به گزارش سایت خبری پرسون از گلستان، علی جهانگیری متولد 1342 زاده بندرترکمن و از شاعران صاحب سبک و از منتقدان پیشکسوت ادبی است.
جهانگیری از موسسین انجمن شعر و ادب گرگان، انجمن شعر گلستان و انجمن ادبی دانشگاه جامع گلستان بوده است و هم اکنون نیز به عنوان مدیر اندیشکده مجال در تهران مشغول به فعالیت است. از این شاعر سپیدسرا، تاکنون دو دفتر شعر با عناوین «کجا؟» و «آسمانهای ساکت» روانه بازار نشر شده است. همچنین تالیفات و مقالات بسیاری از وی در حوزه نقد و نگاه هنری در نشریات ایران و بینالمللی منتشر شده است.
کتاب آسیمههای معنا پژوهشی است در دیدگاههای «عبدالقاهر جرجانی» زبانشناس و تئورسین ادبی قرن پنجم ایران که توسط نشرنقره منتشر شده است. عبدالقاهر جرجانی، ادیب ونظریه پرداز بلاغت با دو کتاب مهم، اسرارالبلاغه و به خصوص دلائل الاعجاز، انقلاب زبان شناسی عرب را رقم زد. جرجانی در عصر حاضر به خاطر تازگی و به روز بودن آرا و نظریاتش مورد توجه پژوهشگران است.
گفتگویی داریم با علی جهانگیری که کتابش در اولین روزهای چاپ، مورد توجه ادیبان و پژوهشگران بسیار قرار گرفت.
آسیمه های معنا چگونه خلق شد؟
وقتی نوجوان بودم نام جرجانی را از زبان اساتید، بسیار می شنیدم و شنیدن پسوند نام جرجانی که متعلق به منطقه گرگان بود، حس خوبی به من می داد آنموقع ها نظریاتی بر اساس و مبنای دیدگاه های شیخ عبدالقاهر جرجانی- با اعتقاد به این که اصل بلاغت برمبنای دیدگاه های اوست- از قول او روایت می شد اما این در حالی بود که چیزی از خود جرجانی در دست نداشتند. بعدها از طریق دوستی« اسرار البلاغه» جرجانی ترجمه دوست خواه را یافتم. موضوعیتش آرایه ها و بدیع هست و اشاراتی مربوط به تصویر و همچنین اشاراتی به تاثیر آرایه های ادبی بر روان انسان و روح مخاطب. اولین باری بود که می دیدم یک غیر شاعر امده بود بر سویه های روانشناسی گفتگو می کند. ده پانزده سال پیش هم متوجه شدم انتشارات استان قدس رضوی کتاب دیگری در سال ۱۳۶۸ به نام دلائل الاعجاز فی القران از جرجانی تالیف و ترجمه کرده است به همت مترجم گرانسنگ سید محمد رادمنش. البته این کتاب دراختیار کتابخانه های خاصی است و چاپ جدیدی از این کتاب ندیدم. از آن جا که من سال ها است در «اندیشکده مجال» فعالیت دارم و تیم های تحقیقی رشته های مختلف علوم انسانی در این اندیشکده حضور دارند، بنابر تصمیمی که چند سال پیش گرفته شد که روی تئوری های بومی هم کار شود و چون من گرگانی بودم قرعه پژوهش درباره عبدالقاهرجرجانی به نام من افتاد، من درکمال خوشحالی پذیرفتم که کار پژوهش درمورد عبدالقاهر جرجانی را شروع کنم بنابراین از طریق تماس با سید محمد رادمنش و تهیه پی دی اف وچاپ افست از پنج سال پیش روی دیدگاه های این ادیب ایرانی و پایه گذار علم معانی وبیان تحقیق کردم و حاصل این پژوهشی که پیش روی شماست به سه روش تحقیق تطبیقی، استفاده از دیدگاه ها و نظریات عبدالقاهر جرجانی و از رهگذر علوم بینارشته ای صورت گرفت.
تاثیر جرجانی بر ادبیات ما تا چه حد بوده است ؟ چرا جرجانی و دیدگاه های او مهم است؟
ما در ادبیات بزرگانی داریم مثل حافظ، سعدی، مولانا، فردوسی، نظامی که همه هم در دو سه قرن هستند. این حجم بزرگ از اثار بزرگ تولیدی ادبی بدون پشتوانه تئوری و اندیشه نظری عملا بوجود نمی اید. دلیلش را هم می گویم چون در زمانی که کتابهای جرجانی نوشته شده زبان اهل علم عربی بوده و گفتم اولین باری که جرجانی ترجمه شده سال ۶۸ دلایل الاعجاز به فارسی ترجمه شده است که مایه اندوه و یاس هم هست. به هرشکل بزرگان چون زبان علمیشان عربی بود نیازی نمیدیدند ترجمه کنند. حال مثالی بیاورم؛ حافظ یکی از فرمالیست ترین شاعران ماست با مؤلفههایی که ما امروز از فرم داریم اما حافظ چگونه فرمالیست است؟ حافظ کتاب بالینی اش به قول شفیعی کدکنی تفسیر کشاف زمخشری است. تفسیر کشاف هم بر مبنای نظریات بلاغی عبدالقاهر جرجانی، اولین تفسیر بلاغی توسط زمخشری انجام شده است. حال توجه کنید یک سیر اندیشه را که کسی مثل حافظ خلق می کند. یا مثلا واژه «نظم» را نزد اندیشمندان پیش از جرجانی هم داریم ولی هیچ متفکری نیامده نظم را تئوریزه کند و به صورت تئورین ارائه بدهد. بعد از جرجانی ما آرایههای ادبی در نثر خیلی داریم بعد از جرجانی ما کم کم از قصیده فاصله گرفتیم و به غزل رسیدیم. پس از جرجانی وفورکوتاهه، وفور کمینه و قطعه گویی در زبان فارسی به شدت افزایش پیدا میکند این ها تاثیر جرجانی است وچیزی نیست که بخواهیم نادیده اش بگیریم از همه مهمتر او پدر علم معانیوبیان است. اگر ادبیات سه رکن داشته باشد دو رکن آن معانی و بیان و بدیع و ... است. بی سبب نیست که لقب عبدالقاهر جرجانی، امام النحو است.
آیا از نظریات اندیشمندان اسلام ایرانی در تدوین این کتاب استفاده شده است؟
ما قبل از جرجانی نظریات جاحظ را داریم، قدامه بن جعفر را داریم و امثال این ها که نظریات بلاغی را قبل از جرجانی شروع کردند. مثلا پیش از جرجانی «نظمالقرآن» در مبحث اعجاز به کار رفته بود. جاحظ نخستین کسی است که «نظم» و «تألیف» قرآن را برهانی عظیم دانسته است اما در واقع، این بحث به طور پراکنده در آثار دانشمندان پیش از جرجانی مطرح بوده و هیچکدام به استحکام و تدوین جرجانی نبودند، رفتارهای تک گویانه داشتند و ترم بندی نکردند.
جرجانی چگونه به عنوان نظریه پرداز، زمینهساز علم معانی بهعنوان دانشی مستقل شد؟
سیر اندیشه ای در قرن چهارم و پنجم شروع میشد یک نهضت فکری که قبلش رسائل اخوانالصفا هست. نهضت فکری وقتی در جهان اسلام شکل میگیرد گفتمان و ظرفیتهای علمی را بالا میبرد. افرادی مثل ابنسینا، فارابی، بیرونی، غزالی، زکریای رازی، جرجانی و بسیاری از این اندیشمندان فضای اندیشهای ایران را غنی می کنند انوقت است که بزرگی همچون جرجانی متوجه چنین حفره ای می شود که کسی باید بلند شود و بلاغت و بیان و معانی و عناصر پیرامونی علم کلام را بشکافد وتئوریزه کند.
پریسا مسعودی