سایت خبری پرسون- همه کشور ها برای استفاده حداکثری از منابع آبی از تمام امکانات خود بهره می برند با توجه به توپوگرافی یا موقعیت پولیتیکی به میزان قدرت و نفوذی که می توانند، سیاست های خود را پیش می ببرند و همه این موضوعات با داشتن یک استراتژی به بهترین شکل قابل بهره برداری است؛ (مدیریت).
سالهاست کشور های منطقه با احداث سد، بر روی رودخانه های مشترک در خاورمیانه موضوع بحران آب را کمی جلوتر برده اند! شرایط آب و هوایی و تغییر اقلیم احتمال بروز جنگ آب را در منطقه دو چندان کرده است!
به طور مثال؛ سد ایلیسو درآناتولی ترکیه باعث ایجاد بحران در ایران عراق و سوریه می شود(خشک شدن تالاب ها، مرگ و میر تعداد زیادی از گونه های دریایی، اجرای سیاست نفت در برابرآب، سیل، مهاجرت های داخلی و کشورهای عراق و سوریه به سمت ایران و تشدید پدیده حاشیه نشینی ورود ریزگردها از عراق به ایران، تنها بخشی از خطراتی است که به دلیل ساخت این سد گریبانگیر کشور ایران است.
سد سازی بر روی هیرمند در افغانستان موجب خشک شدن دریاچه هامون در ایران شد. همانطورکه سد النهضه در اتیوپی که نمونه روشن این موضوع در ایجاد بحران آب در کشورهای مصر و سودان شده است بحرانی که شاید به جنگ میان این کشورها منجر شود. موضوع حق آبه در میان کشورها از اهمیتی حیاتی برخوردار است سیاستی که کشورمان ایران کمی باید در مورد آن جدی تر ورود کند. که در این دیدگاه قصد ورود به آن را نداریم.
در ایران موضوعی که بیشتر از جنگ منطقه ای و سیاست های اتخاذی، اهمیت دارد، بحران مدیریت آب در داخل مرزهای ایران است!
رودخانه کارون سالهاست دستخوش تغییراتی شده است تغییراتی نه فقط از روی جبر اقلیمی بلکه انتقال بی رویه آب از سرشاخه ها بدون مطالعات کارشناسی به فلات مرکزی ایران و سد سازی های بی رویه! که همان مناطق نیز امروز با بحرانی برای طبقه کشاورزان جامعه که طیف وسیعی را از جنوب تا مرکز ایران تشکیل می دهند شده است.
معضل بی آبی در خوزستان علی رغم بمباران رسانه ای مدیران مرتبط در این سال ها که آن را به خشکسالی تنها نسبت می دهند نیست! موضوع بغرنج تر و مهم تر در این برهه (مدیریت) است. ایران کشوری چهار فصل بود که در سال های اخیر با تغییرات اقلیمی به کشوری تک فصلی، خشک تر و بی آب تر تبدیل شده است و این مسئله را مدیران به خوبی می دانستند که اگر موضوع را کارشناسانه تر و دلسوزانه تر دنبال میکردند به اینجا نمی رسیدیم!
با توجه به تغییرات اقلیمی و هشدارهای موجود برداشت های بی رویه از آبخوان ها و آبخیز ها و انتقال از سرشاخه ها به فلات مرکزی در ابعاد 6 میلیارد مترمکعب از طریق تونل هایی تحت عنوان تونل گلاب و پروژه بهشت آباد که در بلاتکلیفی خبری در چند دوره ماند. یعنی تنها صرف هزینه های هنگفت بدون هیچ تعصبی برای اجرای درست یک برنامه مدون! که از آن هم به عنوان یکی دیگر از سو مدیریت ها می گذریم.
خوزستان فقط دارنده طلای سیاه و قطب انرژی در ایران نیست بلکه یکی از شهرهای تولیده کننده دو محصول استراتژیک غذایی نیشکر و گندم است. استانی که به واسطه این جغرافیا و تولیدات مهمش و پایداری کشاورزی در این خطه نه تنها برای ساکنان خود بلکه برای تمام ایران حیاتی است.
به نظر می رسد برای پایداری کشاورزی در خوزستان و سایر شهرها اولویت انتقال آب از سرشاخه ها راه حل نهایی بوده است اما چرا با شکست مواجهه شده است ؟!
از نظر کارشناسان این حوزه چندنکته حایز اهمیت است؛
چرا در پروسه انتقال آب به نکات زیادی توجه نمی شود و نزدیک به هفتاد درصد آب به هدر می رود و یا برداشت هایی خارج از مهندسی انتقال آب از رودخانه ها صورت می گیرد که این نکته باز به سو مدیریت سرزمینی باز می گردد.
نکته دیگر، موضوع کشاورزی در ایران است مسئله ای که بیشترین سهم مصرف آب در کشور را به خود اختصاص داده است. در سرزمینی که نزدیک به پنجاه سال، شاهد خشکسالی و تغییرات اقلیمی بوده است. یعنی معضلی بلند مدت! اما همچنان کشاورزی با شرایطی که گفته شده بیشترین درصد اشتغال پایدار است.
این مشکل کوتاه مدتی نیست که بشود با راه حل کوتاه مدت بر دردهایش مرهمی گذاشت. بلکه باید به مرور محصولات آب بر جای خود را به محصولات دیمی یا راه حل "نکاشت" تا مدت ها در مناطق کم آب کشاورزی بدهد و محصولات گلخانه ای جای خود را در میان کشاورزان باز کند.
در حال حاضر استان خوزستان با چالش عظیمی مواجه است که مدیران بالادست سهم به سزایی در ایجاد این بحران دست ساز دارند بحرانی که تغییرات اقلیمی نقش کمرنگی در آن ایفا می کند.
می طلبد کارشناسان حوزه آب دوباره نگاهی اقماری به موضوع نداشته باشند بلکه با برنامه ریزی دقیق در بلند مدت راهکاری اساسی بیابند.
نویسنده: نرگس رضایی
نظرات شما ( 1 نظر )