به گزارش سایت خبری پرسون
خورشید از بازترین پنجره آسمان با تو سخن می گوید، سخنی ازجنس زمان طنین می افکند " حول حالنا الی احسن الحال " و چشمانی عاشقانه که به دروازه افق گشوده است. آسمان آبی ترین فصل زندگی اش را تجربه می کند و صدای پای نسیم از رویای سرزمین انسان به گوش می رسد که افسانه شکفتن گل های رنگارنگ را نجوا می کند. شمیم عطر طبیعت دل می انگیزد و هم آغوشی نور و باد روح می نوازد. برگی از درخت خاکستری زندگی می ریزد و نیلوفری از فرودست خاک می روید. در باغچه کوچک من و تو که به فصل حیات می پیچد، خنده خورشید در نوروز دیدنی تر است.
نوروز تماشاگه راز طبیعت است که انسان را به خوب بودن و خوب ماندن فرا می خواند. ازین روست که نوروز مژده آغاز روزی نو و فصلی نو در انسان و طبیعت است. نوروز فصل شکفتن گل ها، شکوفایی خلق ها و خلق هاست که در میان ملت ما پیشینه ای کهن دارد. نوروز به منزله نکوداشت شروع دوباره و ایجاد روحیه نشاط و طرب در خلقت است. نوروز نمادی از معجزه آفرینش پروردگار است و به همین دلیل زیبا و خاطره انگیز است.
نوروز و پیشینه آن:
در متون کهن آورده شده است که جشن نوروز را جمشید پادشاه مشهور پیشدادی بنیان نهاد. همچنین گفته شده که وی نخستین کسی است که اهورا مزدا ( خدای نیکی) دین خود را به او سپرد تا آن را پاسبان باشد.
بنا به گفته روایات ایرانی، در زمان جمشید تا مدّت سیصد سال بیماری و مرگ وجود نداشت تا اینکه او گمراه شد و بیماری و مرگ بر مردم چیره گردید. امّا درباره معنا و مفهوم واژه نوروز گفته شده: نوروز به معنی روز نو و تازه است که از نخستین روز ماه فروردین، آنگاه که شب و روز یکسان می شوند آغازمی شود. ایرانیان این روز را بدان علّت جشن می گرفتند که یکی از دو جشن بزرگ آنان بوده، چراکه در اعصار باستانی، آریاییان دو فصل گرما و سرما داشتند. فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما مشتمل بر دو ماه بود. آنها آغاز فصل گرما را با نوروز گرامی می داشتند. این جشن به هنگام شروع فصل گرما یعنی وقتی که گلّه ها را از آغل به چمنزارهای سرسبز می کشاندند و از دیدن چهره دل آرای خورشید شاد و مسرور می شدند برپا می شد. قراینی در دست است که اثبات می کند که جشن نوروز در آغاز برج حمل ( فروردین) یعنی نخستین روز از بهار برپا می گشت و شاید بنحوی که اکنون برما پوشیده است آن را در برج مزبور ثابت نگاه می داشتند.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد: در نوروز مرسوم است که ایرانیان به هم شکرمی دهند زیرا نیشکر در زمان جمشید و در روز نوروز پیدا شده است و طریق پیدایش آن از این قرار است که روزی جمشید نی شیره داری دید، چند قطره از شیره آن را فروریخت و چون از آن شیره چشید، شیرینی آن بر وی خوش آمد. آنگاه فرمان داد تا نیشکر را فشردند و از شیره آن شکر بوجود آمد. همچنین جمشید در نوروز مقیاس اشیاء را تعیین کرد.
به روایتی دیگر هنگامی که جمشید در ایران به سیاحت مشغول بود، خواست که به آذربایجان برود بنابراین روی تختی زرین نشست و مردم با همان وضع تخت را به دوش کشیدند. وقتی که پرتو خورشید بر وی افتاد، مردم او را دیدند و شادمان شدند و آن روز را روز جشن قرار دادند. فردوسی دراین باره می گوید :
جهان انجمن شد بر تخت او
فرو ماند از فره بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روزنو خواندند
به موجب روایت دینکرد ( یکی از کتب زرتشتیان) هر حاکمی در نوروز رعیت خویش را قرین شادی و خرمی می کرد و در این عید کسانی که کار می کردند دست از کار کشیده، به استراحت و شادمانی می پرداختند. در نوروز حاکم به عزل و نصب حکام می پرداخت و نیز سکه نو می زد.
عید نوروز شش روز متوالی دوام داشت و در این شش روز حکمرانان ایران بارعام داده و به حضارعیدی می دادند. در نخستین روز از نوروز مردم صبح بسیار زود از خواب برخاسته ، به کنار نهرها و قنات ها رفته، شستشو می کردند و به یکدیگر آب می پاشیدند و شیرینی تعارف می کردند. بامدادان پیش از آن که کلامی ادا کنند شکر می خوردند یا سه مرتبه عسل می لیسیدند. برای حفظ بدن از ناخوشی ها و بدبختی ها به تن روغن مالیده و خود را با سه قطعه موم دود می دادند.
چنان که از تواریخ برمی آید در عهد ساسانی نوروز یعنی اول سال ایرانی در بهار نبود، بلکه مانند عید فطر و قربان و غدیر در فصول چرخش داشت، امّا نه با آن سرعتی که اعیاد عربی می گردند. ایرانیان باستان جشنی داشته اند به نام فروردگان که در ده روز پایان سال برگزار می شد. ظاهرا" این جشن برای بزرگداشت مردگان بود نه برای شادی، و چون نوروز پس از این جشن فرا می رسید، این روز را روز شادی بزرگ پس از ماتم می پنداشتند. به علاوه نوروز جشن آغاز سال نیز محسوب می شد. جشن نوروز تنها در نخستین روز از فروردین ماه برپا نمی شد بلکه چند روز دوام داشته است. بنا به نوشته منابع، در بامداد نوروز مردم به یکدیگر آب می پاشیدند و برای هم شکر هدیه می بردند. همچنین در شب نوروز آتش افروخته می شد.
نوروز پس از اسلام :
در برخی از منابع تاریخی آمده که در زمان خلفای اموی و عباسی آیین نوروز علیرغم اینکه جشنی ایرانی بود گرامی داشته می شد. حتی نقل شده که پیش از این دوران نیز نوروز متداول بود . چنان که روایت شده روزی جمعی از دهقانان ایران چند عدد جام سیمین که در درون آن مقداری غذا نهاده شده بود به حضور امام علی (ع) تحفه آوردند. حضرت فرمود که این چیست و به چه جهت می باشد ؟ عرض کردند به مناسبت نوروز است. آن حضرت مقداری غذای درون آن ها را تناول کردند و بقیه آن را میان حاضرین تقسیم نمودند. هم چنین در اخبار تاریخی آورده شده که نوروز مصادف با نخستین روز خلافت امیر المومنین(ع) است . برای تایید این خبر علامه مجلسی در کتاب زادالمعاد عنوان کرده که از معلی بن خنیس نقل شده که روز نوروز به خدمت امام صادق (ع) مشرف شدم . آن حضرت فرمود آیا می دانی امروز چگونه روزی است ؟ عرض کردم یا ابن رسول الله امروز روزی است که عجم ها (ایرانیان) آن را گرامی می دارند و تحفه و هدیه برای یکدیگر می فرستند . امام فرمود: به خدا سوگند یاد می کنم که این نکوداشت (نوروز) چیزی نیست مگر برای امری کهن که تفسیر می کنم آن را برای تو تا آن را دریابی. سپس فرمود : نوروز روزی است که پروردگار پیمان بندگان گرفت از ارواح انسان در روز الست که اورا به یکپارچگی پرستش کنند و برای او شریک قرار ندهند و به پیامبران و رسولان و پیشوایان دین ایمان آورند و نوروز نخستین روزی است که آفتاب برای اولین بار در جهان طلوع کرده و بادها جهت بارور کردن گیاهان و نباتات وزیدن گرفته است. درنوروز کشتی نوح پس ازطوفان برکوه جودی (آرارات) قرار گرفته است و دراین روز جبرئیل امین به منظور وحی بر رسول اکرم(ص) نازل شده است. دراین روز خاتم الانبیاء(ص) اصحاب خود رابه بیعت با امام علی(ع) فرمان داد تا اقرارکنند که بزرگ مومنان است. دراین روز مردم عجم آب برهم می ریزند و غسل می نمایند. در نوروز قائم آل محمد(ص) ظهور خواهد کرد.
پس از این سخنان امام صادق(ع) فرمود: ای معلی، هرگاه نوروز فرا رسید غسل کن و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوش و به بهترین بوهای خوش خود را معطرگردان و روزه بگیر و چون از نماز مغرب و عشا و نافله های آن فارغ شدی، چهار رکعت نماز بگذار و هر دو رکعت را به یک سلام به جای آور.
در سال یازدهم هجرت که مبداء تاریخ یزدگردی است، جشن نوروز در شانزدهم ژوئن، یعنی نزدیک به اول تابستان برگزار می شد. از آن تاریخ به این طرف به تدریج هر سال یکروز عقب تر ماند تا اینکه در سال 467 هجری قمری در23 برج حوت (اسفند) یعنی هفت روز به پایان زمستان مانده واقع شد. در این هنگام بود که پادشاه وقت ایران، سلطان جلال الدین ملکشاه سلجوقی به دانشمندان آن عصر از جمله عمر خیام فرمان نگارش تقویم جدیدی را داد که در آن ، نوروز در اول بهار ثابت نگاه داشته شود. این تقویم که دقیق ترین تقویم جهان به شمار می رود به جهت اصلاع و ابداع آن درعصر ملکشاه سلجوقی، به نام کوچک او جلال الدین، به تقویم جلالی مشهور شده است.
پس از اسلام در ممالک سلامی سه گونه عید آغازسال وجود داشت. آغاز سال ایرانی که مصادف با اول بهار بود و علاوه بر ممالک ایران، در سرزمین های همچون سوریه و مصر نیز جشن گرفته می شد. عامه مردم در عید نوروز هدیه می دادند و می گرفتند. بعنوان مثال ازطرف خلیفه در بین مردم اشیایی ساخته شده از عنبر با طرح گل سرخ توزیع می کردند. رسم شاهان سامانی این بود که به سرداران خلعت های بهاری وتابستانی می دادند و خلفای فاطمی مصرپوشاک و خوراکی تقسیم می کردند. درنوروز دریوزگان و سائلان صورتک هایی برچهره می زدند و نزد خلیفه عباسی رفته و خلیفه بر سرشان درهم می پاشید.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد: در نوروز مردم چه در ایران چه در مصر به همدیگر آب می پاشیدند و ظاهرا چنین می نماید که رسم گلاب دادن وگلاب پاشیدن در نوروز دنباله همان آب پاشی باشد. از اختصاصات نوروز مراسم میرنوروزی بود که درممالک ایران و نیز درمصر اجرا می شد. روش کاربدین گونه بود که مردم شخصی را بعنوان میر نوروزی برگزیده و او صورتش با آرد و یا گچ سفید کرده با لباس زرد یا قرمز سوار بر الاغی می شد و با جمع کثیری که همراهش بودند از کوچه ها عبور می کرد. میر نوروزی در آن روز به شیوه حاکم یا محتسب با تحکم از مردم درخواست وجه و مالیات می کرد و هرکس نمی داد آب آلوده به او می پاشیدند. مردم شهر ازهرطبقه چه فقیر و چه غنی به این مراسم احترام می گذاشتند. اگر شخص آبرومندی درکوچه به میر نوروزی برمی خورد بایستی جاه و آبروی خودرا خریده، باجی را به میر نوروزی بدهد. دراین روز که همه چیز جابجا می شد حتی میر نوروزی به قصر حاکم رفته و بر جایش می نشست و فرمان ها صادر می کرد و این کار سه تا پنج روز تمام ادامه داشت. حتی شاگردان مکاتب و مدارس بر معلم خود هجوم برده، او را در چاه آویزان می کردند تا پولی بگیرند. حافظ درباب میرنوروزی گفته :
سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
نوروز در عصر قاجار:
جشن سال نو در زندگی خصوصی و عمومی ایرانیان امری بسیار مهم بوده و از برخی جهات می توان آن را با جشن میلاد مسیح در چند کشور اروپایی مقایسه کرد. چند روز پیش از عید نوروز مردم به پاکیزه کردن خانه ها و فرش تکانی می پرداختند. تکاندن فرش فقط یک بار درسال انجام می شد. روز قبل از عید همه مردم به حمام رفته سر را حنا می گذاشتند و ناخن ها را رنگ می کردند. از دو تا سه ماه پیش از نوروز تهیه مقدمات آن شروع می شد. مقادیر متنابهی شیرینی در شهرهای اصفهان و یزد ساخته شده که آن را با کاروان ها به سراسر کشور می فرستادند. اصولا ایرانیان درهر سن و سالی که باشند به شیرینی سخت علاقه مند هستند . اما در نوروز فقیر ترین افراد نیز باید انباری از شیرینی می داشتند و برای خویشان و دوستان ازآن بفرستند. درهیچ خانه ای نبود که کلوچه، نبات و زبان بره نباشد. بسیاری از میوه های شکرسود(نقل) و خمیره هایی که در دنبه و کره سرخ شده بود همه جا محبوبیت داشت . فقیرترین طبقات مردم برای تهیه شیرینی به جای قند و شکر از شیره استفاده می کردند. مزه شیرینی ها چندان مهم نبود . مهم این بود که سال را با شیرینی آغاز کنند. غیر از شیرینی ها باید از میوه هایی که با آنها را با تردستی تا نوروز تر و تازه نگاه می داشتند یاد نمود. مثلا خربزه اصفهان، انگور قم ، انار ساوه، گلابی نطنز و سیب دماوند را در بارهای بسیار بزرگ صادر می کردند. برحسب یک رسم کهن بر بشقابی جو ، گندم، عدس و شاهی سبز می کردند بطوری که چمن کوچکی بوجود می آمد و آن را مطابق با همان رسم در سیزده یعنی آخرین روز عید به نهر آب می انداختند.
شاه می بایست در نوروز به کلیه حکام و دولتمردان خلعت ببخشد. دریافت این خلعت شاهانه بمنزله انتصاب و تایید مقام آنها بود . چون هرگاه خلعتی دریافت نمی شد مفهوم آن این بود که شخص بزودی از مقام خود عزل می شود . در هر نوروز باید مقام و منصب حکام تایید شده یا جانشینی برای او فرستاده می شد.
در عصر قاجاریه رسم بر این بود که ساعاتی پس از مراسم بارعام در میدان توپخانه نمایشی آغاز می شد. در این مراسم که مقامات کشوری و لشکری و نیز نمایندگان سفارتخانه های اروپایی حضور داشتند پهلوانانی که سراسر سال را در زورخانه تمرین کرده بودند ، با اندام هایی برهنه و نیرومند به کشتی گرفتن مشغول می شدند. آنان در حالی که شلوارک سفت و محکمنی برپا داشتند، صورت و سر را ازته تراشیده بودند، همچنین سبیلی دراز و رشته گیسویی که از فرق آویزان شده، چهره ای خاص به آنها می بخشید. این افراد در کمین حریف خود بوده و همین که لحظه مساعد فرا رسید به بدن او آویخته شده و با فنی سریع وی را بر زمین می زدند. تردستان و شیرین کاران بر چوب پاها راه می رفتند و بندبازان بندبازی کرده ، دلقک ها و لوده ها در پوست شیر و خرس رفته و درهم می لولیدند. شاه از جایگاهی که مشرف به میدان بود این مناظر را می نگریست و گاه و بیگاه سکه های کوچک طلا و نقره درمیان این جمع انداخته، درنتیجه همه برای قاپیدن سکه یکدیگر را می راندند. شیرها و ببرهای مازندران، پلنگ های خوزستان که به ریسمان هایی سست بسته شده بودند دراین میان برای خود در گردش و رفت و آمد بودند. عنتری های شیرازی برنامه های مضحکی با حیوانات دست آموز خود اجرا می کردند. فیل ها و زرافه ها همچون تماشاچیان ساکت و خاموش در صف مقدم قرار داشتند. برای تکمیل این هیاهو نقاره خانه دولتی بی وقفه ایجاد سروصدا می کرد.
در ایام نوروز هرکس از دستش برمی آمد و بخصوص بانوان در تدارک لباس نو بودند. به همین دلیل کار تهیه و فروش پارچه در این زمان به حداکثر قوت می رسید و برخی از روسای خانواده های پرجمعیت باید همه امکانات خود را تجهیز کرده و حتی وامدار نیز بشوند تا این احتیاج غیرقابل اجتناب خانواده را تامین کنند. بویژه شلوار پف کرده ابریشمی چیزی است که چشم همه زن ها به دنبال آن بود و باعث خانه خرابی شوهرها می شد.
یکی دیگر از رسومات ایرانیان، رفتن دراویش به منازل بزرگان است. دو سه هفته قبل از نوروز دراویش از اطراف و اکناف کشور به شهرهای بزرگ سرازیر می شدند تا خود را به رهبرشان موسوم به درویش باشی معرفی کنند. درویش باشی هریک را به خانه مردی ثروتمند می فرستاد . هنگامی که درویش به مقصد می رسید عصای خود را که نوکی آهنین داشت بر زمین می کوبید و با صدایی گوشخراش فریاد می زد : یا حق . سپس بار و بنه خود را به کناری نهاده و زمین را در اطراف خود می کند و مقداری تخم جو و گل های بهاری می افشاند. پس ازآن درست و حسابی مانند خانه خود در آنجا مستقر می شد. صاحبخانه وظیفه داشت تمام لوازم مورد نیاز او را تامین کند و پس از نوروز مقدار قابل ملاحظه ای پول به او بدهد . هرگاه ازچنین کاری فروگذاری نماید درویش چندین ماه در خانه اش لنگر انداخته و صاحب خانه باید نان و آب اورا تامین می کرد.
هیچکس حق نداشت که درویش را با خشونت از خود براند چراکه از سرزنش مردم و همچنین نفرین و انتقام درویش هراسان بود.
جشن نوروز که با آغاز سال شروع می شد سیزده روز دوام داشت. درطول این روزها تقریبا" همه کسب و کارها تعطیل بود و افراد فقط به تفریح می پرداختند، از لذایذ خانوادگی بهره مند می شدند و به دید و بازدید یکدیگر می رفتند. سرانجام روز سیزدهم یعنی آخرین روز عید فرا می رسید. طبق یک رسم کهن تمام خانه ها در چنین روزی در معرض خطر ویرانی قرار داشتند. به همین دلیل همه از دروازه شهر خارج می شدند و به باغ ها روی می آوردند. در پایان این روز شادمانی های نوروز به فرجام می رسید اما روی هم رفته نوروز زیر آسمان شاد و زیبای ایران جشنی است برای شادی و شادکامی، با این وجود به علت اسراف و تبذیری که در کار برگزاری این جشن می شد، آثار نامساعد آن تا مدتی در زندگی خانواده ها برجای می ماند.
کتابنامه :
ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستین سن
سفرنامه جکسون، ترجمه منوچهر امیری
سفرنامه پولاک، ترجمه کاووس جهانداری
آیین ها و افسانه های ایران باستان ، ج . ک . کوباجی
سیری درتاریخ ایران بعد از اسلام ، آن . لمبتون
نگاهی به اسلام درقرون میانه ، ریچارد بولت
تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری ، آدام متز
شاهنامه فردوسی ، بر اساس چاپ مسکو
سالنامه نوردانش ، 1328 خورشیدی
مجله کاوه ، دوره جدید . سال 2 شماره 4
نویسنده: عباس مهری اردستانی