی فضاهای فیلم و استفاده از امیر جدیدی بهسوی فرهادی از جانب اپوزیسیون صورت گرفت اما او سلاح خود را بهسمت جریانهای درون نظام چرخاند و بهصورت یکطرفه به آنها حمله کرد تا این شائبه پررنگ شود که این جملات شاید او را به اسکار نزدیکتر کند. اصغر فرهادی کارگردان مطرحی است که نظام سیاسی در طول سالهای گذشته بهواسطه استقبال از جوایز جهانی فیلمهای او و البته سینمای او که نسبتبه اخلاق جامعه بیتفاوت نیست با او تعامل کرده اما اینچنین یکطرفه به قاضی رفتن و این جنس جملات چون «از شما بیزارم» و «زیر پرچمتان نیستم» راه را اول از همه برای خود فرهادی سخت میکند.
او مدتهاست به نقد تلویحی و حتی مستقیم نظام سیاسی ایران میپردازد و به دلایل مختلف همچنان فیلم او به اسکار فرستاده میشود بدون اینکه معنی این تعامل را بهخوبی درک کند. جاده یکطرفه تعامل حتما جاده مداومی نیست و جایی بسته خواهد شد. رفتارهای فرهادی در جهت مسدود کردن این جاده است. سوال بزرگ این است که در ادامه فرهادی میخواهد به مسیر خود ادامه دهد یا اینکه تلاش میکند دوباره به جاده سابق بازگردد که حتما به سود خود اوست.
صحبتهای فرهادی در حاشیه جشنواره کن خود گویای رادیکال شدن مواضع این کارگردان است. دلیل اصلی این مواضع را غیر از تثبیت فرهادی در دنیای فیلمسازی و عدم نیاز به حمایتهای مالی تهیهکنندگان ایرانی باید در تضعیف موقعیت اصلاحطلبان در چند سال گذشته دانست.
منبع: صبح نو