چرا گردشگری فرهنگی ارزش دارد

در گردشگری فرهنگی، گردشگران به محضر ایران و شهرهایش حاضر می‌شوند و گویا آداب صاحب‌خانه را رعایت می‌کنند چون می‌دانند به کجا می‌روند، فرهنگ ایرانی را محترم می‌شمرند و سعی می‌کنند که همرنگ و همسو با جامعه ایرانی شوند. این نوع گردشگر، زائر است. پس گردشگر فرهنگی، زائری است که به زیارت شهرهای ایران آمده است تا فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی را با خود به یادگار ببرد.
تصویر چرا گردشگری فرهنگی ارزش دارد

به گزارش سایت خبری پرسون، رئیس فراکسیون گردشگری، میراث‌فرهنگی و صنایع‌دستی مجلس نوشت:

بدون شک یکی از اتفاقات مبارک در سال‌های اخیر، افزایش چشمگیر توجه به مقوله گردشگری یا صنعت توریسم است که فعالان بخش خصوصی و دولتی را به خود مشغول کرده است. در این رابطه محمدرضا دشتی اردکانی رئیس فراکسیون گردشگری، میراث‌فرهنگی و صنایع‌دستی مجلس شورای اسلامی در یادداشتی نوشت: گردشگری دارای انواع و اصناف گوناگون است پس مناسب است که پیش از هر چیز، مراد خود از گردشگر را روشن کنیم. البته فعالان هر دو بخش خصوصی و دولتی، همواره تصوری از گردشگر داشته و دارند اما از آنجایی که در اینجا مراد ما از گردشگر، گردشگر فرهنگی است، مناسب می‌دانم که تعریفی درست از گردشگری فرهنگی ارائه شود.

هرگاه سخن از هویت باشد، ناچار به سراغ کیستی و چیستی مردمان آن سرزمین می‌رویم. به نظر می‌رسد که ایرانی بودن، آن ویژگی است که ما را از هر غیر ایرانی متمایز می‌کند و از رهگذر حفظ توجه به همین نکته است که می‌توان به تعریفی درست از فرهنگ ایرانی رسید.

علما، فقها، ادیبان، شاعران، دانشمندان و سیاست‌مداران در طول تاریخ به ایران کیفیتی بخشیده‌اند که امروز ایران، ایران است. این کهنه سرباز زمین، به اندازه تاریخ مدنیت، خاطره در سینه دارد و مردمش برای این که سرزمینشان خانه خوبان شود، خون دل‌ها خورده‌اند. از ۸ سال دفاع مقدس، انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام مهربانی‌ها تا تمدن باشکوهی که مایه افتخار ایران و ایرانی است، این‌ها همه داناییِ حاصل از تعامل ایرانیان با محیط اطرافشان را به وجود آورده که فرهنگ ایرانی را می‌سازد.

به تعبیر یکی از متفکران معاصر، در گردشگری فرهنگی، گردشگران به محضر ایران و شهرهایش حاضر می‌شوند و گویا آداب صاحب‌خانه را رعایت می‌کنند چون می‌دانند به کجا می‌روند، فرهنگ ایرانی را محترم می‌شمرند و سعی می‌کنند که همرنگ و همسو با جامعه ایرانی شوند. این نوع گردشگر، زائر است. پس گردشگر فرهنگی، زائری است که به زیارت شهرهای ایران آمده است تا فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی را با خود به یادگار ببرد.

اکنون فرض کنیم این جایگاه تغییر کند و ایران به محضر گردشگر حاضر شود، به نظر می‌رسد که در این صورت دیگر خبری از رعایت آداب و حفظ حرمت صاحب‌خانه نیست و گردشگر نمی‌داند که به کجا آمده و چگونه آداب فرهنگ غنی ایرانی را رعایت کند؛ اینجاست که تفاوت زائر با سیاح مشخص می‌شود. چنین گردشگری سیاحی است که با فرهنگ و جامعه ایرانی هیچ ارتباطی ندارد.

چه کنیم به جای سیاح، زائر داشته باشیم؟

منطقاً راه حل این است که تاریخ سرزمین‌مان را بدانیم و بشناسیم تا بتوانیم به جهانیان معرفی کنیم. مسلماً تاکنون نتوانسته‌ایم آنچنان که شایسته این سرزمین است این فرهنگ را شناسایی کنیم تا در مرحله بعد با شیوه‌های نوین ارائه کنیم و در نتیجه کیفیت ایران و ایرانی شناخته شود و گردشگر با علم به این فرهنگ غنی، وارد این سرزمین شود.

گردشگری فرهنگی مانند کاشت گندم است، کشاورزان با کاشت بذر گندم روزشماری می‌کنند تا هنگام برداشت محصولات فرا برسد و گندم‌ها را برداشت کنند. آنان البته از ساقه گندم نیز برای علوفه و یا کاربری‌های دیگر استفاده می‌کنند، اما پر واضح است که کشاورز، گندم را برای برداشت ساقه برای تأمین علوفه نمی‌کارد بلکه در وهله نخست به دنبال برداشت گندم است.

گردشگری نیز گندم و ساقه‌ای دارد، گندم گردشگری فرهنگی که هدف اصلی ماست تصویرسازی ذهنی (image building) مناسب از کشور ایران است که در ذهن گردشگر به وجود می‌آید و این بهترین سوغاتی است که او می‌تواند با خود به کشورش به ببرد. اکثر قریب به اتفاق گردشگران خارجی پس از بازدید از ایران، این کشور را با ذهنیتی مطلوب ترک می‌کنند؛ این در حالی است که هیچ‌یک از مسئولان حوزه فرهنگی و گردشگری نمی‌توانند مانند این گردشگران، سفیران فرهنگی و مبلغانی تاثیرگذار برای ساخت این ذهنیت در جوامع خارجی باشند. روشن است که این مهم، بهترین راه مقابله با ایران‌هراسی وسیعی است که دشمنان ما برای آن سرمایه‌گذاری وسیع و جدی کرده‌اند.

و اما ساقه گندم، این ساقه در گردشگری به مثابه ارزِ قابل توجهی است که به واسطه هتل‌ها، شرکت‌های هواپیمایی، رستوران‌ها، خرید سوغات و صنایع‌دستی، بیمارستان‌ها (گردشگری پزشکی) و امثال آن، که از انواع دیگر گردشگری هستند، وارد کشور می‌شود. این ارزآوری هزاران تأثیر مثبت در اقتصاد کشور دارد، به ویژه با توجه به آمار دولت مبنی بر جذب سالیانه ۹ میلیون گردشگر تا پیش از کرونا و رشدی قابل توجه که نسبت به گذشته در صنعت گردشگری ایران به وجود آمده است.

با این وجود، در قیاس با ظرفیت‌های موجود در کشور، ما همچنان از چشم‌اندازها و اهداف کلانی که شایسته ایران و ایرانی است، بسیار دور هستیم. عوامل و راهکارهای جبران این نقاط ضعف، در یادداشت بعدی به همراه ظرفیت‌های گردشگری اردکان به تفصیل بیان خواهد شد و فعلا به ذکر این نکته بسنده می‌کنم که تجربه موفق و برنامه‌ریزی کلان و بلند مدت کشورهای شرق آسیا در بهبود تصویرسازی ذهنی (image building) می‌تواند الگویی مطلوب در برنامه‌ریزی کلان عرصه گردشگری ما باشد. شاید از رهگذر بومی‌سازی و ایرانی کردن همین الگوها و تجربه‌هاست که می‌توان راه صحیح رسیدن به اوضاع و احوال شایستۀ ایران و ایرانی را یافت.

283961

سازمان آگهی های پرسون