به گزارش سایت خبری پرسون از بوشهر،در شهر برازجان عزاداری سنتی قدمتی دیرینه دارد تا آنجا که هنوز پس از سال ها مردم این شهر به شیوه خاص خود عزاداری می کنند.
مسعود آتشی متولد سال ۱۳۴۱ است و دوران کودکی اش را در محله قلعه برازجان و بعدها در محله جایگاه نماز جمعه فعلی گذرانده است. وی معلم بازنشسته، پژوهشگر و نویسنده مجموعه "یادنامه" است.
تاریخچه عزاداری محرم
مسعود آتشی با اشاره به تاریخچه محرم می گوید: ابتدا اگر اجازه دهید قبل از این که بخواهیم به چگونگی مراسم عزاداری در برازجان بپردازیم، من خلاصه ای از تاریخچه عزاداری محرم را بیان کنم. همانطور که استحضار دارید واقعه کربلا در روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری اتفاق افتاد و نخستین عزاداری برای سالار شهیدان و یارانش از همان روز حادثه شروع شد.
ولی عزاداری رسمی حدود ۲۹۰ سال بعد از وقایع کربلا به دستور «معزالدوله دیلمی» از بغداد شروع شد.
معزالدوله دیلمی از مردم خواست که لباس سیاه بپوشند و بازارها را تعطیل و برای امام حسین (ع) سوگواری کنند.
در آن زمان «حکومت آل بویه» در ایران حاکم بود و عزاداری ما ایرانیان ریشه در این خاندان دارد.
پس از دوران آل بویه، سلاطین سلجوقى ارادت خاصی به ائمه شیعه داشتند و مراسم روضه خوانی و عزاداری برگزار می کردند.
با حمله مغول، سلسله بنیعباس در بغداد سقوط کرد و مغولها بر بخش عظیمی از کشورهای اسلامی مسلط شدند از این زمان شکل و محتوای روضهها به مرور تغییر یافت. و «غازان خان مغول» با مذهب شیعه مشکلی نداشت و حتی «اولجایتو» مذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی کشور معرفی کرد و برگزاری مجالس عزاداری با آزادی کامل انجام می گرفت.
عزاداری شهدای کربلا در «دوره تیمور لنگ» گسترش بیشتری یافت و منقبتخوانی ائمه اطهار (ع) در ملا عام رواج یافت و اصطلاح «مداحی و روضهخوانی» از همین دوره بر سر زبانها افتاد.
با آغاز «حکومت صفوی» سرودن شعر در مدح ائمه و امام حسین (ع) و شهدای کربلا افتخاری بزرگ به حساب میآمد و کتاب «روضة الشهداء» حاصل همین دوره است.
در زمان صفویان مراسم عزاداری در ماه محرم شکل جدیدی به نام «روضه خوانی» یا قرائت «روضة الشهدا» به خود گرفت و قمه زنی رواج پیدا کرد.
عزاداری امام حسین (ع) در «دوران افشاریه» تا حدود زیادی محدود شد ولی در زمان «زندیه» مجدداً گسترش یافت.
«شاهان قاجار» توجه ویژهای به عزاداری محرم داشتند و آن را فرصتی برای نشان دادن ارادتشان به اهل بیت میدانستند و خودشان نیز در مراسم سوگواری سالار شهیدان شرکت می کردند.
در زمان قاجار «تکایا» شکل گرفتند و «تکیهی دولت» در زمان ناصرالدین شاه ساخته شد و «آیین تعزیه» رونق بیسابقه ای به مجالس عزاداری افزود.
در دوره قاجار نه تنها در ماه محرم مراسم عزاداری برگزار میشد، بلکه به ماه صفر نیز تعمیم یافت. و از زمان مظفرالدین شاه مراسم «شام غریبان» متداول گردید.
پس از قاجار حکومت به پهلوی رسید و «رضا شاه» به دنبال اجرای برنامههای تجددخواهی به تدریج محدودیتهایی برای سوگواران در نظر گرفت تا اینکه در ۱۳۱۴ شمسی به حاکمان مناطق مختلف دستور ممنوعیت برپایی دستههای عزاداری در ماه محرم و صفر داده شد.
در ایام حکمرانی «پهلوی دوم» فضای عزاداری آزاد شد و مذهبیون و روحانیون از ماه محرم و صفر برای مخالفت با شاه بهره بردند تا اینکه به دلیل وقایع محرم سال ۱۳۴۲ خورشیدی، برگزاری هر نوع عزاداری منوط به گرفتن مجوز شد.
عزاداری در ایران تا پیش از انقلاب اسلامی
آتشی در خصوص عزاداری پیش از انقلاب اسلامی در ایران می گوید: تا قبل از انقلاب اسلامی تغییرات زیادی در هیئتهای مذهبی و مجالس عزاداری به لحاظ صوری و محتوایی بوجود آمد تا جایی که برخی از چهرههای سرشناس همچون شهید مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی به خرافه زدایی و پیراستن نگرشهای خاص نسبت به واقعه عاشورا پرداختند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تعداد دسته ها و هیئت های عزاداری افزایش یافت.
از اوایل دهه ۱۳۷۰ بازار مداحان رونق گرفت تا جایی که برخی از مراجع نسبت به استفاده از مفاهیم غلو آمیز درباره اهل بیت و واژگان نامناسب انتقاد کردند ولی همچنان بازار مداحان گرم است.
در گذشته عزاداران برهنه سینه می زدند
این پژوهشگر تاریخی با اشاره به سبک عزاداری در دهه ۴۰ می گوید: در اواخر دهه ۴۰ یا اوایل دهه ۵۰ بیاد دارم که با پدرم به مسجد قلعه می رفتم سینه زن ها در آنجا پیراهن های خود را در می آوردند و به صورت لخت سینه می زدند من هم در گوشه ای از مسجد می ایستادم و لباس پدرم را نگه می داشتم.
همه سینه زن ها لخت می شدند و در وسط میدان، جایی که نوحه خوان می ایستاد یک فرش پهن می کردند و سینه زن ها پیراهن خود را در می آوردند و روی فرش می ریختند و جالب این است که نه لباسی عوض می شد و نه پول کسی گم می شد. تا قبل از انقلاب به این شکل سینه می زدند. بیاد دارم بچه که بودم به همراه پدرم به سینه زنی می رفتم و وقتی او سینه می زد من لباسش را برایش می گرفتم و بعدها که خودمان بزرگ شدیم خودم هم لخت می شدم و سینه می زدیم.
از علمداری تا سینه زنی
آتشی در ادامه می گوید: شرکت در عزاداری را از هیئت عزاداری ابوالفضل العباس مسجد جنت شروع کردم. در آن هیئت از زمان کودکی با علمداری شروع کردم و بعدها در دسته زنجیر زنی و سینه زنی شرکت می کردم و تا قبل از کرونا هم به اتفاق دوست همیشه همراهم آقای علیرضا باباعلی هر شب در مراسم سینه زنی یکی از مساجد جنت، قلعه، خضر، دلگشا و بعضاً مسجد قدس سینه زنی می کردیم.
نعش قجر و کمارنجی از قدیمی ترین هیئت ها
آتشی با اشاره به قدمت عزاداری در برازجان می گوید: برازجان جدید یا همان «برازجان محله قلعه» در سال ۱۱۴۱ خورشیدی حدود ۲۶۰ سال پیش بنا شده است و مراسم عزاداری امام حسین(ع) از همان سال های اول احداث برازجان در منازل و حسینیه ها و مساجد برگزار می شد.
وی به دسته های عزاداری در قدیم می پردازد و می گوید: در برازجان به هیئت های عزاداری «نعش» می گویند. «نعش قجر» و «نعش کمارجی» از قدیمی ترین هیئت های عزاداری این شهر می باشند.
نعش قجر
نعش قجر قدیمی ترین هیئت عزاداری برازجان است.
محمدعلی خادمپور معروف به خالمعلی، حاج غلامحسین خادمپور، اکبر آتش فراز، سیدغلامحسین امیری دشتی معروف به آغلامحسین، علی پاپری معروف به علی حاج محمد، حاج جوهر خسروی، علی زایر علی درواهی، حسین بهزادی کارمند اسبق اداره ثبت و احوال، حاج محمد خسروی و.... این هیئت اکنون به صورت شورایی و با محوریت آقای حاج علیرضا خادمپور مدیریت می شود.
دمّام زنان قدیمی نعش قجر
آتشی در خصوص دمام زنان قدیمی نعش قجر می گوید: حسینِ غلامی معروف به حسینِ کَل جعفر، غلامحسینِ ابولی، حسینِ ابولی، ابوالقاسم ابولی، عبداله پاکیزه مشهور به عبدالهِ غلامشاه، عبدالحسین پاکیزه، محمود بهبهانی معروف به محمود مشهدی غلامحسین، احمد عوضی معروف به احمد قجر، حسنِ مجرد، حسین ناظمی فرزند ملاحسن، ستارِ بیات، حسنِ زنده بودی، اصغرِ نیکنام، محمدشفیع تمیزی، اسماعیل تمیزی، محمد خسروی فرزند حسینقلی (ایشان طبال دسته زنجیر زنان بود)، ابراهیمِ ارشدی، رسول رهنما، مهرداد رهنما و . . .بودند.
حجله سازان قدیمی نعش قجر
وی در ادامه می گوید: غلامحسین خالمعلی، قایدنوروز کمالپور معروف به کای نوروز، حاجی صلح جو، کربلایی ماندنی ماندنی زاده، فتح اله خسروی معروف به فتح اله اسکندر و.... حجله سازان قدیمی نعش قجر بودند.
نوحه خوانان قدیمی نعش قجر
آتشی درباره نوحه خوانان قدیمی نعش قجر می گوید: محمود باباعلی معروف به محمود مشهدی رضا، عباس سلمانی معروف به عباس کرم، اسماعیل سروری، یداله بهزادی، حاج محمد بهزادی معروف به محمدی، نعمت اله بهزادی، یداله خسروی، حاج اسماعیل تنگستانی زاده، کربلایی اسماعیل زاهدی، حاج علی جهاندوست، عبدالصمد اسدی، مختار ذاکری، حسین معماری، حسین موذنی، مختار زنده باد، سیدمرتضی شاهروبندی، حاج کرم چمنکار، اسکندر خسروی، محمد محقق نژاد، علی اشرف و.... از نوحه خوانان قدیمی نعش قجر بودند.
شبیه خوانان قدیمی نعش قجر
وی با اشاره به شبیه خوانان قدیمی در نعش قجر می گوید: کل کرم کوهستانی معروف به کوهی، عباس سلمانی معروف به عباس کرم (ایشان فهرست خوان، کارگردان و معین البکاء گروه شبیه خوانان بود)، شهباز پاپری معروف به شهباز غلامحسین، علیباز پاپری، ابراهیم اسدی پاپری، آسیدحسین سیاسی نژاد، آسیدعباس محمدی، غلامرضا پوراکبری معروف به غلام آغالی، اسد اسدی پاپری معروف به اسد باقر، خدابخش خسروی، یداله خسروی، عبدالصمد اسدی، حاج سیدعباس یوسفی محمدی، محمد زمانی، حسین محدث، مشهدی محمد محمدکرمی، هاشم پاپری، سیدمحمد گلزادگان، ابراهیم ابولی، محمد کوهستانی فرزند کل کرم و.... از شبیه خوانان قدینی نعش قجر بودند.
مسیر حرکت نعش قجر
آتشی به مسیر حرکت نعش قجر اشاره ای دارد و می گوید: دسته سینه زنی پس از اجرای مراسم از مسجد قلعه بیرون می آمد و به سمت مسجد جنت می رفت و دسته زنجیر زنی هم از حسینه سالم خانی «خالمعلی» بیرون می آمد.
عزاداران پس از گذشتن از کوچه محمدعلی دهدشتی (پدر ابراهیم دهدشتی کارمند اسبق اداره ثبت و اسناد) وارد بازار می شدند. بعدها این مسیر را تغییر دادند و از کوچه آردی جایی که اکنون مغازه آقای حسین پورشحنه قرار دارد وارد بازار می شدند.
نعش قجر پس از عبور از درّه خشمی به جلو منزل حاج سیداحمد محمدی می رسید و از اینجا به طرف محله ی نجارها و بقعه سیدعبدالکریم می رفت و وارد محله سادات می شدند.
آنان پس طی کردن کوچه حاج غلامحسین پاپری وارد محله ی خسروی ها می شدند و از کوچه قلعه خان، که اکنون روبروی زغال فروشی آقای خسروانی در خیابان امام قرار دارد به سمت مسجد قلعه و کوچه حاج غلامحسین محمودی می رفتند و در نهایت نعش قجر در مسجد جنت خاتمه می یافت.
ولی بعدها با احداث خیابان امام و امتداد دادن خیابان شریعتی مسیر حرکت کاروان عزاداران نعش قجر تغییر کرد.
در سال های اخیر نعش قجر از مسجد جنت شروع می شود و پس گذشتن از چهار راه شریعتی به سمت میدان نماز می روند و عزاداری آنان در جلو جایگاه نماز به پایان می رسد.
دسته های عزاداری
وی در ادامه می گوید: در پیشاپیشِ کاروان عزاداران، «گروه علم داران» حرکت می کرد. رنگ این علمها سبز بود و معمولاً توسط کودکان و نوجوانان حمل می شد و شعار می دادند: ما علم دار حسینیم ای خدا... ما کفن پوش حسینیم ای خدا... ما عزادار حسینیم ای خدا...
علم های سبز نشانه ی سپاه امام حسین(ع) بود.
به دنبال آنان «گروه دمام زنان» در چند ردیف منظم با ضرباهنگِ معروفِ حاج علی جعفر دمام می زدند.
سپس «حجله ها» که به آنها نعش می گفتند و بر روی دوش افراد حمل می گردید وارد بازار و درّه خشمی می شد.
وقتی کاروان حجله ها تمام می شد «گروه زنجیر زنان» در چند ردیف منظم وارد بازار می شدند.
مهمترین ملاک تقدم و تأخر افراد در صف زنجیر زنان، سابقه و مهارت و بخصوص قد و اندازه آنان بود. به همین علت، جای بچه ها همیشه در انتهای دسته زنجیر زنان بود.
پس از زنجیر زنان، «دسته سینه زن» وارد دره خشمی می شد و به دو گروه بزرگ تقسیم می گردید.
آخرین گروه عزاداران نعش قجر «گروه اشقیا و شبیه خوانان» بود که حماسه ی شهدای کربلا را نمایش می دادند.
نعش کمارجی
آتشی به نعش کمارجی می پردازد و می گوید: این هیئت عزاداری در سال ۱۳۱۰ و هم زمان با احداث مسجد کمارجی توسط «حاج محمد کمارجی» (پدر حاج محمدحسین صمیمی کمارجی) تاسیس شد. مراسم عزاداری این نعش در طول تاریخ با همکاری و هماهنگی مسجد دلگشا برگزار می شد.
مدیران اولیه نعش کمارجی
وی در ادامه می گوید: حاج محمد کمارجی، محمدحسن کمارجی معروف به فاضل، حاج محمود برازجانی، حاج محمدحسین کمارجی، حاج اسداله کمارجی، حاج علی پناه کمالی، کربلایی حسین حاتم پور، کربلایی حسین غلامی و حاج احمد وثوقی، حاج فرج اله وثوقی، حاج علی برازجانی و عبدالمحمد برازجانی که از مدیران و سینه زنان معروف مسجد دلشگا بودند در امر مدیریت نعش کمارجی فعالیت می کردند.
دمام زنان قدیمی و معروف نعش کمارجی
آتشی به دمام زنان قدیمی نعش کمارجی اشاره دارد و می گوید: کربلایی حسن غلامی، فتح اله کمالی معروف فتح الهِ بهروز، ماشااله اکبری و حاج اکبر خیاطی فرد (ایشان طبال گروه زنجیر زن بود) از دمام زنان قدیمی و معروف نعش کمارجی بودند.
نوحه خوانان قدیمی نعش کمارجی
وی در ادامه می گوید: حسین فیروزی، بمبوتی (ایشان از بوشهر می آمد و در این مسجد نوحه می خواند) قاسمعلی کوکبی، غلامرضا پوراکبری، مشهدی کرم پیروی، یداله حق بین، گُنبدی پور، خدانظر شاه حسینی، ابوالقاسم خیاطی فرد و.... از جمله نوحه خوانان قدیمی نعش کمارجی بودند.
شبیه خوانان قدیمی این نعش
آتشی به شبیه خوانان قدیمی در نعش کمارجی اشاره ای دارد و می گوید: حسینقلی کمالی، سیدمحمد شاهروبندی، فتح اله کمالی، احمد صیادی، کرم اعتمادی و محمدحسن کمارجی معروف به فاضل (ایشان پدر محمدتقی صمیمی می باشند که کارگردان و معین البکاء گروه شبیه خوان بود) از جمله شبیه خوانان قدیمی تعش کمارجی بودند.
حجله داران قدیمی نعش کمارجی
وی در ادامه می گوید: مشهدی عبداله برقی سوار، حاج محمد کیانی، حاج باقر کیانی، حاج اسماعیل کیانی، حاج محمدجعفر کیانی، محمدباقر ارشدی (معروف به اَرشی) و بسیاری از طایفه نجاران حجله داشتند.
مسیر حرکت نعش کمارجی
آتشی در خصوص مسیر حرکت نعش کمارجی می گوید: در قدیم نعش کمارجی از مسجد کمارجی شروع می شد و عزاداران به منزل حاج شیخ علی ماحوزی می رفتند و در مسیر با سینه زنان مسجد دلشگا ادغام می شدند.
آنان از کوچه های محله کمپانی می گذشتند و به نورعرش الله که بیشتر مردم برازجان آن را «نور عشرالله» تلفظ می کنند می رفتند و سپس به دژ می رسیدند. از دژ هم به سمت گاراژ قنبری می رفتند و از کنار «چهاو تریاکی» و «زمین های کل باباخانی» وارد درّه خشمی می شدند و پس از طی کردن بازار به منزل حاج حسین کمارجی می رسیدند و در جلو منزل ایشان آخرین مرحله عزاداری توسط سینه زنان انجام می شد. و در نهایت پس از پذیرایی از عزاداران، مراسم ختم می گردید. (چهاو تریاکی، جایی بود که اکنون ساختمان قدیم مرکز بهداشت در انتهای خیابان جایگاه نماز جمعه قرار دارد)
(زمین های کل باباخانی متعلق به کربلایی باباخان پدر حاج غلامحسین محمودی رییس اسبق آموزش و پرورش برازجان بود)
نعش کمارجی تا قبل از انقلاب فعال بود و بعدها امکانات آن بین هیئت مسجد سیدالشهدا و هئیت مسجد فردوس تقسیم شد.
مسجد دلگشا که یکی از ارکان نعش کمارجی بود تا سال ۱۳۸۲ به صورت سنتی عزاداری می کردند و نعش داشتند. ولی اینک مراسم آنان منحصر به سینه زنی در مسجد دلگشاست که توسط حاج سهراب گرگین، حاج مهدی آخوندزاده، حاج اصغر کاویانی و کربلایی جمال کازرونی مدیریت می شود.
شیوه حلزونی سینه زنی
وی با اشاره به شیوه سینه زنی حلزونی در گذشته می گوید: بعد از انقلاب دسته های هیئت های عزاداری گسترش پیدا کرد و به یک سبک جدیدی اجرا کردند که در برازجان ما هم ریتم سینه زنی و ریتم دمام زنی تغییر کرد. در آن زمان سینه زنی ما به شکل حلزونی بود که بعدها تغییر پیدا کرد و به شکل حلقه ای درآمد.
در سبک حلزونی، سرسینه و ته سینه داشت. افراد کمر یکدیگر را می گرفتند و دور می خوردند. بیاد دارم مرحوم بهروز دورافکن یکی از سینه زن های تنومندی بود که سرسینه می ایستاد. معمولا کسی که تجربه کافی و اندامی درشت داشت سرسینه می ایستاد. این سبک مشکلات خاص خودش را هم داشت تا این که آقای حاج مهدی آخوندزاده و آقای جمال کازرونی در اواسط دهه ۱۳۷۰ به بوشهر رفتند و در مراسم مسجد محله دهدشتی ها جایی که آقای حاج مصطفی گراشی نوحه خوانی می کرد سبک حلقه ای را دیدند و آن در برازجان اجرا کردند.
آئین روضه خوانی در برازجان
آتشی با اشاره به آئین برگزاری روضه خوانی در دهه ۴۰ می گوید: در گذشته که به مسجد می رفتیم اگر تابستان بود در فضای بیرون مسجد یک صندلی در کنار دیوار می گذاشتند و آن را سیاه پوش می کردند. روضه خوان روی آن می نشست و به ذکر مصیبت می پرداخت و پس از پایان روضه، مراسم نوحه پاممبری شروع می شد و بعد از آن هم مراسم سینه زنی برگزار می گردید.
پذیرایی در مراسم عزاداری
پذیرایی در مراسم عزاداری بیشتر چای و قهوه بود. توزیع قهوه هم به شکل بود که در ابتدا یک نفر قند آن را تقسیم می کرد هر کسی که قند برمی داشت آن حبه قند را روی فرش و یا روی زانوی خود می گذاشت و ساقی قهوه برای هر کسی که قند داشت قهوه می ریخت.
عزاداری و روضه خوانی زنان برازجانی در گذشته
وی در ادامه به روضه خوانی زنان در گذشته اشاره ای دارد و می گوید: کودک که بودم با مادرم به روضه منزل مرحوم «کل قندی» می رفتم کل قندی مادربزرگ آقایان اسلام پناه و مکاری ها بود و خانه اشان هم در محله قلعه بود.
پس از آن که روضه آسیدبهزاد ریاضی که شخصی نابینا بود تمام می شد، «ننه ی کل اصغر آخوندزاده» کنار گهواره ای می ایستاد و آن را تکان می داد و لالایی می خواند و سپس مشهدی شهربانو طاهری هم نوحه خوانی می کرد تا از لحاظ روحی و روانی مجلس کاملا آماده شود سپس پنچ نفر دخترِ تقریبا ده دوازده ساله که از قبل انتخاب و آنان را گریم کرده بودند وارد صحنه می شدند، همه ی این دختران عبای سیاه می پوشیدند و با روبنده ای چهره ی خود را می پوشاندند.
یکی از آن دختران، که قدش نسبت به دیگران تا حدودی بلند تر بود، در نقش عروس حضرت قاسم بازی می کرد و دختران دیگر به عنوان اهل بیت او را همراهی می کردند و خانم تقریبا مسنی هم در نقش حضرت زینب بازی می کرد که معمولا خودِ «کل قندی» این نقش را بر عهده می گرفت.
برای اجرای این نمایش پسر نوجوانی که با روبنده ای سبز، چهره اش را پوشانده بودند به عنوان حضرت قاسم وارد مجلس می شد.
خدا رحمت کند کل قندی را، چه سوزناک بیت می خواند:
ای سیاه بختون بیایید،جمله امدادم کنید / می شود داماد قاسم، خرم و شادم کنید
حجله ات از گل ببندم، یا که گویم رود رود / یا کفن کافور بیارم، یا که گویم رود رود
مراسم صبحدم در برازجان
آتشی در مورد این مراسم گفت مردم شهر برازجان در پایان مراسم عزاداری شبِ عاشورا که تا پاسی از شب ادامه می یافت با پای برهنه و چشمانی اشکبار به مسجدِ محل و حسینیه و به تکایا می رفتند و مراسم صبحدم را برگزار می کردند.
در این مراسم که تا اذان صبح تداوم می یافت نخست چراغ ها را خاموش و تعدادی عَلَم در دست و در فضایی مطلقاً تاریک به یادِ شبِ آخرِ امام حسین(ع) و یارانش اینگونه مرثیه می سرودند :
ای صبحدم، یکدم مِدَم، یک امشبی بهرِ خدا
تا حسین کشته نگردد در زمینِ کربلا
صبحدم، فردا حسین بی یار و یاور می شود
بی برادر، بی پسر، بی عون و جعفر می شود
عزاداران در این شب به تهجّد و احــیاء می پرداختند و پس از آن که مراسم را در مسجد و یا حسینه شروع کرده بودند، به صورت دسته جمعی بیرون می آمدند و همانطور که نوحه خوانی می کردند به منازل و تکایایی می رفتند که معمولاً مراسم نذری داشتند.
آنان پس از صَرف حلیم یا آش نذری و نوشیدن شربت دمی استراحت می کردند و از آن جا هم بیرون می رفتند و مجدداً به یاد شهدای کربلا سوگواری می کردند تا به تکیه ی دیگری برسند و این کار را در چند منزل انجام می گرفت تا این که قبل از اذان صبح به همان محل آغازین که مراسم را شروع کرده بودند، بر می گشتند.
ســپس مؤذّن، گلبانگ اذان محمّدی را که سر می داد عزادارن با شنیدن ندای ملکوتی الله اکبر ، شدّتِ عزاداری خود را به اوج می رساندند.
آنان با چشمان نمناک و سینه هایی ملتهب در حالی که قصد دل کندن از مراسم را نداشتند با صدایی که بیشتر به فریاد شبیه بود می خواندند:
صبح قیامت دمید
گشت به کام یزید
از افق مشرقین
صبح قیامت دمید
زینبِ محزون و زار
دل از برادر بُرید
و جمعیت سوگوار پس از پایان اذان، نماز صبح را اقامه و به منزل می رفتند تا با استراحتی کوتاه، خود را برای مراسم عزاداری صبح عاشورا آماده کنند.
اسامی هیئت های عزاداری در برازجان
در حال حاضر ۱۹ هیئت عزاداری در برازجان داریم که در ایام سوگوارای امام حسین (ع) عزاداری می کنند:
آتشی به هیئت های عزاداری در برازجان می پردازد و می گوید: ۱- هیئت ابوالفضل العباسِ مسجد جنت مدیر حاج علیرضا خادمپور ۲- هیئت باب الحوائج مسجد فردوس، مدیر جمال بهبهانی ۳- هیئت ابا عبدالله مسجد قدس، مدیر مختار ثبوت ۴- هیئت حبیب بن مظاهر مسجد خضر، مدیر مجتبی شیروانی ۵- هیئت امام حسن مجتبی حسینیه اعظم، مدیر صفر مهدوی ۶- هیئت شهدای کربلای بقعه سیدعبدالکریم، مدیر عباس قنبرپور ۷- هیئت صاحب الزمان مسجد ولی عصر (مسجد حاج کاظم)، مدیر حبیب اله پورمند ۸- هیئت صادق آل محمد مسجد امام جعفر صادق، مدیر محمد روانبه ۹- هیئت حضرت ابوالفضل مسجد ابوالفضل حسین آباد، مدیر احمد احمدی۱۰- هیئت امیرالمؤمنین منطقه کمربندی، مدیر حاج محمد علیپور ۱۱- هیئت علی اکبر حسینیه الزهرا (برجویی) مدیر عبداله برجویی ۱۲- هیئت صالحین الزهرا مسجد امام حسین، مدیر اکبر متوسلی ۱۳- هیئت امام موسی کاظم مسجد فاطمه زهرا، مدیر حسین مهدوی ۱۴- هیئت خادم الرضا مسجد الرسول کوی غنی، مدیر قاسم پاپری ۱۵- هیئت مهاجرین مسجد صیادی، مدیر طالب مظفری ۱۶- هیئت حر بن یزید ریاحی مسجد کمالپور، مدیر حاج علی داوودی ۱۷- هیئت امام حسین مسجد سیدالشهدا، مدیر نجف کفاش ۱۸- هیئت حیدر کرار مسجد فاطمه زهرا در محله والفجر، مدیر غلامشاه مسیح گل ۱۹- هیئت بیت العباس مسجد علمدار در محله گاراژ پهلوان، مدیر باقر سلمان زاده
سه اتفاق نادر در مراسم عزاداری های برازجان
آتشی با اشاره به اتفاق های نادر در خصوص عزاداری در برازجان می گوید: سه اتفاق نادر تا آنجا که من شنیده ام و خودم دیده ام در مراسم عزاداری های محرم رخ داده است یکی سال۱۳۳۷ بود. دو دسته عزاداری نعش کمارجی و نعش قجر همیشه با هم رقابت داشتند که کدام دسته اول از درّه خشمی رد شود. چون نعش قجر در شهربانی پرونده داشت و ثبت شده بود که البته نعش کمارجی هم ثبت کرده بود ولی نعش قجر قدمت بیشتری داشت همیشه دسته قجر زودتر شروع می کرد و از بازار عبور می کرد.
تا آنجایی که من شنیده ام در مراسم آن سال برخی از جوانان نعش قجر تعدادی چماق و چوب در تابوت گذاشته بودند که اگر هیئت رقیب خواستند زودتر در مسیر بازار رد بشوند با چوب و چماق با همدیگر درگیر شوند. این خبر به شهربانی رسید و نیروهای شهربانی بلافاصله وارد صحنه شد و با توپ و تشر و استفاده از باتوم، دمام زنان را حرکت دادند تا تداخلی بوجود نیاید البته سران هر دو نعش انسان های بزرگ و اندیشمندی بودند و هرگز اجازه نمی دادند که زد و خوردی پیش بیاید.
تجمیع عزاداران باعث از دست دادن کنترل آن ها شد
وی در ادامه می گوید: اتفاق دوم در سال ۱۳۵۸ رخ داد در آن سال که نخستین محرم پس از انقلاب بود، دقیق نمی دانم با تدبیر چه کسانی که کدام ارگان دو تا نعش قجر و کمارجی را تجمیع کردند.
تجمیع عزاداران باعث شد که جمعیت بسیاری در مراسم آن سال شرکت کنند و کار مدیریت و کنترل آن واقعاً سخت شد برای مثال ابتدای دسته زنجیر زن سر جایگاه نماز جمعه بود و آخر آن هنوز در شریعتی بود یعنی جمعیت آنقدر زیاد شد که نتوانستند کنترل کنند.
و اما یک اتفاق دیگر هم در سال۱۳۶۴ پیش آمد که در مراسم شب عاشورا آن سال، دمام های هیئت های عزاداری توسط برخی از جوانان تندرو که می خواستند سبک جدید انقلابی روی کار بیاورند پاره شد.
سخن پایانی
آتشی در پایان می گوید: در پایان از هیئت هایی که در محرم سال ۱۴۰۰ مراسم عزاداری خود را با توجه به موج پنجم کرونا که روزانه حدود ۶۰۰ نفر را به کام مرگ می کشاند تعطیل کردند تا ضمن احترام به کادر درمان بتوانند نذری های خود را در جهت خرید دارو و تهیه اکسیژن برای بیمان کرونایی اختصاص بدهند کمال تشکر را دارم ان شاالله که این کرونای لعنتی هر چه زودتر تمام بشه و محرم سال آینده بتوانیم مراسم اباعبداالله (ع) را با شکوه هر چه تمامتر برگزار کنیم.
منبع: اتحادخبر