سایت خبری پرسون- طبعا هدف از نگارش این یادداشت، توجه دادن به متخصصان و شوراهای سیاستگراری در حوزه ارتباطات و فرهنگ کشور است تا با این پدیده مخرب و غیر اخلاقی حساس شوند و با آن برخورد عقلانی و علمی داشته باشند.
براساس مستندات موجود، در برخی سازمان های حساس کشور، دلالان تبلیغاتی و برخی افراد تازه کار شاغل در رسانه ها، که طبعا دانش کار روابط عمومی ندارند یا حداکثر، دو سه سالی در مشاغل پایین دستی روابط عمومی ها کار کرده اند، با ابزارهایی نظیر: تطمیع و آلوده کردن مدیران بالادستی دستگاه ها یا افراد مستقر در حیاط خلوت های سازمان ها، نظیر صندوق های سرمایه گزاری، پژوهشکده ها و ... تلاش شان را معطوف به راه اندازی روابط عمومی های موازی در دستگاه ها می کنند و با تخریب مدیران متخصص و دلسوز روابط عمومی دستگاه ها، که با کمترین بودجه و عدم وجود نیروی انسانی کافی و متخصص، دستاوردهای بزرگ ارتباطی، رسانه ای و محتوایی برای سازمان ها بدست آورده اند، تخریب و به مرور از کار برکنار می کنند.
این افراد با ارتباطات درون و برون سازمانی خود و دست یازیدن به غیر اخلاقی ترین کارها، از جمله: ارسال پرستو، قطع حقوق و مزایای پرسنل و مدیران روابط عمومی ها و تخریب رسانه ای آنان، تلاش می کنند به اهداف غیرانسانی و ناپاک خود برسند. طبعا مدیران ارشد چنین دستگاه هایی نیز با عدم اطلاع از ظرایف حوزه روابط عمومی و ارتباطات و تحت تأثیر بدگویی های نزدیکان شان، در دام این افراد می افتند و بجاب برخورد با این تحرکات فریبکارانه، روابط عمومی های خودشان را تحت فشارهای غیر منطقی و غیر عقلانی قرار می دهند.
برای مثال و براساس مستندات موجود، در یکی از سازمان های بزرگ و حساس کشور، افرادی طی چند ماه و با حمایت مدیران دستگاه های زیرمجموعه این سازمان که در حوزه های سرمایه گزاری های مرتبط فعالیت می کنند، بجای تلاش برای تحقق اهداف سازمان درحوزه های تخصصی اش، منابع کلان بیت المال را با همکاری و راهنمایی برخی دلالان شرکت های تبلیغاتی، برای تولید و پخش محتواهای رسانه ای غیر حرفه ای و سخیف برای پخش در صداوسیما و فضای سایبری صرف می کنند. در این مسیر و به مرور، فضای کار و فعالیت برای روابط عمومی سازمان ها تنگ می شود و با موازی کاری و عدم تخصیص بودجه های متناسب، عملا فعالیت روابط عمومی سازمان ها را متوقف می کنند تا به اهداف پشت پرده شان و تکیه زدن بر جایگاه مدیران و کارشناسان حرفه ای و متخصص روابط عمومی برسند.
البته این افراد، ادعای داشتن تحصیلات عالیه هم دارند، اما با بررسی مدارک شان متوجه می شوید که با بی دانشی مطلق و در دانشگاه های بی نام و نشان در اقصا نقاط کشور، مدارکی دهان پر کن به دست آورده اند، به نحوی که با چند دقیقه گفتگو با آن ها ناتوانی و بی دانشی شان مشخص می شود.
البته همانگونه که دیده ایم و می دانیم متاسفانه در سازمان های مختلف، این شیوه رواج دارد که در هنگام مشکلات و بی پولی، از متخصصان و استادان عرصه روابط عمومی و ارتباطات دعوت می شود تا مسایل ارتباطی سازمان را حل و فصل کنند، اما وقتی که بودجه ها می رسد، خاله و خواهر زاده هایی هستند که کارشناس ارشد و بلکه دانشمند همه چیز، از جمله حوزه ارتباطات و رسانه هستند و بودجه های میلیاردی را بین خود و رفقایشان تقسیم می کنند. اما در همین حال، از پرداخت حقوق و مزایای پرسنل زحمتکش و پرتلاش دستگاه ها طفره می روند.
در همین مورد خاص، چند میلیارد از بودجه آن مجموعه، برای امور روابط عمومی و تبلیغات کنار گذاشته شده بود،
اما با ترفندهای مختلف، این بودجه در اختیار همان دلالان قرار می گیرد.
یا در موردی دیگر، چند ده میلیارد از بودجه همان مجموعه، بدون اطلاع و نظارت روابط عمومی آن دستگاه، به عنوان بخش تخصصی و فنی، در اختیار فرد و شرکتی قرار می گیرد تا محتوایی آموزشی را برای یکی از شبکه های سیما بسازد. اما با بررسی بیشتر مشخص می شود که بودجه و برآورد ساخت این برنامه عروسکی، بیش از پنج برابر برآورد برنامه های مشابه است. ضمن اینکه کارگردانی این مجموعه عروسکی نیز، در اختیار فردی بدون سابقه و بی تجربه گذاشته می شود. علاوه بر آنکه، محتوا و فرم این برنامه عروسکی، از جانب کارشناسان عرصه رسانه، بسیار سخیف و ضعیف ارزیابی شده است، اما همچنان اصرار بر ساخت همین کار پر مسأله و مشکل و اتلاف بیت المال است.
جالب اینکه، اگرچه بودجه این کار را یک سازمان دولتی میپردازد، اما در آیتم های مختلف و متعدد این برنامه، دولت و شخص رییس جمهور، مورد تمسخر و توهین قرار می گیرند.
در مجموع و از آنجا که افراد مرتبط با این فعالیت های غیراخلاقی، دلال گونه و سرمایه سالارانه، از مدعیان جدی اصلاحطلبی نیز هستند، رانت خواری و دلال بازی های اینچنینی از جانب چنین افرادی، زمینه آسیب های جدی به اعتماد مردم را در نگاه به مشی اصلاح طلبی و اصلاح طلبان واقعی، در داخل سازمان ها و عموم مردم فراهم کرده است.
در پایان، امید است که نهادهای نظارتی و البته خود دولت، بیش از پیش هوشیار باشند و دست این عوامل ناپاک را از دولت و روابط عمومی ها که شعار اصلی شان، شفافیت و اطلاع رسانی صادقانه است، کوتاه کنند.
نگارنده: اکبر استقامتی