به گزارش سایت خبری پرسون، شفیعی مینویسد: امروز موضوع کاهش رشد جمعیت و گاه رشد منفی آن تبدیل به معضلی جهانی شده است و تنها مشکل ایران نیست که چند سالی است با آن دست بهگریبان شده است. مقام معظم رهبری بارها نسبت به ابن موضوع احساس خطر کرده و هشدار داده اند. تجربه چند سال اخیر نشان داده که متأسفانه همه توصیهها و تبلیغات انجام شده نتوانسته است شیب سقوط جمعیت را متوقف و یا تبدیل به سیر صعودی کند.
با وجود اعلام خطرها و تبلیغات چرا شاهد تغییر رویکرد خانوادهها نسبت به فررندآوری نیستیم و همچنان کاهش جمعیت بهعنوان یک کابوس جامعه ما را تهدید میکند؟
در این خصوص می توان به چند عامل اشاره کرد:
۱. داشتن تکفرزندی یا دو فرزندی تبدیل به یک فرهنگ شده و تغییرات و دگرگونیهای فرهنگی جز در بستر زمان، آنهم در مدتزمان طولانی صورت نخواهد گرفت؛ چرا که ایجاد همین فرهنگ که توسط دولت هاشمی رفسنجانی آغاز شد سالها طول کشید تا به فاجعه امروزی منجر شد. ابزارهای زیادی اعم از تشویقی و تنبیهی به کار گرفته شد تا نگاه مردم به داشتن فرزند زیاد در دهه شصت به داشتن حداقل فرزند در دهههای بعد منجر شد.
در دهه شصت و قبل از آن داشتن فرزند زیاد بهعنوان یک سرمایه و عامل مهم در داشتن جایگاه و شخصیت اجتماعی برای پدر و مادر محسوب میشد و تعداد اندک فرزندان برای هر خانواده نقیصهای محسوب میشد که ذهن و فکر و والدین را همواره به خود مشغول میکرد؛ ولی در حال حاضر داشتن فرزند زیاد نهتنها بهعنوان یک موقعیت و فرصت ارزشمند اجتماعی برای والدین محسوب نمیشود بلکه بسیاری از افراد تعداد زیاد فرزندان را نشانه عقبماندگی فرهنگی و یا داشتن نگاه سنتی و یا حتی «اُمل بودن» معنا میکنند. به عبارتی الآن وضعیت بهگونهای شده که یکی از معیارهای خانواده با فرهنگ، امروزی، تحصیلکرده و متمدن، داشتن حداقل فرزند است. تا زمانی که این نگاه حاکم باشد توصیهها و تبلیغات معمول و مرسوم تأثیرگذاری چندانی نخواهد داشت.
۲. اشتغال خانمها، دنیای امروز با همه پیشرفتهایی که کرده، نیازهای جدیدی را برای انسانها خلق کرده است. طبیعتاً برآورده کردن این نیازها که خیلی از آنها امروزه عنوان یک ضرورت به شماره میرود، موجب تحمیل هزینه سنگین زندگی به خانوادههاست.
با توجه به مشکلات اقتصادی موجود در جامعه و هزینه بالای مخارج زندگی، در بسیاری از خانواده ها حقوق ثابت سرپرست خانواده کفاف اداره زندگی را نمی دهد و در نتیجه در بسیاری از خانوادهها زنان نیز مجبور به انجام کار بیرون از خانه هستند. علاوه بر آن با توجه به فراهم شدن شرایط مناسب برای تحصیل خانمها در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اکثریت فارغالتحصیل شدههای آنها خواستار اشتغال در محیطهای اداری و غیره هستند. همین امر باعث شده که بسیاری از خانمهای متأهل که صاحب شغل هستند داشتن فرزند زیاد را برای کار و کسب خود مزاحم تلقی کنند و به حداقل داشتن فرزند اکتفا کنند.
۳. تحصیل خانمها: از دیگر عوامل کاهش جمعیت تحصیل خانمهاست. خانمهای متأهل که اشتغال به تحصیلدارند داشتن فرزند را برای ادامه تحصیل بهعنوان یک مانع و مزاحم جدی تلقی میکنند و درنتیجه تمایل آنها به داشتن فرزند به حداقل میرسد.
۴. مشکلات سنگین اقتصادی، همانطور که اشاره شد دنیای امروزی با ایجاد امکانات جدید، نیازهای جدید را برای مردم ایجاد کرده است. علاوه بر آن تنوع و تغییرات مستمر همین امکانات رفاهی موجب شده است که بسیاری از خانوادهها در تأمین این نیازها با مشکلات عدیده اقتصادی روبرو شوند. غیر از این مشکلات، وضعیت رکود اقتصادی جامعهی ایران را نیز به باید آن اضافه کرد. مخارجی که یک کودک امروزی بر دوش خانوادهها دارد بهمراتب سنگینتر از کودکان نسلهای پیشین است. همهی اینها باعث میشود که خانوادهها به داشتن فرزند کمتر تمایل بیشتری از خود نشان دهند.
۵. شرایط سنگین ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج: عدم اشتغال نسل جوان، هزینههای سرسامآور زندگی بهخصوص در امر ازدواج موجب شده استکه جوانها تمایل کمتری به ازدواج نشان بدهند و همین امر باعث شده که سن ازدواج روز بروز افرایش یابد. مسلماً وقتی ازدواجی صورت نگیرد رشد جمعیتی نیز نخواهیم نداشت. علاوه بر آنوقتی جوانها در سنین بالا ازدواج کردند، شرایط سنی آنها نمیتواند داشتن چندین فرزند را برای آنها فراهم سازد درنتیجه به داشتن حداقل فرزند راضی خواهند شد بهغیراز آن گاهی ازدواج در سنین بالا شرایط فرزند آوری را دچار مشکل خواهد کرد.
۶. مشکل ناباروری: امروزه متأسفانه ناباروری بهعنوان یک معضل در جامعهی مزدوجین ایران سر برون کرده است. گاهی این ناباروریها غیرقابل درمان است و آن دسته از ناباروریها که قابلدرمان هستند دارای هزینههای سنگین هستند که از عهدهی بسیاری از زوجهای نابارور خارج است. این مشکل ازآنجهت مضاعف میشود که گاهی یک زوج برای درمان ناباروری چندین بار باید مورد درمان قرار گیرند تا درنهایت به نتیجه برسند.
۷. سقطجنین: متأسفانه در نظام جمهوری اسلامی که باید کرامت و جان انسانها در اولویتهای همهی امور باشد در دو دههی اخیر برای کاهش نسل، هرچند که بهطور رسمی مجوز سقطجنین ندادند؛ ولی با سکوت یا تبلیغات غیررسمی مسئولان، عملاً سقطجنین را امری عادی جلوه دادند. بهطوریکه خیلی از خانوادهها به عمق فاجعه یعنی «قتل نفس» توجه نداشتند و پزشکانی نیز برای کسب درآمد بیشتر بهراحتی این جنایت را که نام آن را «آدم کشی» باید گذاشت مرتکب میشوند.
۸. آسیب های اجتماعی همچون اعتیاد و ناهنجاریهای اخلاقی و روانی که ریشه اش به خانوادهها برمی گردد. متأسفانه با گسترش پدیده شوم اعتیاد در میان نسل جوان و خانوادهها، شاهد لطمات غیرقابل جبرانی به اساس و بنیان خانوادهها هستیم. یقیناً در خانوادههایی که معضل اعتیاد، شالودهی زندگی را بر باد میدهد، داشتن فرزند و زاد و ولد هیچ جایگاهی نخواهد داشت.
۹. معضل طلاق: برخلاف آنچه در اسلام تأکید شده که هیچ بنیانی محبوبتر از بنیان خانواده نزد خدا نیست و هیچ عمل حلالی مبغوض تر از طلاق نزد خدا نیست، در جامعهی امروز ایرانی شاهد افرایش بیرویه و روز بهروز طلاق هستیم. این پدیدهی شوم طلاق علل و عوامل خاص خود را دارد و درواقع بخش اعظم این عوامل به رسوخ فرهنگ غرب در جامعهی سنتی و اسلامی ایران برمیگردد. در خانوادههایی که درگیریهای هر روزه بین زوجین وجود دارد و ازنظر روحی زوجین آمادگی طلاق را دارند، مسلماً آنها صاحب فرزند نخواهند شد. از این جهت که داشتن فرزند را مانعی برای طلاق تلقی خواهند کرد که بعد از طلاق نیز بهعنوان یک مشکل دامنگیر آنها خواهد شد. این معضل زمانی بیشتر خود را نشان میدهد که طلاق برای عدهای از خانمها که با مهریههای سنگین به استقبال عقد میروند تبدیل به یک تجارت شده است.
تجارتی که با اصطلاح «عندالمطالبه» داماد بیچاره و فریبخورده را با انواع مشکلات مالی و روحی و روانی و درنهایت محکومیت به زندان خواهد افکند.
۱۰. آپارتمان های کوچک، شاید به این موضوع کسی کمتر فکر کرده باشد که زندگی آپارتمان نشینی یکی از عوامل مهم کاهش فرزند است. در آپارتمان های کوچک زیر ۱۰۰ متر چگونه یک خانواده پر جمعیت می توانند زندکی کنند؟ بچه ها نیاز به اتاق دارند، نیاز به بازی دارند، نیاز به استراحت دارند و خیلی از نیازهای دیگر.
مسلما در آپارتمان های کوچک امکان بزرگ کردن فرزندان متعدد وجود ندارد. تغییر سبک زندگی از منازل سنتی به زندگی آپارتمان نشینی خود یک معضل است که به جامعه ی ایرانی تحمیل شده و گریزی و گزیری نیز از آن نیست؛ اما می توان با افزایش زیر بنای آپارتمان ها به بالاتر از صد متر فضای مناسب تری برای والدینی که فرزند بیشتر می خواهند فراهم کرد. این هم جز با حمایت دولت در اختصاص مسکن مناسب و ارزان به زوج های جوان امکان پذیر نیست.
مسلماً علل و عوامل کاهش نسل به همه آنچه ذکر آن گذشت محدود نمیشود، بلکه علل و عوامل متعدد دیگری نیز دارد که باید توسط صاحبنظران مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
نویسنده: دکترنصرالله شفیعی
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.