به گزارش سایت خبری پرسون، ابراهیم اسدی بیدمشکی نوشت: مدیریت تهران، این شهر پر چالش را یک متخصص پزشکی هستهای در دست میگیرد که به جز تجربه نمایندگی مجلس، مسئولیت سازمان بسیج دانشجویی را بر عهده داشته است و عجیبتر آنکه، وقتی در برنامه تلویزیونی از پرویز سروری نایب رئیس شورای ششم شهر تهران درباره تحصیلات بیربط زاکانی نسبت به شهرداری میپرسند، میگوید در بحث مدرک تحصیلی ظاهرا در وزارت کشور اشتباهی رخ داده و چون یکی از موضوعات مهم شهر بحث سلامت است، قانون باید تغییر کند تا بلکه ردای شهرداری به تن نماینده مستعفی قم بیاید!
اگر آقای سروری و همنظرانش کمی به جداول دروس رشتههایی چون مهندسی عمران، مدیریت شهری و... نگاه کنند، خواهند دید جزئیات این دروس به چه میزان با مباحث توسعه پایدار، زیست مردم مشابهت و مطابقت دارد. آیا به بهانه اینکه وزارت کشور برخی رشتهها را به ادعای آقای نایب رئیس، به اشتباه و بیارتباط برای سوابق تحصیلی شهردار تعیین کرده است، باید به جای اصلاح، رشته بیارتباطتری را اضافه کرد؟ اشتباه روی اشتباه؟
جابهجاییهای این چنینی در پست و مقامها، سرمایههای اجتماعی را نابود میکند و مردم را به یکی از نزدیکترین حلقههای ارتباطیشان با حاکمیت، یعنی نمایندگان مجلس، بیاعتماد خواهد کرد. قسیم عثمانی نماینده بوکان در مجلس دهم یکی از نامزدهای ریاست دیوان محاسبات در دوره خودش هم بود. او شهریور سال ۹۲ در گفتوگویی اعلام کرد بیشترین امتیاز را میان رقبایش در کمیته بررسی کننده کسب کرده است. او اما یادآور شد «در رایزنی با مردم حوزه انتخابیهام متوجه شدم آنها انتظار دارند در سمت نمایندگی برای آنها باقی بمانم. من ترجیح مردم حوزه انتخابیه را به خواست خودم برتری دادم.»
آیا آقای زاکانی زمانی که برای نمایندگی مردم قم در دوره یازدهم پارلمان تبلیغات میکرد، برای شهرداری تهران هم برنامه داشت؟ الان نیز صدای اعتراض موکلانش را می شنود؟
از جبهه انقلاب(بخوانید اصولگرا) که مدعی انقلابیگری و گوش به فرمان رهبری انقلاب هستند و به خود لقب انقلابی داده اند، انتظار می رفت حداقل کلام آیت الله خامنه ای را در ششم خرداد ۱۴۰۰ پس از دو ماه به فراموشی نسپارند؛ رهبر انقلاب در دیدار با همین نمایندگان بر پرهیز از تلاش برای رسیدن به منصب وزارت یا پست های اجرایی تاکید کردند. هر چند که به جز موضوع شهرداری زاکانی، چند نماینده در میان وزرای پیشنهادی حجت الاسلام رئیسی، رئیس جمهوز مورد حمایت مجلس یازدهم، قرار دارند.
هجدهم مرداد ماه به مناسبت روز خبرنگار، در کنار تعدادی دیگر از خبرنگاران پارلمانی در نشستی با آقای قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی حضور پیدا کردم. پس از ثبت عکس یادگاری به سمت او رفتم و دغدغه شهردار جدید را به شهردار با سابقه تهران گفتم و یادآوری کردم هیچ دلیلی برای شهردار شدن زاکانی پیدا نمی شود! قالیباف نیز به لزوم اجرای تصمیم جمعی بر مبنای دموکراسی پرداخت و وقتی سخن رهبری را در مورد پرهیز از حضور نمایندگان در مسئولیت اجرایی یادآور شدم، گفت که باید خود اعضای این شورا به این مسئله توجه کنند.
آقای قالیباف که با آرامش به اظهار نظر من گوش میداد نقدم را به این اتفاق وارد دانست و در حالی که نزدیک ساختمان مشروطه محوطه پارلمان شده بودیم، تاکید کردم در خود اصولگرایان مدیران مرتبط با حوزه شهری حضور دارند، او بیان کرد که بله نقد به جایی است، البته اگر جمعی تصمیم اشتباهی بگیرند، خودشان متوجه خواهند شد که آن تصمیم خطایی بوده است اما باید به تصمیم جمعی گردن بنهیم و به آن احترام بگذاریم.
اگرچه بخش اظهار نظر آقای قالیباف درباره احترام به نظر جمعی به خودی خود پذیرفته و رفتاری تحسین برانگیز است، اما یک اشتباه در شهر با هزار پیچ و خم تهران نمره ۲۰ را لزوماً ۱۹ نمی کند بلکه یک باره نمره مردودی حاصل می شود و نتیجهاش، فساد بزرگ و برخی ناکارآمدی های شهری چندین ساله تهران است.
آیا در میان اصولگرایان قحط الرجال شده و قحطی متخصص امور شهری آمده که برای پست های مختلف دست به دامن مجلس شده اند؟ اگر پاسخ بله باشد، یعنی مردم در انتخاب شان اشتباه کردهاند و جریانی بر سر کار است ظرفیت و توانایی اداره امور شهر و کشور را ندارد و اگر پاسخ نه باشد، باز هم باید به حال اصولگرایان و کشور غصه خورد که با این اتفاق، حقوق دیگران حتی از درون جریان شان را ضایع میکنند. چنین اتفاقی عقلا قبیح است! گویی زاکانی دارد مزد زحماتش را برای جبهه انقلاب(بخوانید اصولگرا) در شهرداری تهران می گیرد.
شهردار شدن نماینده مستعفی قم، رخداد ناگوار "مدیر بازی" را در کشور تقویت میکند که در آینده اشخاص تشویق شوند با الگوگیری از زاکانی و اندکی لابیگری هر چند وقت، پست و مقامی دست و پا کنند. شاید مصداقی از "پررویی نجومی" باشد که به قول این نامزد پوششی انتخابات امسال، تنها در "کهکشان راه شیری" فعلی در فضای سیاسی ایران رقم بخورد.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.