به گزارش سایت خبری پرسون، حجتاله صیدی در یادداشتی نوشت:
اگر یکی از شاهکارهای زیستشناسان، تبیین موجودات زنده، اعم از انسان و جانور و گیاه و تعریف علائم حیاتی آنان باشد، از برجستهترین تلاشهای دانشمندان علوم انسانی نیز شناسایی و تبیین گونهای دیگر از موجودات زنده مهمی مانند جامعه و بازار و بررسی علائم حیاتی آنهاست. اینگونه عینیتبخشیدن به موجودات زنده ذهنی تا آنجا پیش رفته که امروز بحث از نگاه جامعه یا دستهای نامرئی بازار، ماهیتی مانند تشریح کارکرد چشم و دست انسان را یافته است. دانشجوی جوانی که در اوایل سال 70 خورشیدی، قدم در سالن معاملات بورس تهران در خیابان سعدی تهران نهاد، در تمام این 30 سال، بازار سرمایه را موجودی بهغایت زنده و پویا یافته است. این ادعا، هم از سوی متون نظری که در دورههای کارشناسی ارشد و دکتری نزد استادان تصمیمگیری در مسائل مالی، اقتصاد مدیریت و تئوری سرمایهگذاریها خوانده یا از طریق کتابها و مقالههای جانبی آموخته، پشتیبانی میشود و هم از سوی تجربهای که در میدان عمل اندوخته است. براساس همین آموختهها و اندوختهها، اعتقاد دارم که بازار اوراق بهادار ایران، موجودی زنده و با علائم حیاتی مشخص است که البته در تمام این سیواندی سالی که از فعالیت مجددش میگذرد، کمتر روی آرامش به خود دیده است.
هرچند ویژگی تلاطم، در بین تمام بورسهای جهان مشترک است؛ اما وضعیت عاملی به نام کارایی بازار، نوسانهای بورس ایران را شدت و سرعت بیشتری بخشیده و عوامل درونی و بیرونی و متغیرهای کنترلپذیر و کنترلناپذیر متعددی توانستهاند پدیدهای به نام بیشواکنشی را در بورس سهام ایران شدت و قوت بیشتری ببخشند. باید تأکید شود که مفهوم کارایی در اینجا، مفهومی اختصاصی است که در مبحث فرضیههای بازار کارا در اقتصاد و علوم مالی مطرح میشود و به معنی ارزیابی عملکرد مدیران بازار، ناشران اوراق بهادار یا فعالان بورس نیست. مجموعه دانستههای من نشان میدهد که بازاری که در اوایل دهه 70، براساس یافتههای پایاننامههای متعددی که در دانشگاهها تدوین شد، حتی در حالت ضعیف کارایی نیز قرار نداشت، در این سه دهه با تلاش درخور تقدیر سیاستگذاران و مجریان به سمت ارتقای کارایی پیش رفت و اکنون در دامنهای بین ضعیف و نیمهقوی قرار دارد که بنا بر برخی ارزیابیها، بیشتر به ضعیف نزدیکتر است تا نیمهقوی. مجموعه پژوهشهای دانشگاهی و نهادی، نشان میدهد که تا بازار به کارایی در حالت نیمهقوی نرسد، این بیشواکنشی و هیجانهای شگفتانگیز که به قول مشهور میتوان از آن به سردیکردن با یک غوره و گرمیکردن با یک مویز تعبیر کرد، همچنان ادامه خواهد یافت. به بیان دیگر، این کارایی بازار است که درستی عملکرد دستهای نامرئی، اما حقیقی بازار را تضمین میکند.
وضعیت این موجود زنده، به گمان اینجانب، همانگونه که در جلسه مهم چهارشنبه ششم اسفندماه جاری با رئیس محترم سازمان بورس و اوراق بهادار مطرح کردم، نه بحرانی، بلکه تبدار است و نیازمند مراقبت. بیگمان این بازار زنده تا قرنها به زندگی پرفرازونشیب خود ادامه خواهد داد؛ اما برای گذر از گردنهای که امروز در آن گرفتار آمده، باید تدبیری جامع اندیشیده شود که بخشی از آن در دستان شورای عالی بورس و بخشی دیگر در دستان مسئولان نظام و همچنین فعالان بازار قرار دارد. هدف از این نوشته بیشتر از آنکه تحلیل شرایط بازار سهام یا علل ایجاد این شرایط باشد، ارائه راهکارهایی برای برونرفت از این وضعیت کنونی است. در جلسه یادشده، سه گروه راهکار به تفکیک مدت، ارائه شد که در پایان این متن به مهمترین آنها اشاره میشود. خلاصه ارزیابی بنده از بازار در قالب جملات زیر بیان شد: وضع بازار طبیعی (نه عادی) است، غیرحرفهایها نگران شدهاند و غیرحرفهای هم عمل میکنند و طرفه آنکه برخی حرفهایها را نیز به دنبال خود کشاندهاند. عملکرد اقتصادی بیشتر شرکتهای بزرگ بورسی و فرابورسی مناسب است؛ اما این حقیقت به چشم کسی نمیآید. بازار، بسیار بزرگ و درعینحال، کوتاهمدت شده و همزمان علائم (سیگنالهای) نامناسبی نیز به بازار داده میشود. از طرفی دیگر پراکندگی و نبود انسجام برخی تصمیمهای اقتصادی که گاه تصمیم دو دستگاه سیاستگذار یا اجرائی به جای همافزایی، به کاهش کارآمدی میانجامد، آثار مستقیم ناگواری بر بورس گذاشته است.
در چنین وضعیتی، تمام ذینفعان و دستاندرکاران مستقیم و غیرمستقیم اثرگذار بر بازار سهام باید به میدان آمده و اقدامهایی جدی را برنامهریزی کرده و به عمل برسانند تا بورس اوراق بهادار به آرامش برسد، زیرا که مهمترین نیاز بازار سرمایه همواره آرامش و پویایی مناسب بوده است. مهمترین اقدام بلندمدتی که لازم است صورت گیرد، افزایش کارایی بازار است، به این معنی که تنها عامل اثرگذار بر قیمت سهام، اطلاعات قابل اتکا باشد و این یعنی پالایش و حذف دو گروه از اطلاعات: شایعهها، که به معنی اطلاعات نادرست است و اطلاعات نامربوط. تحقق این امر هم به تجدید و ارتقای ساختار در ارکان بازار سرمایه مانند سازمان بوس و اوراق بهادار، شرکت بورس اوراق بهادار، کارگزاریها و شرکتهای تأمین سرمایه نیاز دارد، هم به اصلاح فرایندها و نظامهایی از قبیل نظام راهبری شرکتی، فرایند گزارشگری مالی و تدوین مقررات پولی و مالی وابسته است و هم به تقویت تحلیلگران حرفهای و بازارگردانان مستقل و حرفهای. این امر، بیشتر از همه در حیطه مسئولیت رئیس سازمان بورس و همکاران ایشان است که باید با پشتیبانی و حمایت عملی شورای عالی بورس و اعضای آن تحقق یابد. از سوی دیگر، برای دستیابی به چنین هدفی، افزایش اقتدار رئیس سازمان بورس ضرورت دارد که اقداماتی مانند فراهمآوردن امکان تبادل نظر و رایزنی مستقیم ایشان با رؤسای قوای سهگانه و افزایش قدرت تعامل او با دیگر وزیران و افراد مؤثر نیز از ضرورتی تام برخوردار است.
با توجه به اینکه پیشبینی میشود فضای سیاسی و اقتصادی کشور در ماههای آینده، پرهیاهوتر از گذشته باشد که بیشتر دو دلیل دارد: چگونگی تعیین تکلیف برجام و تحریمها و انتخابات ریاستجمهوری، مدیریت بازار سرمایه در این دوره اهمیتی دوچندان مییابد. ارزیابی بنده آن است که در بازهای ششماهه، مثلا تا شهریور آینده، هیچکدام از دو عامل یادشده، اثری عملی بر اقتصاد نخواهند گذاشت و هرگونه نتیجه مثبت یا منفی از مذاکرات بینالمللی یا انتخابات ریاستجمهوری، تنها میتواند اثری روانی داشته و میزان خوشبینی یا بدبینی نسبت به آینده را تغییر دهد. در چنین شرایطی، به حداقل رساندن ابهامها در بخش واقعی اقتصاد، امری اضطراری است. قبلا نیز این پیشنهاد ارائه شد که تحت مدیریت رؤسای محترم قوای سهگانه، باید برنامه عملیاتی اقتصادی روشنی برای شش ماه آینده تدوین و منتشر شود.
ارائه اطلاعاتی متقن درباره موارد مهمی مانند روشهای مدیریت قیمت کالاهای اساسی، نرخ سود سپرده بانکی، اجراشدن یا نشدن سیاستهای خصوصیسازی، تعرفهها، مالیات و... و وفاداربودن به این برنامه از سوی مجریان و ناظران، نیاز حیاتی امروز است. در غیاب چنین اطلاعاتی، بدیهی است که شایعات بیاساسی مانند افزایش یا کاهش نرخ سپردهها یا اظهارنظرهای ضدونقیض درباره آزادسازی یا محدودسازی واردات خودرو و نظایر آن، قیمتگذاری و دخالت در بازار محصولات فلزی و پتروشیمی و سیمان و... بازار را تحت تأثیر شدید قرار دهند و به گوش نرسیدن صدایی واحد از دولت و مجلس نیز به این فضا دامن بزند. ازاینرو مهمترین مأموریت سیاستگذاران و مجریان اثرگذار بر وضعیت بورس در قوای سهگانه، کاهش نااطمینانیها در بازار از طریق انتشار برنامه عملیاتی توافقشده در هفتههای آتی است وگرنه بازار زنده، به کاهش و افزایش تبولرز خود همچنان ادامه خواهد داد و تابع دستوری کتبی یا شفاهی از سوی مقامی مسئول نخواهد بود. به عبارت دیگر، از آنجا که اثر تحولات سیاسی داخلی و بینالمللی در حوزه ریسک سیستماتیک بازار قرار میگیرد، شاید نتوان توصیهای برای چگونگی این تحولات ارائه داد؛ اما ریسک غیرسیستماتیک را که بر اثر تصمیمها و عملکرد اشخاص اثرگذار بر بورس، تغییر مییابد، میتوان با بهبود عملکرد این افراد و سازمانها به نزدیک صفر رساند؛ زیرا آنچه دستهای نامرئی بازار را از کار میاندازد، عوامل افزایشدهنده ریسک غیرسیستماتیک است.
راهکار کوتاهمدت در هفتههای آتی برای دورکردن تنشهای غیرضروری از بازار نیز تخصیص اعتباری مناسب برای خرید سهام آن دسته از اشخاص حقیقی است که تاب نوسانهای ریزودرشت شاخص و قیمت سهام را نداشته و بدون آنکه ماهیت بازار و عوامل اثرگذار بر آن را بدانند، وارد بورس شده و اکنون با کاهش قیمت دارایی خود نگران و آشفته شدهاند و هرگونه توصیهای برای داشتن نگاه بلندمدت و صبر و آرامش نیز بیاثر است. ارزیابیها نشان میدهد که بازیگران حقوقی و بزرگ بورس، میتوانند با برنامهای مشخص و دقیق سهام این گروه از مردم را به قیمتی نزدیک به ارزش ذاتی سهام که اکثرا بالاتر از قیمتهای کنونی بوده و سودهای اعلامی شرکتها نیز مؤید این حقیقت است، خریداری کنند تا پس از رسیدن بازار به حالت عادی و دستیابی به آرامش، اقدام به جابهجایی یا تغییر سبد سهام خود را در دستور کار قرار دهند.
نیازی به توضیح نیست که هرگونه دخالت غیرحرفهای در بازار، اتخاذ تصمیمهای گوناگون اقتصادی در بخشهای مختلف، بدون آنکه اثر آن بر بازار سرمایه در نظر گرفته شود و فقدان برنامه عملیاتی برای هرکدام از راهکارهای بلندمدت، میانمدت و فوری پیشگفته یا وفادارنبودن به این برنامه در اجرا، تمام تمهیدات پیشنهادشده را بیاثر خواهد کرد و در بر همان پاشنه خواهد چرخید.شاگردی که در حدود سه دهه در بازار سهام آموخته و فرازونشیبها و اثر رویدادهایی تعیینکننده نظیر 11 سپتامبر، سیاست تثبیت قیمتها، انتخابات مختلف، تحریم، برجام و... بر بورس اوراق بهادار را تجربه کرده است، بسیار امیدوار است و اطمینان دارد که این گره کوچک و موقت، توانایی بازشدن با دست را به جای دندان دارد، به شرطی که کشتیبانان را سیاستی دیگر آید و اقدامی مؤثر و آمیخته با تدبیر و دقت به عمل آورند تا همان دستهای نامرئی تنظیمکننده بازار نقش خود را بهدرستی ایفا کنند. به جای بستن این دستها باید بر آنها بوسه زد.
منبع: شرق