به گزارش سایت خبری پرسون، جعفر گلابی نوشت: از فحوای این گزارش کاملا مشهود است که رفع تحریمها به عمر دولت کنونی قد نمیدهد و مردم ایران همچنان باید زیر تیغ تحریمهای ظالمانه امریکا در بدترین شرایط کرونایی صبر پیشه کنند. البته در این گزارش توضیح داده نشده است که علت و عامل این تاخیر چیست؟ ولی دلیل تعویق مذاکرات وین هرچه باشد اطاله رنج مردم را در بر دارد و ای کاش هیچ عاملی در این تاخیر دخالت داده نمیشد چرا که لغو تحریمها اگر همین ساعت صورت بگیرد بهتر از ساعت دیگر و اگر امروز انجام شود بهتر است تا به فردا موکول شود.
اما این گزارش دقیق را باید کلیتر و فراتر از مناسبات موجود و انواع مضایق و محدودیتها و مشکلات و شرایط زمانه دید. اگر نیک بنگریم این گزارش به نکات بسیار مهمی اشاره دارد که فقط مربوط به برجام و تنها ناظر به معایب و محاسن کنونی ما نیست. اگر قدری دقیقتر و کلیتر نظر کنیم کشور ما طی دو، سه قرن اخیر دست به گریبان همین نقاط ضعف و قوت بوده است و گویی که ما سالهای متمادی است که از برخی بیماریهای مزمن رنج میبریم و هیچگاه نخواستهایم یا نتوانستهایم آنها را برطرف کنیم. خودخواهیها و ترجیح منافع فردی و گروهی و حتی امیال شخصی بر منافع ملی و درازمدت رجحان داشته است و در بزنگاههای مهم تاریخی کار دستمان داده است ولی مرتبا به تکرار آن پرداختهایم.
به سرانجام رسیدن برجام یک ضرورت جدی و (به تعبیر برخی از ناظران) حیاتی برای کشور است و این معنای پیچیدهای هم نیست ولی دیدیم که هنگام تصویب آن عدهای عزا گرفتند و تا توانستند حتی به صورت عملی در ناکامیاش کوشیدند. ما دستاورد بزرگی حاصل کردیم ولی با آن بازی کردیم و در اوج زمان ناشناسی از منافعش سود نبردیم.
بعد از تصویب برجام که سیل مقامات و روسای کشورها به ایران سرازیر شدند و هریک با خود هیاتهای تجاری و اقتصادی پرتعداد آوردند برخی کم مانده بود که به آنها فحش دهند و واقعا هم در عمل فهماندند که به قول معروف این بوی کباب نیست اینجا خر داغ میکنند! آنقدر تعلل کردیم تا ترامپ از راه رسید و اتفاقا برای برهم زدن ماجرا راه را باز دید و به امضایی همهچیز برچیده شد! از آن سو آقای ظریف منصفانه اشاره دارد که گویا ما چنان مشعوف حضور غرب شدیم که شرقیان را رنجاندیم و در نهایت هم چوب را خوردیم و هم پیاز را!!! راستی این چه دردی است که ما داریم؟ چرا با یک غوره دچار سردی میشویم با یک مویز از گرما گر میگیریم؟! گاهی از سوراخ یک سوزن رد میشویم و زمان دیگر از در دروازه هم عبور نمیکنیم! عدهای برجام را به عرش اعلا بردند و فتحالفتوح خواندند و عده دیگر آن را جسد متعفن نام نهادند! همانطورکه آقای ظریف تصریح میکند با اجماع ملی میشد از فواید آن بهره ببریم و شاید اگر موقعشناس بودیم برای امریکا امکان بازگشت آن هم به سادگی وجود نداشت.
این حکایت تلخ و دردآور و رنجآفرین را میتوان بارها حداقل طی 200 سال گذشته دید. در جنگهای ایران و روس آنچه ما را شکست داد بیدانشی و ناآگاهی و تشتت و پراکندگی در داخل بود، جایی که باید محکم میایستادیم عقب نشستیم و جایی که اصلا نیاز به ادامه جنگ نبود درگیر شدیم و دشمن بیشترین بهرهبرداری را کرد. جالب است که در یک موقعیت وقتی روسیه با فرانسه متخاصم شدند و ما در جبههها دست غالب را داشتیم و حتی امکان بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته وجود داشت ناشیانه صلح کردیم و خیال روسیه از جانب ما راحت شد!
اینگونه مواجهه با مشکلات بزرگ گویی در کشور ما به یک رسم مبدل شده است و به تکرارش عادت کردهایم و هیچگاه به اجماع ملی برای احتیاط، تامل، دقت، موقعشناسی، تعادل و پختگی دست نیافتهایم. اگر ما برای خود اشتغالات بزرگ و بعضا غیرضرور درست نمیکردیم با همه ناکارآمدیها و اختلاسها و اختلافات سیاسی و جناحی قطعا هماکنون از تمام رقبای منطقهای در بعد اقتصادی جلوتر بودیم.
ما مرتبا شعار میدهیم و بر خود میبالیم و به تاریخ هزاران ساله خود تمسک میکنیم و اتفاقا همینها سبب درجا زدنمان شده است. چه اشکال دارد گاهی بپذیریم که نمیدانیم، نمیتوانیم، یک ملت معمولی هستیم؟ چرا باید 7 واکسن داخلی بسازیم در حالی که بسیاری از کشورهای ثروتمند این کار را نکردند؟ چرا باید در مبارزه با کرونا تحیر دنیا را جلب کنیم ولی در واکسیناسیون از بسیاری کشورها عقب بمانیم؟! به نظر میرسد اگر روزی در یک اجماع ملی همه بپذیریم که ما یک ملت مثل همه ملتها هستیم و نقاط ضعف و قدرت زیاد داریم و تاروپود زندگیمان از شعار خالی شود و تصمیم بگیریم که با صبر و تلاش و تواضع به کار و زندگی بپردازیم موفق میشویم.
گزارش آقای ظریف یک رنجنامه تاریخی از عادات و رفتار و صفات و میزان هوش و دانش و درایت ماست و جا دارد که از جنجالهای معمول سیاسی خارج شود و مورد موشکافی تاریخی قرار گیرد.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: اعتماد