به گزارش سایت خبری پرسون، اعظم وثوقی معاونت امور رسانه مرکز دانشجویی حقوق بشر ایران نوشت:
عملکرد جمهوری اسلامی درخصوص این رخداد مخالفتهایی از سوی برخی گروهها و جریانها داشته است؛ برخی معتقد بودند ایران باید در این رخداد مداخله میکرد و با کمک به دولت افغانستان مانع از به قدرت رسیدن طالبان در این کشور میشد و اقدامات ایران را منفعلانه قلمداد می کنند.
این در حالی است که ایران چندان که ظاهرا می نمایاند، منفعل نیست و در اینده با اعمال نفوذ ایران بر اساس توافقاتی که میان طالبان با ایران و روس ها شده است، توافقات مثبتی میان گروه های افغانی برای مشارکت سایر گروه ها در دولت رخ خواهد داد. مرور حوادث و اظهارات مسئولین طالبان نیز نشان می دهد که پیش از آغاز پیشروی های طالبان ایران منفعل نبوده است. این که سخنگوی طالبان در ابتدای پیشروی هایشان گفتند که ما با ایران و روسیه به توافقاتی رسیدیم گواه آن است. بر همین اساس بود که یک تغییر نظامی سیاسی نسبتا نرم و به نفع طالبان تا این جا پیش رفت...
اما از این جا به بعد کار طالبان سخت می شود. چون ایران در برابر یکه تازی طالبان در افغانستان کوتاه نمی اید و شورای سه نفره کرزی، عبدالله عبدالله و حکمتیار در همین راستاست.
پیش بینی می شود که یا طالبان دولت را در افغانستان به دست خواهد گرفت و یا بخش اعظمی از قدرت به دست انان خواهد بود و در هر دو حالت برخی گروه ها و جریان های داخلی افغانستان در صورتی که بتوانند در رایزنی ها موفق شوند، در بخشی از این قدرت سهیم می شوند؛ زیرا از آن جا که برتری میدان با طالبان است و پشتوانه قومیتی پشتون نیز طالبان را همراهی می کند، قطعا دیگر جریان ها تنها می توانند سهمی در قدرت داشته باشند و قدرت اصلی به دست طالبان خواهد بود.
سناریوی محتمل دیگر این است که با توجه به رویکرد ایران مبنی بر عدم قرار گرفتن طالبان در راس قدرت در افغانستان، در اینده تقابل جدی میان جریان های نزدیک به ایران و طالبان صورت گیرد و در نهایت دولتی در افغانستان شکل بگیرد که راس آن غیر طالب باشد ولی طالبان ریاست یک اقلیم گسترده را بر عهده بگیرند.
در این صورت احتمال بازگشت نیروهای امریکایی به افغانستان برای حمایت از جریان منسوب به امریکا و شدت گرفتن درگیری ها میان این جریان و طالبان محتمل است.
سه گانه طالبان، جریان نزدیک به ایران و روسیه و جریان نزدیک به امریکا همچنان در افغانستان وجود دارد و تنها موازنه قدرت میان این سه جریان دستخوش تغییر قرار گرفته و به نظر می رسد امریکا با بازی گردانی برای مبادله قدرت میان طالبان و جریان همسو با خود، به دنبال ناامن کردن منطقه برای ایران است؛ بدون آن که هزینه سنگین مالی و سیاسی حضور نیروهای نظامی و ادواتش را متحمل شود. البته هیچ بعید نیست که در صورت نیاز امریکا دوباره به شکل نظامی وارد معرکه شود.
از سوی دیگر به هر حال طالبان فرق هایی با گذشته کرده اما همچنان برپایی امارت اسلامی را در سر دارد و نیز فعلا منسجم است ولی شکاف های داخلی آن برای تاثیرگذاری ایران و روسیه یا امریکا روی آن ها یا تغییر رویه مسالمت امیز طالبان، خود نمایی می کند؛ مثلا کافی است امریکایی ها جناحی از طالبان را تحریک کنند تا با هزاره ها درگیر شوند و اهانتی به عقاید شیعیان صورت گیرد. در این شرایط ایران تغییر موضع خواهد داد و قطعا برای حمایت از آنان واکنش نشان خواهد داد. اگرچه فعلا طالبان قرار را بر اتحاد درون جریانی و احترام به اقلیت ها و قومیت ها گذاشتهاند.
به شخصه معتقد هستم اگر روی طالبان سرمایه گذاری بیشتری می شد، امروز طالبان متعادل تری داشتیم و هر قدر در این زمینه سرمایه گذاری شود، منافع بیشتری از آن حاصل خواهد شد.
در بحثی گفتم باید به آرای مردم در افغانستان احترام گذاشت و اقبال اکثریت مردم در افغانستان به دلایل مختلف فعلا به طالبان است و انان چون از پشتون ها هستند، حمایت پشتون ها را هم با خود دارند و چون انان با این پشتوانه در قدرت بازی داده نشدهاند، افغانستان ناامن است و درگیری طالبان با دولت کابل طبیعی است. دوستی گفت که رییس جمهور از میان پشتون ها که اکثریت قومی را دارند، انتخاب می شود و از این حیث، پشتون ها در قدرت دیده شدهاند.
در این تحلیل اشتباه، دو نکته مدنظر قرار نگرفته است؛ اول. از جمعیت ۳۳ میلیونی افغانستان تنها حدود دو میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند و نزدیک به یک میلیون نفر به اشرف غنی رای داده اند. آرای انتخابات به خوبی نشان می دهد که انتخابات نمایندگی همه مردم افغانستان که هیچ، اکثریت را هم ندارد. در واقع دولت کابل را امریکا با پشتیبانی از یک طیف امریکایی از پشتون ها بر سر قدرت نگه داشته بود و البته همراهی نهادهای بین المللی و کشورهای منطقه از جمله ایران باعث شد تا دولت سابق کابل به رسمیت شناخته شود؛ اما ایا با آرای دو میلیونی می توان این دولت را برایند مردم دانست؟
به هر حال حکومت افغانستان باید برایند تصمیمات مردمش باشد نه حضور نظامیان امریکایی. بر این اساس، باید گفتگوها و مذاکرات با طالبان و پیگیری مطالبات از ان شدت گیرد و به رفتار ان ها جهت داد.
باید از درون این بحران، فرصت ها را به خوبی شناخت و از آن بهره برداری کرد و از طالبان به نفع ملت افغانستان و توسعه صلح و ارامش در منطقه امتیاز گرفت. طالبان بیش از هر چیزی اکنون به دنبال گرفتن مشروعیت بین المللی است و قطعا تا مجبور نشود، خشونت های گذشته را در پیش نخواهد گرفت. مسئولین طالبان بارها به این مسئله اشاره کرده اند. طالبان امروز به دموکراسی هم فکر می کند و هیچ بعید نیست که اگر انتخاباتی برگزار شود، بدون تقلب، پیروز انتخابات باشد. بنابراین، باید کمک کرد که افغانستان به ارامش و امنیت برسد و بعد پیگیری کرد که دولت مستقر به سمت خشونت طلبی نرود و در عمل نیز، در سطوح مختلف، حقوق قومیت ها و اقلیت های مذهبی و زنان را به رسمیت بشناسد. تغییر روحیات فرهنگی طالبان با کار نرم و برنامهریزیهای فرهنگی و سیاسی کوتاه مدت و بلند مدت امکان پذیر است و نباید از این امر غافل شد. نکته اخر این که طالبان یک گروه تروریستی نبوده و نیست؛ این جریان بخشی از مردم افغانستان است که مطالباتی برای خود دارد و در این مسیر، اشتباهات خشونت بار داشته و بر اساس اقتضائات سیاسی، نظامی و اقتصادی با برخی سازمان های اطلاعاتی مانند دستگاه اطلاعات پاکستان همکاری های گسترده داشته و در برهه هایی ابزار پیشبرد سیاست های پاکستان در افغانستان و منطقه واقع شده است. اما این رسانه های غربی بودند که با بزرگنمایی رسانه ای از برخی صحنه های درگیری افغانستان، ان ها را تبدیل به تروریست کردند.
وگرنه عکسهای جنایات امریکایی ها در عراق و افغانستان که توسط خبرگزاری ها و حتی نظامیان امریکایی منتشر شده و حمله های امریکا و اروپا به عراق با بهانه کشف تسلیحات کشتار جمعی که بعدا همین سران اروپا و امریکا اعتراف کردند که چنین چیزی را در عراق کشف نکردند، امریکا و کشورهای اروپایی را بیش از طالبان مستحق تروریست نامیدن می کند؛ البته این سخن به این معنا نیست که خشونت های سر زده از طالبان را تایید نماییم اما واقعیت این است که در میدان جنگ وقوع صحنه های جنایت بار طبیعی - نه انسانی- است.
به هر حال ماکت حکومت اقلیت بر اکثریت در افغانستان که در آن توازن قدرت های داخلی رعایت نشده بود، پس از چند دهه حضور فرسایشی عامل خارجی مداخله گر، از هم پاشید.
در این جا یک سوال مهم پیش میآید که چالش بزرگی برای امریکاست: اگر در یک انتخابات آزاد در افغانستان، اکثریت در آن به طالبان رای بدهند، امریکا با چالش تقابل دموکراسی و چهره تروریستی که از طالبان ساخته چه خواهد کرد؟ وقت آن است که به آن بیاندیشیم که آیا واقعا طالبان همانی است که امریکا از طریق رسانههایش در اذهان ساخته است؟
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.