به گزارش سایت خبری پرسون، محمدرضا نوروزپور نوشت:
سند برنامه همکاری جامع ایران و چین دارای جنبههای مختلفی است اما به دلایلی که روشن است، بعد اقتصادی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. دو طرف به این باور رسیدهاند که ظرفیتهای بالقوه برای همکاریها بسیار فراتر از وضعیت کنونی است.
امروز همزمان با پنجاهمین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک میان ایران و چین، سند برنامه همکاری جامع دو کشور، موسوم به برنامه ۲۵ ساله امضاء شد.
در این سند، که برخی به اشتباه از آن به عنوان قرارداد یاد کردهاند، طرفین صرفا بر یک نقشه راه و افق روابط همهجانبه برای تحقق مشارکت جامع راهبردی و ارتقای عملی آن توافق کردهاند که تحقق هر بخشی از آن میتواند هر دو کشور را منتفع کند.
برخلاف برخی از کشورها که تاریخ آنها پر از دخالتهای ویرانگر در امور سایر کشورهاست و بیش از عمل اهل لفاظی هستند، چین و ایران تاریخی غنی و پر از مشترکات فرهنگی و گرایشی جاودان به صلح و توسعه دارند و عمدتا تعاملاتی عملگرایانه داشته اند. در این میان البته فرهنگ هر دو کشور مملو از اشارتهای پیدا و پنهان به عمل گرایی و پرهیز از شعار و لفاظیهای بیخاصیت بوده است. هر دو کشور باوری ژرف به این حکمت متعالی دارند که «بزرگی سراسر به گفتار نیست/دو صد گفته چون نیم کردار نیست» که مشابه این حکمت چینی است که میگوید: «行胜于言» (شینگ شنگ یو یِن)
به راستی چین با توسعه شگرف در ظرفیتهای متعدد مانند ساخت ابر رایانه و شبکه و رمزنگاری کوانتومی، فناوری ۵G، هوش مصنوعی و ترکیب آن با بلاکچین و امنیت سایبری، فناوری مالی، زیستفناوری و فناوری فضایی نشان داده است که بازیگری مصلح به دانش و فناوری بالای روز جهان و در عین حال کنشگری صلح جو، مصمم، اهل توسعه و بدون انگیزههای مداخله جویانه در امور داخلی کشورها و تحمیل ایدئولوژی و فرهنگ خود است. بیشک حضور چین در خاورمیانه و به تبع آن حضور فعال در ایران میتواند نویدگر فصل نوینی از همکاریهای متوازن ایران در توسعههای علمی، اقتصادی، صنعتی، تجاری و فناوری بالا باشد. چنین همکاری نه در تعارض با همکاری با سایر کشورها بلکه مکمل آن است هرچند نظر به مزیتهای واقعی چین و علاقه و توان چین به صداقت عملی انتظار میرود که ایران در تحقق شعار امسال بیشترین بهره را از این همکاری ببرد.
در این خصوص تأملاتی قابل طرح و تدقیق است:
بدون تردید توسعه روابط با چین، به عنوان کشوری که درحال تبدیل شدن به قدرتمندترین کشور جهان از نظر اقتصادی و نظامی است، نه تنها برای ایران، بلکه برای هرکشوری در جهان که پیشرفت و ایفای نقش در زنجیره ارزش جهانی را دنبال میکند یک ضرورت است. توسعه روابط دوجانبه ایران و چین بعنوان دو کشور تمدن ساز یک نیازمندی دوسویه است. اگر چین و به تبع آن آسیا، آینده دنیا است، ایران به عنوان کشوری کلیدی و تاریخی در جاده ابریشم، راه میان بر این آینده است. ایران از ظرفیتهای کم نظیر و بکر در حوزه انرژی و پیشرفتهای چشمگیر در زمینه توسعه پتروشیمی برخوردار است. موقعیت خاص ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک دارد و از سرمایه عظیم نیروی انسانی جوان و نخبه بهره میبرد که به شدت برای توسعه صنایع مبتنی بر فناوریهای سطح بالا مورد نیاز است. از این رو ایران نیز به نوبه خود برای چین، کشوری ممتاز برای توسعه روابط بوده و هست و از این منظر هر دو کشور تا همین حالا نسبت به توسعه روابط تاخیر و غفلت داشتهاند و از این منظر امضای این سند به عنوان یک گام لازم و ضروری باید به فال نیک گرفته شود.
نوع رابطه ایران و چین و ارتقای هرچه بیشتر آن، موضوعی است که فارغ از شرایط سیاسی – اقتصادی هر دو کشور یا منطقه، دارای اصالت است و اهمیتی ذاتی دارد. این رابطه مبتنی بر نگاهی راهبردی و دراز مدت است که خیر و نفع هر دو کشور در آن دیده شده و ناشی از ضرورتها و اقتضائات آنی و مقطعی نیست. از این رو ایجاد هرگونه ارتباط میان امضاء این سند با مسائل سیاست داخلی، سیاست خارجی، برجام یا موضوعات منطقهای و بین المللی یک اشتباه فاحش و زیان بار است.
امضا هرگونه سند همکاریهای جامع میان ایران و سایر کشورهای دیگر جهان محتمل است به شرط آن که آمادگی لازم برای چنین کاری در میان آنها پدید آمده باشد. آنچه روز گذشته رخ داد بیانگر عزم و اراده و آمادگی هر دو کشور ایران و چین در عالیترین سطوح سیاسی است.
سند برنامه همکاری جامع ایران و چین دارای جنبههای مختلفی است اما به دلایلی که روشن است، بعد اقتصادی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. دو طرف به این باور رسیدهاند که ظرفیتهای بالقوه برای همکاریها بسیار فراتر از وضعیت کنونی است. در این سند تلاش شده است تا منافع هر دو طرف به خوبی لحاظ شود. از سوی طرف ایرانی تلاش بر این بوده است که از همه ظرفیتهای بالقوه کشور برای ایفای نقش مکمل در زنجیره ارزش جهانی، حرکت به سمت تولیدات مشترک محصولات صنعتی فن بالا به منظور تامین بازارهای داخلی دو کشور و کشورهای ثالث و در نهایت بهرهبرداری از ظرفیتهای ایران از جمله نیروی کار جوان و ماهر استفاده شود.
متاسفانه به دلایل بعضا معلوم، ایران سالیان طلایی با ارزشی را برای به فعلیت رساندن ظرفیت ژئوپلیتکی و ژئواکونومیکی خود، از دست داده است و آنگونه که باید در طرح «یک کمربند، یک راه» چین نتوانست نقشی ایفا کند. یکی از ویژگیهای این سند تاکید بر ایفای نقش موثر ایران در این طرح است و امید است از فرصت باقی مانده برای تحقق بخشی از این ظرفیت بزرگ در قالب توسعه همکاریها در حوزههای زیرساختی – ارتباطی (ریلی، جادهای بندری و هوایی)، نهایت استفاده صورت گیرد. در این صورت ظرفیتهای ترانزیتی ایران احیاء و شکوفا خواهد شد.
از آنجا که عمده همکاریها و تعاملات تجاری و اقتصادی دو کشور مبتی بر روشهای سنتی و خارج از چارچوبهای رسمی سیاسی دو کشور بوده است بعضا اعتبار هر دو کشور در افکار عمومی یکدیگر لطمه وارد شده است. امضای این سند که چینیها از آن با نوع درجه یک همکاری یاد کردهاند سبب میشود تا عمده این همکاریها سامان یافته و بخش اعظمی از انتقاداتی که به نوع این مراودات و تعاملات و تبادلات وجود داشته است مرتفع شود. همچنین فضا برای ورود همه ظرفیتهای دیگر که تا کنون مجالی برای نقش آفرینی نداشتند، باز شده و فرآیندهای موثر در همکاریهای اقتصادی و تجاری کلیه بنگاههای اقتصادی، تجار و بخش خصوصی شکل میگیرد. تسهیل همکاریهای مالی-بانکی، گمرکی، مقررات زدایی، اعطای تسهیلات منطبق با قوانین در مناطق آزاد تجاری و ویژه اقتصادی، تقویت همکاری و تجارت غیرنفتی با تمرکز بر دو حوزه کشاورزی و دانشبنیان سبب میشود تا انحصار تعامل و همکاری شکسته شده و همه ظرفیتها به میدان بیایند.