به گزارش سایت خبری پرسون، «هفت خان رستم» جلد نخست از مجموعه داستانهای شاهنامه با نگارش محسن دامادی از کارگردانان و نویسندگان سینمای کشورمان همچنان مورد توجه خوانندگان این رمان قرار دارد.
محمدرضا هنرمند فیلمساز کشورمان به تازگی این کتاب نوشته محسن دامادی را خوانده و دربارهاش نوشته.
هنرمند در یادداشت خود این چنین «هفت خان رستم» را تحسین کرده است:
عالیجناب محسن دامادی عزیز، سلام و دست مریزاد.
کتاب هفت خانت را با سختی و گرفتاری پیدا کردم و خواندم. حظ بردم و لذت، آفرین بر همتات، آفرین بر نگاه تیزبین و موشکافانهات، آفرین بر قلم روان و بی تکلفات، آفرین بر حسن سلیقهات.
بیصبرانه منتظر جلد های بعدی هستم.
ارزش والای کار شما در تشویق جوانان دور افتاده و سرگردان ما به آشنائی بیشتر با مفاخر ملیست.
شما از مفاهیم بلند و شاید کمی غامض فردوسی بزرگ، هلو ساختهاید برای گلوی رنجور جوانانمان. کار سترگی کردید و میکنید.
جوانان که به جای خود، فهم و درک و حتی روخوانی شاهکارهای ماندگار بزرگان ایران و جهان هیچوقت آسان نبوده و نیست، بخصوص در این دوران آسانگیری و آسانپسندی، نه برای من و نه حتی برای استاد بزرگ، منتقد مشهور و محبوب سیمایی.
ارادتمند شما محمدرضا هنرمند
گفتنیست رمان «هفت خان رستم» نخستین جلد از مجموعه داستانهای شاهنامه به قلم محسن دامادی است که از سوی انتشارات کتابسرای نیک منتشر شده.
این مجموعه در تداوم انتشارِ خود به دیگر داستانهای این کتاب بزرگ و سترگ خواهد پرداخت.
دامادی با استناد به اشعارِ شاهنامه، این داستانها را به زبانِ روان امروزی نوشته تا هر کس بتواند به آسانی شاهنامه بخواند و با این اثرِ ملی ارتباط بگیرد. مهمتر از این، نویسنده کوشیده تا در هر داستان، جهانبینیِ شاعرِ بزرگ وطن پرست ایرانی که به دلیلِ سلطه بیگانه به رمز و راز بیان شده، واکاوی کند؛ و سرانجام کلاسِ آموزشی فردوسی برای علاقهمندانِ داستان نویسی و فیلمسازی اقتباسی در هر داستان بیان شده است.
این شیوه در هر یک از داستانهای مجموعه که بتدریج منتشر خواهد شد رعایت شده، تا با مطالعه هر داستان، برای خواننده یک دریچه تازه به چشم انداز این شاهکار بزرگِ ادبیاتِ پارسی گشوده شود.
در پشتِ جلد کتاب، از قولِ حکیم ابوالقاسم فردوسی آمده است:
«این داستانها را دروغ و افسانه ندانید. چنان نخوانید که در هر زمان خوانده شده، زیرا زمانه بر یک قرار نمیماند. اگر نکتهای با خرد و دانشِ کسی سازگار نباشد، شاید باید راهی برای درکِ معنا باز شود… اگر امروز زبانِ ما فارسی است و بدین لحاظ ایرانی و دارای سابقه تمدنی کهن و آبرومند هستیم، برای نگاهداشتِ آن، بیش از تنها با زبان افتخار کردن به ایرانی و آریایی و فرزندِ فردوسی و کوروش بودن و… وظیفه ای بر دوشِ ماست.»