سایت خبری پرسون- چند روزی فضای مجازی را رصد کردیم؛ مقالات، یادداشت ها، خبرهای مرتبط با کابینه را مرور کردیم، ما هم مثل همه کنجکاو هستیم. با برخی خواص و صاحبنظران، اصحاب رسانه، مدیران دولتی و غیردولتی، فعالان اقتصادی، تشکل ها، NGOها، نشست داشتیم، پای صحبت تعدادی از بزرگان صنعت و تجارت نشستیم، یک سوال در ذهن من تداعی شد، به واقع کدام وزارتخانه درحال حاضر برای مردم و حتی مسئولین از همه حائز اهمیت تر است؟
راه دوری نرفتم، این سوال را از فرزند و بستگان پرسیدم، جملگی پاسخ، وزارت صنعت، معدن و تجارت بود، هیچکدام اسمی از وزارت امور خارجه، وزارت علوم، وزارت ارتباطات و... نبردند
چرا؟ چرا همگی متفق القول وزارت صمت را خطاب قراردادند، جواب روشن است
تاثیر و نقش حمایتی و نظارتی وزارت صمت در بهبود زندگی مردم و حتی عملکرد سایر نهادها و دستگاههای اجرائی دیگر با تولید 38 الی 40 درصد ازGDPکل برای هیچکس پوشیده نیست.
گریزی به تعریف و جایگاه مدیران پایه، میانی وار شد زدم.
در قوانین اداری و استخدامی پست وزیر را یک پست سیاسی تعریف نموده اند، اما قطع به یقین به کارگیری افراد سیاسی و سیاسی کاری در این وزارتخانه حساس و کلیدی و ویترین نظام، مساوی است با تصمیمات نادرست در حوزه صنعت و زمینگیر شدن چرخ تولید، تنظیم بازار غیر موثر، از دست دادن بازارهای هدف، افزایش بیکاری، تعطیلی بنگاهها و...
پس منطقی است بدور از هرگونه سیاست زدگی به دنبال فردی با ویژگی های خاص بگردیم، شکر خدا هر عزیزی که به کابینه معرفی شود شروط عمومی را دارد، اما شروط تخصصی چطور؛ اگر به شرایط عمومی وزن 30% بدهیم، خلا سهم 70 درصدی تخصص را به عنوان یک محور نجات صنعت چگونه می توان نادیده گرفت.
این عدم توازن در سنوات اخیر، بدنه صنعت را به شدت مجروح و زخم خورده کرده است، اینبار بیشتر دقت کنیم.
صنعت کسی رامی خواهد که خودرو را بشناسد، فولاد را بشناسد، پتروشیمی را به عنوان یک مزیت نسبی با ارزش افزوده قابل توجه برای کشور بشناسد، کسی که کمبود اکسیژن و خطر سقوط آوار در تونل های تنگ معادن را لمس کرده باشد، تجارت را بلد باشد، روابط بین الملل را بداند، بازار را بشناسد، اصناف را تکریم کند، صنایع دستی کشور، فرش دست باف، کفش دست دوز، خاتم کاری و...ارج نهد، کسی که بداند در بحران های پیش رو، نمی توان استارت آپ ها، کسب و کارهای مجازی و توسعه آنهارا نادیده گرفت، یکی که دغدغه خدمات نوین با بهره گیری از اقتصاد دیجیتال را در سر داشته باشد، متولیان رمز ارزهای بومی کشور را بشناسد و آنها را زیر چتر قوانین موضوعه حمایت نماید.
صنعت کسی را می خواهد که دیپلماسی اقتصادی بداند، یکی که شعارش این باشد چه کسی خسته است ؟ و پاسخ دشمن را پژواک.
یکی که اتوی شلوارش رابشکند، پاشنه کفش خود را بالا بکشد و شبانهروز برای تولید کننده و برای فعالان اقتصادی و اصناف بدود. یکی که استراتژی داشته باشد و برنامه و البته حرف حساب برای گفتن.
ما، در فضای مجازی و پس از روزها دویدن و نفس نفس زنان به یک اسم رسیدیم، نامی که بود و نبود، کار می کرد و دیده نمی شد، نمی خواست که دیده شود، دغدغه اش خدمت بود
ما به یک نام رسیدم؛ دکتر فرهاد تقوا منش
تکنو کراتی که به سرمایه انسانی و اخلاق حرفه ای توامان احترام می گذارد.
پیشنهاد می کنم، شما حرف ما را باور نکنید
گشتی در فضای مجازی و دنیای واقعی بزنید، بررسی کنید، تحلیل کنید و یک نام به ما بدهید، نامی که با کمک سایر ارکان دولت و با همکاری و همراهی تشکل ها و بخش خصوص روح تازه ای به صنعت، تولید و تجارت ببخشد.
قضاوت و انتخاب با شما...