به گزارش سایت خبری پرسون، مهرداد خدیر نوشت: اعتراضات دانش آموزان پایه های نهم و دوازدهم به برگزاری امتحانات حضوری اتفاق قابل توجه این روزهاست. استدلال مخالفان و محصلان معترض این است که نمیتوان و منطقی و عادلانه نیست که «مجازی» درس داد ولی «حضوری» آزمون گرفت. مضاف بر آن والدین هم نگران ابتلا به کرونا در جلسۀ امتحان هستند.
وزارت آموزش و پرورش هم البته دلیل خاص خود را دارد: این که چون نتیجۀ آزمون در این دو پایه مبنای ارتقا به دورۀ بعد و صدور مدرک نهایی است نمیتواند حضوری نباشد چرا که در آزمون های آنلاین و مجازی امکان کنترل و مراقبت نیست و در آموزش و پرورشی که بنیان آن بر کنترل استوار است این امر پذیرفتنی نیست.
به این بهانه نکاتی را میتوان یادآور شد:
1. نظام آموزش و پرورش ایران فرسوده شده و با تزریق بودجه و افزایش آن به 14 هزار میلیارد تومان مشکلات ریشهای آن حل نمیشود. به فرض که حضوری باشد و هیچ کس از روی دست دیگری نگاه نکند و اصطلاحا کسی به کسی نرساند، چی افزوده میشود و کدام مهارت را فرامیگیرند؟
درست است. دل بچه ها برای همدیگر تنگ شده و و در مقطع دبستان بچهها نوشتن و حساب و کتاب و نقاشی و مانند اینها را در همین وضعیت هم یاد می گیرند و مفید است ولی 6 سال دوم به تحمیل و ترساندن از کنکور و محفوظات ایدیولوژیک و تلاش برای قالبی کردن و نه کشف و شکوفایی استعداد بچهها می گذرد و دانش آموزان احساس میکنند این ساختار با دنیای مدرن و عصر دیجیتال نسبتی ندارد و بوی نا گرفته است. کرونا هم مجالی شده تا این واقعیت -پوسیدگی و فرسودگی- علنیتر شود. ساختاری که معلم و محصل هر دو قربانی آناند و گناهی متوجه معلمان نیست.
2. چنان که گفته شد استدلال بچه ها روشن است: مگر حضوری یاد گرفتهایم که حضوری امتحان دهیم؟ وقتی تمام سال حاضر نبودهاند و در گوشی حضور داشتهاند در پایان سال چگونه میتوانند حاضر شوند؟! اکثر قریب به اتفاق بچهها چهرۀ دبیر خود را هم ندیدهاند!
3. در پایۀ نهم تعیین رشته میشود تا مشخص کنند سه سال بعدی را در علوم تجربی بگذرانند یا ریاضی؟ همچنین انسانی یا هنرستانهای فنی یا معارف اسلامی؟ به جز بچههایی که به شدت علاقهمند علوم انسانی و هنرستان هستند بقیه بر اساس نمره سر از یکی از اینها درمیآورند و ترجیح آموزش و پرورش هم این است که از شمار محصلان علوم تجربی در وهلۀ نخست و ریاضی در مرتبۀ بعد کم کند و به جانب انسانی و هنر و معارف سوق دهد تا توازن برقرار باشد نه این که یک جا با تراکم روبه رو باشند و جای دیگر با کاهش تقاضا و بدیهی است که در آزمون انلاین اما این هدف محقق نمیشود.
سال پیش خودم در دبیرستانی میشنیدم که خانم مدیر میخواست والدین دانش آموزی را که واجد شرایط ثبت نام در علوم تجربی بود قانع کنند تا منصرف شوند و به انسانی یا هنرستان ببرند. با این استدلال که بعدها بخت پذیرش در رشتۀ پزشکی دانشگاه را ندارد. مادر اما گفت: من و پدرش هر دو پزشکایم و اتفاقاً دوست نداریم در رشته پزشکی درس بخواند با این حال دوست دارد دیپلم تجربی بگیرد و بعد به کارهای مورد علاقه بپردازد و نظر ما نیز همین است. شما هم به دانشگاه و کنکور در سه سال بعد کاری نداشته باشید. به دبیرستان خودتان بپردازید!
4. اعتراضهایی اینگونه در فضای مدرسهها سالها سابقه نداشته و نویسنده تنها نوروز 1359 را به خاطر می آورد که مرحوم محمد علی رجایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش دستور داده بود تعطیلات نوروزی محصلان مثل کارمندان و به جای 13 روز یک هفته شود و هفته دوم به مدرسه بروند. هفته دوم اما کمتر از نصف دانشآموزان به مدرسه رفتند اما همان نیمۀ حاضر هم به جای حضور در کلاس درس با تجمع در حیاط علیه کاهش تعطیلات شعار میدادند.
در دبیرستان البرز دبیری داشتیم که از دوران دکتر مجتهدی باقی مانده بود و میگفت: اگر واقعا نمیخواستند تعطیلات عید طولانی و 13 روزه شود چرا همهپرسی جمهوری اسلامی را روز دیگری برگزار نکردند تا به عکس با تعطیلی 12 فروردین، استمرار تعطیلات نوروز تا سیزدهم بیشتر تثبیت نشود؟! رفراندوم البته 10 و 11 بود نه 12 اما 12 فروردین تعطیل رسمی شد و در کنار 13 دو روز هفته دوم را تعطیل کرد.
5. اگر گفت و گوهای آقای وزیر آموزش و پرورش را از ابتدای سال تحصیلی مرور کنیم در مییابیم که مهمترین دغدغۀ ایشان تشکیل کلاسها به صورت حضوری بوده و همان اول مهر 99 هم نظرشان این بود!
حالا که سال به آخر رسیده با امتحانات حضوری دست کم در دو پایه این میخواهند این آرزو را محقق کنند.
6. اصرار بر آزمون و حفظ ظاهر در این ساختار یادآور همان مثلی است که سه نفر در کار حفر و تعبیۀ لوله و پُرکردن بودند و روزی که دومی نیامده بود باز هم یکی می کند ودیگری خاک میریخت. وقتی رهگذری پرسید این چه کار عبثی است که انجام می دهید پاسخ دادند هر یک از ما وظیفهای داریم و کار خودمان را انجام میدهیم و به خاطر این که یک نفر از ما نیامده، نمیشود کار را تعطیل کرد!
7. پوشش دختران معترض هم جالب است و این پرسش را پدید میآورد پس آن همه تهدید به کسر نمرۀ انضباط ثمری نداشته است؟ پوششها البته متعارف است و اکثریت زنان و دختران این گونه لباس میپوشند اما مشکل این است که نظام آموزشی به متعارف، قانع نیست و دنبال حداکثرسازی تحمیلیاند.
8. آقای وزیر احتمالا فکر همه جا را کرده بود الا اعتراضاتی از این دست را. بچهها اما انساناند و نمیتوان توقع داشت مانند گوسفندان تبعیت کنند که اگر یکی خود را به قعر دره بیندازد دیگران هم چنین کنند.
9. این گفتار هرگز نفی کنندۀ رنج مضاعف معلمانی نیست که در این یک سال و چند ماه آرامش و استراحت ندارند و هم باید به بچه های خود برسند و هم خارج از ساعات اداری پاسخگو باشند و با این حال به خصوص در مقطع دبستان بچهها را پیش بردهاند و اگردر دبیرستان البته غالبا به مشکل خورده اند به خاطر این است که بیش از 30 درصد اطلاعات را نمیتوان از این طریق منتقل کرد و در رشته های فنی و آزمایشگاهی که آموزش از راه دور معنی ندارد.
پرسش منطقی اعتراض کنندگان اما نیاز به پاسخ دارد: «مگر حضوری درس دادهاید و یاد گرفتهایم که میخواهید حضوری امتحان بگیرید؟»
آموزش و پرورش هم مانده اگر آنلاین امتحان بگیرد و طبیعتا نمرۀ بالا دریافت کنند چگونه بیش از ظرفیت را روانۀ رشته های تجربی و ریاضی کند در حالی که همه ساله کلی تبلیغ و تمهید دارند تا بچه ها بین رشته های مختلف توزیع شوند و در پایۀ دوازدهم چگونه فارغ التحصیل شناخته شوند وقتی اطمینان ندارد اطلاعات بچهها چقدر است.
به آقای وزیر توصیه میکنم برای آگاهی از سطح کیفی آموزشهای ارایه شده شخصا بپرسد تا بداند بچهها بعضا قادر به خواندن از روی متون فارسی هم نیستند! اگر شک دارند فایل صوتی دانش آموزان تاریخ یک دبیرستان را بفرستم که دانش آموزان تلفظ درست کلمات را هم نمی دانستند و وقتی دبیر پرسید: عوامل کودتای 28 مرداد کدامها بودند؟ یکی پاسخ داد: آقا! این کودتا یا شَبَح کودتا که میگین یعنی چی؟! و طفلک رفیق ما پاسخ داد: شبح دیگه چیه؟ شِبه کودتا! من هم البته اعتراض کردم شبه کودتا یعنی چه؟ کودتاتر از کودتا بود.
توجه: مطلب مندرج صرفا نظر نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: عصر ایران