به گزارش سایت خبری پرسون، شغیعی مینویسد: یکی از دغدغههای دولتها، به خصوص از قرن بیستم، بحث کنترل جمعیت بوده است. این موضوع همچنان بهعنوان یک مسئله مهم ذهن دولتها را به خود مشغول داشته است. از یکجهت ملتهایی با افزایش بیرویه جمعیت روبهرو هستند و ظرفیت و امکانات کشورشان توان تحمل چنین جمعیتی را ندارد، از سوی دیگر کشورهایی هستند که با کنترل شدید جمعیت، اکنون به موقعیتی رسیدهاند که از نظر نیروی انسانی شدیداً دچار مشکل شدهاند و معلوم نیست در آینده به چه سرنوشتی مبتلا شوند.
ایران را نیز نمیتوان از این مقوله استثناء کرد. در دهه شصت، رشد بیرویه جمعیت را شاهد بودیم و در دهه هفتاد، کنترل جمعیت و در دهه هشتاد به بعد کاهش شدید آن. بر اساس سرشماریهای انجامگرفته، این کاهش نگرانکننده است و اگر بهدرستی برای آن چارهای اندیشیده نشود در آینده دچار انواع بحرانها و آسیبها خواهیم شد. به همین خاطر در این مقوله قصد آن داریم به ارزیابی و نقد کاهش رشد جمعیت در ایران بپردازیم.
نگارنده اعتقاد دارد که این روند کاهش جمعیت برخلاف برخیها که اعتقاد دارند برای توسعه کشور مفید است اگر تداوم پیدا کند خسارات فراوانی برای کشور ایجاد میکند که گاه غیرقابلجبران خواهد بود.
اینک به برخی از آسیبها و خسارتها اشاره میشود؛
۱. تضعیف نیروی دفاعی کشور، نیروی جوان و جمعیت فراوان یکی از شاخصهای اقتدار نظامی و دفاع بازدارندگی است. دوران جنگ تحمیلی و حضور جوانان در عرصههای نظامی و عملیاتهای سرنوشتساز، برگ برندهای بود که ایران اسلامی توانست در دوران دفاع مقدس آن را کسب کند. مطمئناً یک کشور که دارای جمعیت اندک و یا پیر باشد توان رویارویی مقتدرانه در برابر تجاوز بیگانگان را نخواهد داشت.
۲. کاهش جمعیت نخبگانی کشور، از اصلیترین پایههای پیشرفت و توسعه کشور نیروی انسانی است. نیروی انسانی نخبه، سرمایهای است که هیچ سرمایه مادی و غیرمادی، توان هماوردی با آن را ندارد. کشوری که با پیری جمعیت روبهرو شود خودبهخود جمعیت نخبگانی آنکه بهطور طبیعی از دل نسلی جوان برمیخیزد دچار آسیب میشود و این کشور مهمترین برگ برنده خود را در پیشرفت و تعالی از دست خواهد داد. کما اینکه بسیاری از کشورهای پیشرفته این جمعیت نخبگانی را با مغزهای متفکر جوانان کشورهای جهان سوم جبران میکنند.
۳. کاهش نیروی انسانی و در نتیجه عقبماندگی از قافله توسعه: همانطور که جمعیت نخبگانی شاخص اصلی پیشرفت است، نیروی انسانی جوان و کارآمد نیز نقش مهمی را در پیشرفت کشور باز میکند. کشوری که با پیری جمعیت روبهرو شود این فاکتور مهم را نیز از دست خواهد داد، فلذا چنین کشوری یا باید از نیروهای خارجی برای جبران نیروی کار استفاده کند یا اینکه در پیشرفت دچار کندی خواهد شد.
۴. برهم خوردن تعادل جمعیتی: ایران اسلامی با همین ترکیب جمعیتی موجود، دارای جایگاه ویژه در منطقه است. اگر بر اثر عدم رعایت قواعد یکسان در کنترل جمعیت برخی از ترکیبهای جمعیتی دچار تغییراتی شوند، ممکن است آسیبهایی به یکپارچگی ملت ایران وارد شود و گاه دشمنان نیز از این مقوله سوءاستفاده کنند.
۵. تضعیف جایگاه ایران بهعنوان تنها کشور شیعه: هر چند که شیعیان در سراسر جهان و در میان ملل اسلامی پراکنده هستند ولی تنها کشوری که در آن دولتی با حاکمیت شیعه قدرت را به دست دارد کشور ایران است. این کشور هماکنون امالقرای جهان اسلام است و چشم جهان اسلام به آن دوختهشده است. اقتدار آن مایه اقتدار جهان اسلام و تضعیف آن نیز تضعیف جهان اسلام خواهد بود. وجود کشوری پیشرفته با نیروی کارآمد و جوان و متعهد و متخصص تحت عنوان جمهوری اسلامی ایران، مایه امید و شادابی برای سایر ملل جهان اسلام خواهد بود. از اینرو این سرمایه ارزشمند شیعه که منادی اسلام ناب محمدی در جهان است میبایست هم از نظر کمی و هم کیفی شاخصهای لازم را داشته باشد و یکی از این شاخصها، جمعیت قابل قبول است که بتواند در برابر جهان کفر قد علم کند.
همه اینها که گفته شد به معنای افزایش بیرویه جمعیت و غیرمتناسب با ساختارهای توسعه نیست. افزایش جمعیت در صورتی به رشد و توسعه و توانمندی کشور کمک میکند که در کنار آن تدبیر لازم همراه با زیرساختهای مناسب نیز در نظر گرفته شود. این ظرفیت در کشور ما به تعبیر مقام معظم رهبری تا ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت است. از همین روی وظیفه مسئولان است که بهدور از جوزدگیهای مرسوم تا دیر نشده به فکر چاره باشند.
نویسنده: دکترنصرالله شفیعی
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.